صابره: گزارش هشتمين همايش "بسوي راهبردهاي قرآني در مديريت و تربيت اسلامي"

1065 1395/12/08
صابره: گزارش هشتمين همايش "بسوي راهبردهاي قرآني در مديريت و تربيت اسلامي"

صابره: گزارش هشتمين همايش "بسوي راهبردهاي قرآني در مديريت و تربيت اسلامي" / استاد زاهدي: دو پرچمي كه در مؤسسه صابره(س) بلند شده است: پرچم تعلیم و تربیت قرآنی و پرچم نظام‌شناسی/ سرنخ همه مشكلات فرهنگي ما در تعليم و تربيت نهفته است/ نظام بانکی در تورم، بی‌حجابی، مصرف‌گرایی و سرمایه‌سالاری، به عنوان قوی‌ترین بازوی سیاسی غرب غوغا می‌کند / آيت الله ميرباقري: تعلیم و تربیت رسمی و اقتصاد رسمي در کشور به شدت تحت تأثیر فرهنگ غرب است/ علم دینی، علمی است که مکتب و دستاوردهای استنباطی از دین در روش تحقیقش جانمایی شده/ ما در دستیابی به علوم تربیتی اسلام در قدم اول نیازمند به استنباط مکتب تربیتی اسلام از متون دینی هستیم

صابره: گزارش هشتمين همايش "بسوي راهبردهاي قرآني در مديريت و تربيت اسلامي" / استاد زاهدي: دو پرچمي كه در مؤسسه صابره(س) بلند شده است: پرچم تعلیم و تربیت قرآنی و پرچم نظام‌شناسی/ سرنخ همه مشكلات فرهنگي ما در تعليم و تربيت نهفته است/ نظام بانکی در تورم، بی‌حجابی، مصرف‌گرایی و سرمایه‌سالاری، به عنوان قوی‌ترین بازوی سیاسی غرب غوغا می‌کند / آيت الله ميرباقري: تعلیم و تربیت رسمی و اقتصاد رسمي در کشور به شدت تحت تأثیر فرهنگ غرب است/ علم دینی، علمی است که مکتب و دستاوردهای استنباطی از دین در روش تحقیقش جانمایی شده/ ما در دستیابی به علوم تربیتی اسلام در قدم اول نیازمند به استنباط مکتب تربیتی اسلام از متون دینی هستیم

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني صابره، هشتمين همايش "بسوي راهبردهاي قرآني در مديريت و تربيت اسلامي" با حضور دانش‌پژوهان دوره تربيت استاد و اعضاي انجمن نظام شناسي قرآني و اساتيد محترم و فرهيختگان و علاقمندان انديشه‌هاي اصيل اسلامي، در روز پنجشنبه 29 خرداد 93  از ساعت 9 تا 13 در كانون تربيتي شهيد مفتح تهران برگزار گرديد.

اين همايش با تلاوت قرآن توسط حاج جواد صنوبري آغاز شد. سپس كليپي با موضوع مفاهیم و مبانی موجود در سوره کافرون با نگاه نظام‌شناسانه پخش شد كه در آن توضيحاتي توسط مقام معظم رهبري و استاد زاهدي ارائه شده بود.

در ادامه مقاله اي با عنوان «تقابل نظام تعلیم و تربیت غرب و اسلام در مبحث ذهن و قلب» كه توسط خانم مافي تهيه شده بود، به صورت چندرسانه اي ارائه گرديد. در ادامه خلاصه‌اي از اين مقاله معرفي مي‌شود:
1- خلاصه مقاله ارائه شده در همايش هشتم با عنوان «تقابل نظام تعلیم و تربیت غرب و اسلام در مبحث ذهن و قلب»
هدف از نوشتن مقاله طرح مشکلات و معضلاتی است که در جامعه امروز دچار آن هستیم و آسیب‌شناسی آنها و ارائه راهبردها و راهکارهای مربوط می‌باشد. سوال تحقیق این است: چرا در وضعیت فعلی جامعه هر چه سطح تحصیلات افراد بالاتر می‌رود و دامنه افرادی که در نظام تعلیم و تربیت آموزش و پرورش قرار می‌گیرند بیشتر می‌شوند، ولیکن سطح دین و ایمان افراد بالاتر نمی‌رود و به جای اینکه هرقدر به میزان معلومات علمی و دینی آنها اضافه می‌شود دیندارتر شوند بالعکس از خدا دورتر می‌شوند. و سوال ما این است که چرا روز به روز افراد به سبک زندگی غربی نزدیک‌تر می‌شوند تا به سبک زندگی اسلامی. در صورتی که در حوزه قرآن و دین این همه کلاس‌ها و موضوعات آموزشی تدریس می‌شود. در این رابطه سری به جراید زدیم و آسیب‌های وارده به اجتماع را از طریق آمار موجود در جراید پیگیری کردیم و همچنین پرسشنامه‌ای تدوین شد و موارد مورد نظر به افراد فرهیخته حوزه و مربیان داده شد و نظرات آنها جمع‌آوری شد و فرضیه ما در تحقیق اثبات شد و در آسیب‌شناسی متوجه شدیم چون نظام ما تحت نظامات غربی است به این همه مصیبت گرفتار شده‌ایم. پیرو این موضوع بررسی روی مبانی معرفتی غربی‌ها داشتیم و به یکی از مباحث انسان‌شناسی در غرب و اسلام پرداخته شد و در مقایسه به وجه قلب و ذهن اشاره شد و نتیجه گرفته شد که روانشناسی غرب، تعلیم و تربیت خویش را بر پایه ذهن قرار داده و به محفوظات كودكان می‌پردازد و قلب را به آن معنا که در روانشناسی اسلامی آمده است، نمی‌شناسد. در اسلام مهمترین عضو قلب انسان است و قلب است که مفاهیم ملکوتی را می‌‌شناسد. در تعلیم و تربیت فعلی که نشأت گرفته از تعلیم و تربیت غربی است روی قلب کار نمی‌شود. ذهن نيز به عینیت توجه دارد و نسبی‌گرا است و نمی‌تواند مفاهیم عمیق ملکوتی را درک کند. قلب که از جنس ملکوت است، مفاهیم ملکوتی را درک می‌کند و به این جهت که امروز مباحث دینی و قرآن با حافظه و ذهن آموزش داده می‌شود، اینها در حد محفوظات باقی می‌ماند و ادراک سطحی صورت می‌گیرد. در صورتی که فقط قلب می‌تواند به ادراک عمیق برسد... . (براي ملاحظه متن كامل اين مقاله، اينجا را كليك نماييد)

2- سخنراني استاد زاهدي با موضوع  تقابل نظامات قرآنی و وحیانی با نظامات سکولار
در ادامه همايش، استاد مرتضي زاهدي مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) با موضوع تقابل نظامات قرآنی و وحیانی با نظامات سکولار سخنراني نمودند. خلاصه‌اي از سخنان استاد زاهدي بدين شرح است:

*سرنخ همه مشكلات فرهنگي ما در تعليم و تربيت نهفته است
- این جلسات باید به مثابه کوه طوری شود که هرکس پیام آن را به دیگران برساند. حضار این جلسه باید پیام را به غایبان برسانند تا جایی که کم‌کم کل جامعه یا حداقل جامعه متدینین ما متوجه شود که باید چه مطالبه‌ای داشته باشند. خود ما هنوز نمی‌دانیم سرنخ کجاست؟ اعتراض می‌کنیم. حتی حوزه‌های محترم هم اعتراض می‌کنند. مثلاً به بی‌حجابی و کم‌کاری دولت‌های مختلف اعتراض می‌کنند، اما سرنخ را نمی‌دانند. نمی‌دانیم مشکل کجاست؟ مشکل انتقاد نیست، مشکل راهکار است. سرنخ همه این‌ها تعلیم و تربیت اسلامی است. این را که از کجا باید شروع کرد تا در نتیجه آن یک تعلیم و تربیت ناب داشته ‌باشیم، هیچ‌کجا حتی صدا و سیما و سرداران جنگ فرهنگی هم انجام نداده‌اند.
* مطالبات اسلامي بايد مبدأ و مقصد مشخصي داشته باشد
- باید مطالبات اسلامی را مطالباتی قرار دهیم که سردرگم نباشد و یا به عبارت دیگر تیر در تاریکی نباشد، بلکه باید مبدأ و مقصد مشخصی داشته باشد.
*ربوبیت ناس طبق آیه «قُل أعوذُ بِرَبِّ النّاس» یعنی مدیریتِ حکومت مردم، مدیریتِ تعلیم و تربیت مردم، مدیریت نظام فرهنگی مردم، مدیریت نظام اقتصادی و سیاسی مردم و...
- با توجه به آیات سوره مبارکه ناس متوجه می‌شویم که تمام اتکای این سوره به «رب» است. «رب» برآمده از ربوبیت است. ربوبیت چیست؟ طبق آیه «قُل أعوذُ بِرَبِّ النّاس» ما باید به ربوبیت پناه ببریم. ربوبیت به معنای مدیریت است. ربوبیت ناس یعنی مدیریت مردم، مدیریتِ حکومت مردم، مدیریتِ تعلیم و تربیت مردم، مدیریت نظام دفاعی و نیروی دفاعی مردم، مدیریت نظام انتظامی و نظامی مردم، مدیریت نظام فرهنگی مردم، مدیریت نظام اقتصادی و سیاسی مردم، مدیریت نظام ورزشی مردم، مدیریت نظام بهداشتی مردم، مدیریت نظام بانکداری مردم، مدیریتِ نظام هنری مردم، مدیریت نظام معیشت مردم، مدیریت نظام ورزشی مردم.
- آنچه همه علما در مورد ربوبیت بر آن اتفاق دارند، معناي پرورش دادن است. برخی هم به معنای ادب و تربیت اخلاق الهی گرفته‌اند. اما عموماً آن را به عنوان یک حرکت استکمالی و تکوینی معنی کرده‌اند. ربوبیت یعنی تمام جوانبی که حیات انسان را اداره کند. اتفاقاً در جهت حیات زیستی که این حیات زیستی همان است که از آن به مزرعه آخرت یاد شده و مقدمه حیات اخروی است. در این سوره به ابعاد خالقیت و نورانی و عالمیت خدا اشاره ندارد بلکه می‌فرماید به ربوبیت خدا پناه ببرید یعنی به آنچه حیات زیستی انسان را هدایت می‌کند، پناه ببريد، چراکه حضرت حق عنایت دارد و برای آن برنامه دارد.
- چرا می‌گوید به ربوبیت خدا پناه ببرید؟ زیرا ربوبیت، پرستاری است. ما می‌خواهیم به برنامه‌هایی که حضرت حق قرار است طبق آن ما را پرستاری کند و این برنامه‌ها را از طریق قرآن و پیامبر(ص) به ما ابلاغ فرموده‌ و ائمه را قرآن ناطق و مجری این نظامات و راهنمای ما قرار داده، پناه ببریم.
- سوره ناس در جمهوری اسلامی به عنوان سوره‌ای شناخته می‌شود که بچه‌ها باید آن را حفظ کنند، نه اینکه برنامه‌ای برای زندگی باشد. بنابراین باید رب‌الناس را از نظامات غربی بگیریم و ربوبیت غرب را برای خودمان بیاوریم و ببینیم در بانکداری، تعلیم و تربیت، دانشگاه، هنر، حقوق، رسانه، ‌اقتصاد و... چه می‌گویند و از آن پیروی کنیم!
* «قُل» در قرآن كه مخاطب آن حضرت محمد(ص) است، به معنای اعلام کردن و اجرا کردن و محقق ساختن و معرفی کردن تئوری و دکترین آن موضوع است
- «قُل» در قرآن، بالاخص مخاطب آن حضرت محمد (ص) است. به معنای اعلام کردن و اجرا کردن و محقق ساختن و معرفی کردن تئوری و دکترین آن موضوع است. «قُل هو الله احد» یعنی باید نظام توحیدی را محقق کرد. پیامبر اکرم (ص) فرمودند سوره توحید برای اهالی آخرالزمان نازل شده است. این بدان معناست که تمام توجه این سوره در آن است که نظام توحیدی را برقرار کند. «قُل» فقط گفتن نیست، نظریه‌پردازی است. تمام آنچه در قرآن با لفظ «قُل» آمده نظریه‌پردازی حق‌تعالی است که طبق آن تئوری و دکترین را در اختیار قرار می‌دهد تا آن نظریه در حیات انسانی محقق شود. 
- «قُل هو الله احد» یعنی نظام توحیدی را اجرا کن و محقق کن. یعنی سیاست، اقتصاد، صنعت، فرهنگ، آموزش و پرورش، هنر، دانشگاه و... به آن سمت برود. اما ما با «قل هو الله احد» چه کرده‌ایم؟ «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا»(فرقان:30) یعنی همین مدارس اسلامی و همین متدینین و روحانیت نظام توحیدی را نفهمیده‌اند و قرآن را مهجور کرده‌اند. ساده‌تر از «قل هو الله احد» و «قل اعوذ برب الناس» چه می‌خواستید؟
- «مَلِکِ النّاس» یعنی کاری کنید که رهبری دست حضرت حق بیفتد. نه اینکه برای هر کاری سراغ غرب برویم. صورت اول و صورت ظاهر آیه متوجه حیات زیستی است. هم «اله» هم «ملک» و هم «رب». باید نظم ربوبی را محقق کنی. همه این سوره در این سه کلمه است: یکی استعاذه. باید پناه ببریم یعنی همه زندگی‌مان را به آنجا ببریم. باید نظامات ربوبی را محقق کنیم تا استعاذه یعنی پناه بردن محقق شود، در غیر این صورت دروغ و شعار است. همین‌گونه با قرآن بازی کردیم. اكنون در جمهوری اسلامی «قل هو الله احد» و «قل اعوذ برب الناس» و «قل یا ایها الکافرون» شناخته نشده است.
* اگر مجلس تصويب كند كه به مادران دکترای افتخاری دهند و مدرک دهند و حقوق دهند و بازنشستگي و... دهند، مشكل بي‌حجابي رفع مي‌شود
- «قل یا ایها الکافرون» این آیه هم نظریه‌پردازی است. یعنی پیغمبر ما این نظریه را ببر، اعلام کن، دکترینش را معرفی کن و نظامش را محقق کن تا محکم شود. کافر کسی است که سرکش است و سرپوش می‌گذارد و حق را منزوی می‌کند و سعی‌اش بر آن است تا حرف حق و راه حق را منحرف کند و حرف حق را جور دیگری بیان می‌کند. طبق نص روایات، امام صادق (ع) فرمودند دین ندارند. اصحاب پرسیدند چه کسانی دین ندارند؟ فرمودند کسانی که امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنند. مشخص می‌شود که در میان متدینین هم کافر وجود دارد. این به آن معنا نیست که برویم در خیابان یقه بی‌حجاب‌ها را بگیریم، بلکه باید اصل و نظام بی‌حجابی را درست کرد. اگر مجلس برای مادرانی که بهترین فرزندان را تربیت کرده‌اند، تصويب كند كه به آنها دکترای افتخاری دهند و مدرک دهند و حقوق دهند و بازنشستگي و... دهند، دیگر دختران بی‌جهت برای كسب درآمدي اندك و يافتن شغل‌هايي با درآمد بسيار پايين، خود را بزك نمي‌كنند. اكنون تعلیم و تربیت قرآنی روی زمین است. «هذا القرآن مهجوراً».
- «قل یا ایها الکافرون» بگو ای کسانی که برای قرآن سرپوش می‌گذارید و قرآن را منزوی کرده‌اید و حرف حق را منحرف می‌کنید، ای کسانی که حقایق قرآنی را انکار می‌کنید.
«لا اعبد ما تعبدون» عبادت چیست؟ پرستش به چه معناست؟ عبودیت فقط شامل سجده کردن بر مهر نیست بلکه به معنای اطاعت، برقراری نظام عبودیت، پیروی کردن، اعتقاد داشتن، حرمت گذاشتن، سرسپردن و قبول کردن مدیریت آن است.
«لا اعبد ما تعبدون» راهی که شما می‌روید، برنامه‌هایی که اجرا می‌کنید، نظامی که محقق کرده‌اید و اندیشه‌هایی که فلسفه‌اش را طراحی می‌کنید، من این کارها را نمی‌کنم. من راهی را که شما را به این روزگار کشانده است نمی‌آیم.
- کفار نظامات ما را قبول ندارند و راهی که ما را به بندگی و پرستش حق می‌رساند قبول ندارند. تمام تلاششان این است که سرپوش بگذارند و سکولاریسم را در کشور ما محقق کنند. مکه و کربلا هم می‌روند، اما عملشان اینگونه است. «و لا انتم عابدون ما اعبد» شما راه ما را نمی‌آیید و نظامی را که به حکومت توحید، مدیریت توحید و مدیریت عترت طاهره محمد مصطفی(ص) منجر شود قبول ندارید و نمی‌گذارید ما به راهمان ادامه دهیم.
«و لا انا عابد ما عبدتم» چیزهایی که شما را به این سرکشی و کفر و رذالت و جنایت در کشورهای مختلف و پست‌فطرتی و سکس و حیوانیت کشانده، من به این راه نمی‌روم.
- سوره کافرون برای بچه‌ها نیست اول شاگرد این دانشگاه پیامبر (ص) است. این یک نظریه‌پردازی است که به رسول خدا (ص) امر شده که این نظام را محقق کند. مقام معظم رهبري فرموده اگر این زیرنظام‌های جمهوری اسلامی را طراحی نکنیم، مشکلات زیادی به وجود می آید.
- زیرنظام‌ها طراحی نشده و دشمن با نظام دانشگاهی، ورزشی، هنری، رسانه‌اي، صنعتی، تجاری و نظام‌های مختلف بر ما حکومت می‌کند و علمدار انقلاب با دو یا سه نظام، مدیریت می‌کند و از انقلاب دفاع می‌کند. این نظام‌ها عبارتند از نظام سیاسی(ولایت فقیه)، نظام دفاعی، نظام مساجد و روحانیت معظم و نماز جمعه.
- نظام هنری و نظام بانکی، ولایت فقیه را قبول ندارد. چون نظام بانکی اسلامی نداریم. همین نظام بانكي مثل شمر لعین محاکمه می‌کند و طبق قانون زندگی مردم را به حراج می‌گذارد تا طلبش را بگیرد و همین‌طور طبق قانون میلیاردها تومان با کمترین تضمین وام می‌دهد! مرجع تقلید نظام ورزش، فیفا و المپیک است. مرجع تقلید نظام علمی المپیاد است. مرجع تقلید نظام آموزشی یونیسف است. مرجع تقلید نظام فرهنگی یونسکو است.

*  نظام بانکی در تورم، بی‌حجابی، مصرف‌گرایی، اسراف و تبذیر و سرمایه‌سالاری، به عنوان قوی‌ترین بازوی سیاسی غرب غوغا می‌کند
- نظام رسانه، رسانه نیست. شبکه مسلط اطلاعاتی است که از سازمان اطلاعات ما هزاران برابر قوی‌تر عمل می‌کند. از منویات همه باخبر است و آمارهای دقیق دارد. تعداد معلمین، تعداد خانم‌ها، تعداد آقایان، تعداد ارادتمندان به رهبری، تعداد مخالفان رهبر و... را شناسایی می‌کند و با همین‌ها فتنه‌ها را هدایت می‌کند. ما نظام رسانه‌ای قوی نداریم و در برابر نظام رسانه‌ای غرب مثل یک روستایی ضعیف پشت کوه مانده‌ایم. رسانه دیگر خبرگزاری نیست، این برای دویست سال پیش است. اكنون نظام رسانه همه اطلاعات ما را دارد. مثلاً تلویزیونی ساخته‌اند که از همه اعضای خانواده فیلم می‌گیرد. غرب در حال حاضر با نظام بانکی ما را تحریم کرده است. نظام بانکی ما را اداره می‌کند. نظام بانکی در بی‌حجابی، مصرف‌گرایی، حب‌الدنیا، سرمایه‌سالاری بزرگترین نقش را دارد. امروزه صحبت از سرمایه‌سالاری است نه سرمايه‌داري. آقایی كردن برای پولدارهاست. نظامات بر ما حکومت می‌کند. نظام بانکی در تورم، در بی‌حجابی، در مصرف‌گرایی، در اسراف و تبذیر، در سرمایه‌سالاری، به عنوان قوی‌ترین بازوی سیاسی غرب غوغا می‌کند. با جنگ تحمیلی نتوانستند ما را شکست دهند اما با یک بانکداری ما را کنترل و خوار کردند. چون نظام بانکی اسلامي طراحي و ارائه نكرديم، بنابراین جامعه مجبور است از نظام غربی استفاده کند. برای همین سرمایه داران خارجی از نظام بانکی استفاده می‌کنند و بیت‌المال را خارج می‌کنند. توسط بانک‌ها غارت قانونی دارایی‌های کشور انجام می‌شود و تورم‌های عجیب و غریب درست می‌کنند. نظامات غربی بر ما حکومت می‌کند. اولین و مهمترینش نظام تعلیم و تربیت است.
- «قل یا ایها الکافرون» «لا اعبد ما تعبدون» کداممان به این آيات قرآن عمل می‌کنیم؟ «قل اعوذ برب الناس» کداممان به ربوبیت حق پناه می‌بریم؟
- در موسسه فرهنگي قراني يك برنامه نظام‌شناسی قرآنی و تحلیل نظامات غربی و چگونگی نفوذ آنها در کشورمان است. علل بروز بی‌حجابی‌ها، بی‌دینی‌ها، رشوه‌خواری‌ها، رباخواری‌ها چيست؟ چه باید بکنیم؟ بعداً به كجا مي‌انجامد؟ اینها در سیستم نظام‌شناسی  غربی است كه راه حل‌هاي اسلامی‌اش را طراحی کرده‌ایم. پنجشنبه ها برنامه داريم. تاكنون چندين نظام را بررسي كرده‌ايم. اكنون در مبحث نظام رسانه هستیم. یک برنامه دیگر داریم که نظام تعلیم و تربیت اسلامی است و 200 جلسه ثبت شده داریم و دانش‌پژوهان جديدي كه مي‌آيند، پيش نيازها و مقدماتي را بايد بگذرانند و اگر آمادگي لازم را داشتند، وارد فعاليتهاي تحقيقاتي موسسه خواهند شد.

3- سخنراني آيت الله دكتر ميرباقري با موضوع نظام تربيتي اسلام
سپس آيت الله دكتر سيدمحمدمهدي ميرباقري، رئيس فرهنگستان علوم اسلامي قم، به ايراد سخنراني پرداختند. خلاصه‌اي از مطالب مطرح شده توسط ايشان بدين شرح است:

* لزوم وضعیت‌شناسی تعلیم و تربیت براي شناخت تأثیر جریانات تعلیم و تربیت غربی در دنیای اسلام و کشورمان
- در اين جلسه به جمع‌بندی کلی از وضعیت علوم تربیتی اسلامی در وضعیت اجتماعی خودمان و تصویرسازی یک مسیر برای آینده اشاره مي‌شود تا هم دورنمای حرکت روشن شود و هم به عنوان یک هم‌افزایی بین مجموعه فعالیت‌های متنوع و ارزشمندی که در این حوزه در جامعه ما وجود دارد و حاصل دغدغه‌مندی‌ها نسبت به مباحث تربیتی اسلام است به انجام برسد.
- تلقی حقیر این است که نیاز داریم نقش جریانات اجتماعی را در واقعیت عینی وضعیت تعلیم و تربیت در کشور خودمان پیگیری کنیم به خصوص در دو سده اخیر. تعامل بین دنیای غرب اصولاً غرب فرهنگی است با دنیای اسلام. کشور ما وارد یک عرصه جدیدی شده و فرهنگ غرب و به تعبیر دیگر هژمونی این فرهنگ دنیای اسلام را و به تعبیر دقیق‌تر دنیای مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده است و همه نظامات اجتماعی ما از جمله نظام تعلیم و تربیت ما دچار یک تحول جدی شده و به شدت تحت تأثیر فرهنگ جهانی است. باید در این زمینه تحقیق شود. متون علمی خوبی کار شده، تهیه شده و تدوین شده ولی باز هم نیاز به کارهای جدی‌تری وجود دارد و مهم‌تر از آن نیاز به فرهنگ‌سازی و گفتمان‌سازی در این زمینه و اطلاع‌رسانی وسیع است. واقعاً کسانی که از آغاز زندگی تا پایان، تحت تأثیر جریانات تعلیم و تربیت غربی در دنیای اسلام و در کشور خودمان هستند از ماهیت این جریان بی‌خبرند و واقعیتی که بر متن زندگی آنها می‌گذرد نمی‌دانند. بنابراین در مرحله اول چنین کاری برای وضعیت‌شناسی تعلیم و تربیت در کشور ما باید انجام بگیرد.  این یک نکته.
* تعلیم و تربیت رسمی و اقتصاد رسمي در کشور به شدت تحت تأثیر فرهنگ غرب است
نکته دوم این است که غیر از واقعیت عینی جریان تعلیم و تربیت در کشور ما که به شدت تحت تأثیر فرهنگ غرب هست گرچه سابقه تاریخی خود ما و فرهنگ اسلام هم بی‌تردید در فضای تعلیم و تربیت کشور ما وجود دارد منتهی تعلیم و تربیت رسمی در کشور به شدت تحت تأثیر فرهنگ غرب است. در سایر حوزه‌ها هم همینطور است گرچه مثلاً در حوزه اقتصاد ملی ما حتماً فرهنگ اسلام حضور دارد و فرهنگ سنتی ایران هم به نسبت حضور دارد ولی اقتصاد رسمی ما به شدت تحت تأثیر دانش‌ها و الگوهای غربی است. در حوزه نهادهای سیاسی هم همینگونه است. در تعلیم و تربیت هم مستثنی از این قاعده نیستیم که به شدت تعلیم و تربیت رسمی ما تحت تأثیر فرهنگ غرب است. البته عوامل تعلیم و تربیت اسلامی هم حتماً حضور دارد و نقش‌های جدی ایفا می‌کند به ویژه بعد از انقلاب اسلامی. مطالعه حقیقتاً عالمانه، کارشناسانه در این زمینه تفسیر و تعیین عوامل و سهم تأثیر هر یک و یک جمع‌بندی کلی از وضع موجود اولین کاری است که باید اتفاق بیفتد و امیدواریم که این مؤسسه و مؤسسات علمی دیگری که مشغول پژوهش هستند کار را به خوبی انجام دهند.
*گرایش‌هایی که ناظر به مطالعات راهبردی در حوزه علوم تربیتی باشند در دانشگاههاي کشور ما وجود ندارند
- اما مسئله دوم که در وضعیت موجود قابل تأمل است یک نگاه به وضعیت علوم تربیتی در کشور ما است.  يك بخش علوم تربیتی در دانشگاه‌ها است. اگر بخواهیم علوم تربیتی را در دانشگاه‌ها به سه دسته تقسیم کنیم علوم فنی و تجربی یا به تعبیر دیگر گرایش‌های کاربردی در حوزه علوم تربیتی مثل روانشناسی تربیتی مثل تکنولوژی آموزشی یا مدیریت آموزشی و امثال اینها که گرایش‌هایی هستند که در علوم دانشگاهی ما تا مقطع دکتری هم وجود دارد. این یک بخش از گرایش‌های نسبت به علوم تربیتی است که در کشور ما است که در این بخش به شدت وضعیت ما وضعیت ترجمه‌ای است. کاملاً علومی که در این زمینه تدریس می‌شوند، متونی که تدریس می‌شوند متون ترجمه‌ای هستند و بدون تحلیل و بررسی مبانی و نتایج این علوم تجربی هم مورد تعلیم قرار می‌گیرند. اما نسبت به گرایش‌های راهبردی مثل سیاست‌گذاری فرهنگی یا حتی فرض کنید مدیریت آموزش عالی در این حوزه‌ها ما ظاهرا گرایش در سطح دکتری نداریم. گرایش‌هایی که ناظر به مطالعات راهبردی در حوزه علوم تربیتی باشند در کشور ما وجود ندارند. بخش سوم بخش مطالعات مبنایی و گرایش‌های مبنایی در حوزه علوم تربیتی است مثل فلسفه تعلیم و تربیت این در کشور ما هست و در مقطع دکتری هم داریم. این سه حوزه گرایش ولی معمولا آنچه در این حوزه‌ها موضوع تعلیم و تربیت هستند و بر اساس آنها خبرگی و کارشناسی ایجاد می‌شود و برخی کارشناسان هستند که با تخص‌هایی که به دست آورده‌اند برای حوزه تعلیم و تربیت تصمیم‌سازی می‌کنند معمولا تحت تأثیر فرهنگ غرب هستند. مسئله جدی وجود ندارد که در این حوزه‌ها تدریس شود مثل وضعیت علوم رسمی تعلیم و تربیت در کشور ما است تقریبا. علوم راهبردی تقریبا خلا جدی دارند حتی ترجمه‌ای آن و گرایش‌های مبنایی و کاربردی هم بیشتر تحت تأثیر فرهنگ غرب هستند به ویژه گرایش‌های تجربی و فنی که تقریبا صددرصد ترجمه‌ای هستند. چیز جدی در این زمینه نداریم.

* معرفي سه رويكرد در دانش‌های مربوط به حوزه تعلیم و تربیت: رويكرد فلسفي، رويكرد فقهي، رويكرد تدويني
این طرف می‌ماند یک دغدغه‌مندی‌هایی که نسبت به علوم تربیتی اسلامی وجود داشته به خصوص در سده بعد از انقلاب اسلامی و منتهی به نتایج خوبی هم شده. موسسات متعددی هم تأسیس شده که به حق نیروهای انسانی خوبی در این زمینه تربیت شده‌اند و مبانی خوبی ایجاد شده که نیاز به هم‌افزایی و برنامه‌ریزی برای ادامه راه دارد. عمده مطالبی که در این زمینه تولید شده و رویکردهایی که در این زمینه وجود داشته شاید بشود گفت سه رویکرد است. یکی رویکرد فلسفی است که بیشتر به عنوان فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان یک فلسفه مضاف به موضوع تعلیم و تربیت بوده. گاهی هم می‌شود از آن به فلسفه علوم تربیتی تعبیر کرد. فلسفه مضاف به علم یا فلسفه مضاف به واقعیت‌های عینی تعلیم و تربیت. در این گرایش تلقی این بوده است که ما برای اینکه تعلیم و تربیت را به یک سامان مطلوب اسلامی برسانیم نیازمند به این هستیم که بنیان‌های فلسفی تعلیم و تربیت را مبتنی بر فلسفه مادر اسلامی و فلسفه اسلامی تولید کنیم و یا حداقل به جمع‌بندی فلسفه علوم تربیتی برسیم.  رویکرد دوم که در حوزه علوم تربیتی یا دانش‌های مربوط به حوزه تعلیم و تربیت وجود دارد رویکرد فقهی است. این هم یک سابقه تاریخی داشته و به شکل خاص کنونی خودش به شکل خاصی که به درد شرایط کنونی ما بخورد فی الجمله در برخی از پژوهشگاه‌ها و موسسات تحقیق فقهی در این زمینه آغاز شده. رویکرد فقهی عمدتاً به این شیوه است که نمی‌خواهم بگویم این رویکرد، رویکرد مطلوبی است(رویکرد موجودی که در تحقیقات فقهی وجود دارد). رویکرد فقهی که در حوزه علوم تربیتی یا مبانی علوم تربیتی از نظر اسلام داریم رویکردی است که بیشتر افعالی را که در حوزه تعلیم و تربیت اتفاق می‌افتد اعم از افعالی که مربوط به مربی، ‌متربی و حتی افعال مدیریتی و ساماندهی نسبت به فضای تربیتی است با رویکرد فقهی موضوع بحث قرار می‌دهند که حکم تکلیفی آن را به دست آورند. بر اساس اینکه معتقدند هر فعلی حکمی دارد دنبال این هستند که احکام افعال تعلیمی و تربیتی را به روش اجتهادی استنباط کنند. بخشی از آنها در متون فقهی و اخلاقی گذشته ما بوده بخشی از آنها هم در متون فقهی و اخلاقی ما نیست که ما باید موضوعاتش را به دست بیاوریم و بعد احکام فقهی آن را استنباط کنیم.  یک رویکرد دیگری هم وجود دارد و در این زمینه متونی هم ما داریم که بیشتر رویکرد تدوینی و تبویبی است. یعنی رویکردشان این است که به روایات مراجعه کرده‌اند و این روایات را تدوین و تبویب کرده‌اند بدون اینکه بتوانند سطوح پژوهش‌هایی را که در حوزه معارف دینی باید اتفاق بیفتد و ارتباط بین این سطوح را با آن نظام‌واره‌ای که باید به دست بیاید مورد دقت قرار دهند. من احساسم این است شاید بتوان مجموعه تلاش‌هایی را که اتفاق افتاده در این زمینه جمع‌بندی کرد. پس یک رویکرد فقهی است. یک رویکرد به مبانی است. رویکرد به مبانی هم گاهی با روش فلسفی است گاهی با روش تبویب و تنظیم متون و معارف دینی است و رویکرد جدی و عمیق نیست.
* مکتب تربیتی اسلام مجموعه آموزه هایی است که می توان از اسلام نسبت به حوزه تربیت استنباط کرد/ مکتب تربیتی اسلام برای تبدیل شدنش به یک نظام تربیتی عینی و جاری شدنش در عینیت باید از بستر علوم تربیتی هم عبور کند
حالا ما برای رسیدن به نظام تربیتی اسلام چه الزاماتی داریم؟ و با چه روش‌هایی می‌شود این کار را انجام داد؟ شاید بشود این را هم به عنوان یک نگاه عرضه کرد که ما یک نظام تعلیم و تربیت عینی داریم که در عینیت جامعه وجود دارد و یا بعدا وجود پیدا خواهد کرد. نظام تعلیم و تربیت عینی و خارجی که با برنامه‌ریزی محقق می‌شود که شاید بتوان گفت حاصل تصمیم‌گیری‌ها نسبت به حوزه‌های مختلف تعلیم و تربیت بر اساس قوانین جاری کشور است که منتهی به سطوح مختلف برنامه‌ریزی تعلیم و تربیت می‌شود. این یک. مثلا سندی تهیه می‌شود برای آموزش و پرورش این سند ناظر به واقعیت عینی تعلیم و تربیت است که خودش هم مبتنی بر یک سلسله اسناد بالادستی است. پس بالاخره ما یک نظام تعلیم و تربیت عینی داریم مثل نظام اقتصاد عینی در خارج بالاخره یک سلسله تصمیم هایی در حوزه اقتصاد گرفته می شود مبتنی بر قوانین جاری که جریان تولید، توزیع، مصرف اقتصادی را سامان می دهد. لایه دومی که ما نیاز داریم علوم است. این تصمیم گیری ها، تصمیم گیری های بسیار پیچیده است که نیاز به دانش های پشتیبان دارد. ممکن است زمانی تصمیم گیری ها ساده اتفاق می افتاده فرض کنید در حوزه اقتصاد تصمیم گیری های حتی کلان هم به شکل ساده ای اتفاق می افتاده. ولی پیچیدگی هایی که پیدا کرده اند طبیعتا نیازمند به یک دانش های پشتیبان هستند. لایه سوم مکتب تربیتی است. مکتب تربیتی، مجموعه آموزه هایی است که در حوزه دین نسبت به تعلیم و تربیت وجود دارد. اعم از آموزه هایی که آموزه های توصیفی هستند یا ارزشی هستند یا تکلیفی هستند. بنابراین غیر از نظام عینی تعلیم و تربیت که یک سلسله تصمیم گیری هایی می شود بر اساس یک سلسله قوانینی، دانش هایی داریم که آن دانش ها که از شناخت وضعیت موجود و پیش بینی و کنترل و هدایت به کار گرفته می شوند. با معادله هستند. کنترل و وهدایت تغییرات وضعیت از موجود به مطلوب هم به وسیله این معادلات علمی اتفاقی می افتد این معادلات علمی در حوزه علوم تولید می شوند. که ضرورتاً آن علوم نقلی هم نیستند چه بسا علوم تجربی باشند یا علوم نظری باشند با روش های خاص خودشان. ولی بیش از هردوی اینها نیاز به مکتب تربیتی اسلام داریم. مکتب تربیتی اسلام مجموعه آموزه هایی است که می توان از اسلام نسبت به حوزه تربیت استنباط کرد اعم از آموزه های فقهی که به یک معنا تکلیف ها را معین می کنند و آموزه های حکمی که شاید توصیف هستند و آموزه های ارزشی که در حوزه اخلاق بحث می شوند. یعنی مجموعه تعالیم اسلامی نسبت به حوزه تربیت را مکتب تربیتی اسلامی می نامند. که این مکتب تربیتی اسلام برای تبدیل شدنش به یک نظام تربیتی عینی و جاری شدنش در عینیت باید از بستر علوم تربیتی هم عبور کند. یعنی مجموعه دانش‌هایی که در حوزه تعلیم و تربیت لازمند فقط دانش های نقلی نیستند بلکه دانش های کاربردی که امکان پیش بینی و کنترل و هدایت را برای ما فراهم می کنند و حتی دانش های معطوف به برنامه ریزی هستند.
* ما در حوزه علوم تربیتی نیاز به مکتب تربیتی، دانش ها و علوم تربیتی و نیاز به مدل های عینی تربیتی داریم
- ما احکام توصیفی، ارزشی، تجویزی و یا به تعبیر دیگر تکلیفی داریم. یعنی همینطور که در حوزه مکتب، مکتب تربیتی اسلام فقط احکام تکلیفی و به اصطلاح رایج فقهی نیستند وقتی مکتب تربیتی اسلام مشتمل بر احکام توصیفی و ارزشی هم هستند یعنی توصیف وضعیت موجود، تبیین وضعیت مطلوب که تبیین وضعیت مطلوب خیلی از عواملش عوامل ارزشی هم که از نسبت بین آن وضعیت و وضعیت موجود، وضعیت موجود را آسیب شناسی می کنیم و آرام آرام برای تحول برنامه می دهیم. همینگونه که در حوزه مکتب، احکامی را که ما دنبال می کنیم اعم از احکام تکلیفی، توصیفی و ارزشی هستند در حوزه علوم هم همینگونه است. حوزه علوم هم برای خودشان احکام تکلیفی، توصیفی و ارزشی دارند. بنابراین اگر بتوانیم این تقسیم بندی را یک تقسیم بندی قابل مطالعه قرار دهیم ما در حوزه علوم تربیتی نیاز به مکتب تربیتی، دانش ها و علوم تربیتی و نیاز به مدل های عینی تربیتی داریم. مدل سازی و برنامه ریزی عینی تربیتی. و همه اینها هم می توانند معطوف به موضوعات، معطوف به ساختار کلان و معطوف به تکامل نظامات باشند در سه حوزه و به تعبیر دیگر در سه سطح مطالعه اتفاق بیفتد که از هر سه حوزه هم حتما احکام تجویزی و توصیفی و ارزشی به صورت مشاء حضور دارند. یعنی نمی شود گفت علم هیچ دخالتی در حوزه تجویز و در حوزه ارزش نمی کند.

* علم دینی یعنی علمی که در آن مکتب مستند به اسلام فرآوری شده، تبدیل شده به دانش کاربردی که می‌تواند به ما معادله دهد، پیشگویی کند و هدایت تغییرات را به عهده بگیرد/ علم دینی، علمی است که مکتب و دستاوردهای استنباطی از دین در روش تحقیقش جانمایی شده

حالا اگر این طبقه بندی را بپذیریم یک مسئله نست بین مکتب، علوم و برنامه ریزی عینی است که به گمان ما می آید که باید مکتب تربیتی در حوزه علوم و برنامه ریزی، فرآوری بشود. اینطور نیست که مکتب یک ادبیات انضمامی نسبت به علم باشد. که ما بگوییم علم، مستند به روش های خاص خودش است و هیچ ارتباطی به مکتب ندارد منتهی باید مکتب تربیتی، انضمام به علم پیدا کند. انضمامی نیست بلکه باید مکتب تربیتی فرآوری در دانش های تربیتی بشود و به تعبیر دیگر به دانش تبدیل بشود. کمااینکه مواد اولیه را به مواد مصرفی تبدیل می کنیم چندین بار فرآوری می شود تا به مواد مصرفی تبدیل شود. آنچه از مکتب از دین استنباط می کنیم چه در حوزه مکاتب سیاسی و اقتصادی و امثال اینها چه در حوزه مکتب تربیتی باید فرآوری در حوزه دانش بشود و به گمان ما علم دینی یعنی همین علمی که در آن مکتب مستند به اسلام فرآوری شده، تبدیل شده به دانش کاربردی دانشی که می‌تواند به ما معادله دهد، پیشگویی کند و هدایت تغییرات را به عهده بگیرد و کنترل تغییر بکند. این دانش باید مستند به مکتب تولید شود. این معنای علم دینی است. بنابراین غیر از استنباط مکتب تربیتی، این مکتب تربیتی باید فرآوری در حوزه علم شود و مجموع این دو فرآوری در برنامه ریزی شوند تا بتوان گفت این برنامه برنامه ای است که در عین اینکه عقل تجربی و تجریدی جامعه در آنجا حضور دارد، وحی شامل بر همه مسیر حرکت است. یعنی مسیر حرکت، تحت مدیریت دین و وحی واقع می شود. این نگاه حقیر است به مسئله و مبنای توصیف علم دینی هم است. علم دینی، علمی است که مکتب و دستاوردهای استنباطی از دین در روش تحقیقش جانمایی شده. یعنی شما می توانید نسبت بین آنچه که در حوزه مکتب استنباط از علم می کنید به روش اجتهادی با مطالعات تجربی و نظری و ... اینها را معین کند و بگویید اینها چون در درون یک دستگاه مطالعاتی قرار میگیرند و هم افزا می شوند آنگاه علم تولید می شود. علم اقتصاد تولید می شود. جامعه شناسی به مفهوم خاصش تولید می شود. روانشناسی تولید می شود. علوم تربیتی تولید می شود ولی علوم تربیتی که مجموع دستاوردهای تجربی و تجریدی بشر تحت هدایت مکتب قرار گرفته و آنچه در حوزه این موضوع استباط از دین می شود در پیوند با مطالعات تجربی و تجریدی درون یک نظام مفاهیم قرار می گیرد. به تعبیر دیگر در هم دیگر ترکیب و ذوب می شوند و یک برآیندی دارند که برآیندش علم دینی می شود.

* فلسفه اسلامی به لحاظ روش، سکولار است
 من معتقدم که فلسفه اسلامی به لحاظ روش، سکولار است. یعنی به لحاظ روش، تعهدی به دین ندارد. تعهدی به تبعیت از وحی ندارد. یعنی هیچ فیلسوفی در منطق استدلال خودش استناد به وحی را شرط نمی کند. تعهد به وحی را شرط نمی کند. آنچنانی که شما در فقه می بینید که فقه کاملا یک علم استنادی است، در فلسفه شما نمی بینید که فلسفه یک علم استنادی باشد. که بگویند ما می خواهیم مستند کنیم نظام معارف فلسفی را به دین بلکه نظام معرف فلسفی بر اساس روش عقلانی تولید می کنند البته در موضوع در مواد در نتایج به شدت تحت تأثیر فرهنگ اسلام هستند. و میزان تأثری که از فرهنگ اسلام و اهل البیت داشتند در اینکه فلسفه شان سبقه فرهنگ دین و فرهنگ اهل البیت را بگیرد متفاوت است ولی به شدت تحت تأثیرند. اما به لحاظ روشی فیلسوف به برهان عقلی کار می کند. حتی برهان عقلی به یک معنا. ابتدائا متعهد به هیچ یک از نتایج دینی نیست فقط متعهد به برهان است فلسفه هیچ تعهدی نسبت به آموزه های دینی ابتدائا ندارد بلحاظ روش فقط متهعد به برهان است البته بعد ادعا می کند برهان و قرآن و عرفان یکی است این یک ادعاست ولی ابتدائا به لحاظ روش فلسفه هیچ تعهدی به دین و حتی به قرآن ندارد اما به لحاظ واقعیت ایمان فیلسوف، فرهنگ فیلسوف، حتی فرهنگ اجتماعی فیلسوفبر محتوای فلسفی اثر می گذارد. آن یک بحثی است که ما در حوزه معرفت شناسی مدعی اش هستیم می گوییم ایمان به یک معنا متقدم است بر تفکر و شاهدش هم این است که شما می بینید فیلسوف با اینکه به لحاظ منطقی متعهد به دین نیست ولی به موضوعاتی که می پردازد و نتایجی که می گیرد تحت تأثیر ایمانش است. فیلسوف مسیحی با آموزه های مسیحیت می اندیشد، فیلسوف مسلمان با آموزه های اسلامی می اندیشد این تأثیر فرهنگ و ایمان بر فلسفه است ولی به لحاظ منطق، فلسفه سکولار است. این یک نکته. بنابراین ما تلقی مان این است که اگر واقعا ما مبانی تربیتی اسلام را متعهد به فلسفه کنیم، فلسفه ای که منطقا خود را متعهد به دین نمی داند ولو اینکه نتایجش متأثر از فرهنگ اسلام است باز تأکید می کنم طبیعتا ما نمی توانیم معتقد باشیم و بگوییم حتما خروجی که دارد خروجی دینی است. پس این یک نکته که در این نگاه ما در مکتب تربیتی متعهد به دین هستیم نه متعهد به فلسفه. و البته روش تعقلی را هم قبول داریم.
*
اگر مکتب تربیتی مکتوب به نظام عینی نباشد هیچ گاه مبتنی به یک برنامه ریزی عینی نخواهد شد
- نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که ما مکتب تربیتی را مکتب استنباطی می دانیم. که البته در آن عقل انسان و تعقل حضور دارد، تعبد به وحی هم حضور دارد. معطوف به کارآمدی در وضعیت موجود و توجه به نظام عینی تربیتی هم در آن هست. اگر مکتب تربیتی مکتوب به نظام عینی نباشد هیچ گاه مبتنی به یک برنامه ریزی عینی نخواهد شد.
* ما در دستیابی به علوم تربیتی اسلام در قدم اول نیازمند به استنباط مکتب تربیتی اسلام از متون دینی هستیم، قدم بعد این است که این مکتب تربیتی چگونه تبدیل به علوم تربیتی می شود؟
-  مکتب تربیتی شامل احکام توصیفی، ارزشی، تکلیفی است یک. شامل احکام موضوعات، نظامات، تکامل نظامات است دو. و واحد مطالعه اش اعم از واحد فرد و جامعه و تاریخ است. یعنی شما ممکن است در حوزه مبانی تربیتی را در حوزه فرد مطالعه کنید ممکن است در حوزه جامعه و در حوزه تاریخ. به لحاظ روش هم روشش روش استنادی به وحی است گرچه در این روش استنادی، تعقل و کارآمدی هم حضور دارد و رویکرد فلسفی و می توانیم ادعا کنیم که این یک رویکرد کارآمدی است بر خلاف رویکرد فلسفی که ما دلیلی برای اینکه بتواند کارآمدی نسبت به مدیریت تعلیم و تربیت در عرصه های مختلف و دوره های مختلف داشته باشد نداریم. و دغدغه دوم این است که استناد به دین هم در آنجا استناد تمامی نيست. گرچه حتما اگر ما به دنبال استنباط مبانی تربیت از فلسفه اسلامی باشیم و فلسفه مضاف به تربیت را بتوانیم به به دست بیاوریم حتما نسبت به تربیت در علوم تربیتی غرب یک قدم رو به پیش هستیم. در این هیچ تردیدی نداریم. یک قدم رو به پیش هستیم ولی این کفایت نمی کند نه در مقام استناد نه در مقام کارآمدی. نه استنادش به دین استناد قطعی است و نه تضمین کارآمدی دارد که بتواند ما را از بستر شرایط کنونی گذر دهد.
- ما در دستیابی به علوم تربیتی اسلام در قدم اول نیازمند به استنباط مکتب تربیتی اسلام از متون دینی هستیم که روش این استنباط روش اجتهادی است منتهی روش اجتهادی که در آن تعقل و کارآمدی هم مورد توجه است. این یک. دو روش اجتهادی است که معطوف به حوزه حکمت، عرفان و فقه است و روش اجتهادی است که معطوف به نظامات خرد و تکامل نظامات است یعنی اعم از استنباط احکام موضوعات و نظامات و تکامل اجتماعی است. مکتب تربیتی اسلام قاعدتا یک مکتب استنباطی است که می‌تواند نسبت به تکامل تربیتی (نظام تربیت) که اصلاً مقیاس تعلیم و تربیت در آنجا عوض می شود. مقیاس تربیت عوض می‌شود و همچنین همانگونه که در عرفان مقامات عرفانی داریم که وقتی عارف وارد یک مقام جدید می شود در آن مقام موضوعات پیش رو عوض می شود. مقیاس اطلاعاتش، مقیاس مسایل پیش روی کسی که در وادی عرفان سلوک می کند در حال تغییر است. فقه تربیتی، مکتب تربیتی که ناظر به تکامل تربیتی است ناظر به این است که مقیاس تعلیم و تربیت را عوض کند و موضوعات تعلیم و تربیت در آنجا متحول می شود. فقه نظاماتش همان فقه ناظر به کلان اجتماعی است و فقه خردش هم ناظر به پاسخگویی به موضوعات مبتلابه است.
- حالا قدم بعد این است که این مکتب تربیتی چگونه تبدیل به علوم تربیتی می شود؟ از دل مکتب تربیتی علم تربیتی چگونه به دست می آید به طوری که ادبیات انضمامی نباشد؟
* دستیابی به مکتب تربیتی اسلام و علوم تربیتی و مدل های برنامه ریزی تربیتی احتیاج به  نرم افزار پیشینی دارد
نکته نهایی این که دستیابی به مکتب تربیتی اسلام و علوم تربیتی و مدل های برنامه ریزی تربیتی در مقیاس موضوعات، نظامات و تکامل نظامات احتیاج به یک ابزار پیشینی و یا به تعبیر دیگر نرم افزار پیشینی هم دارد. آن نرم افزار پیشینی معمولا مورد توجه در دستگاه هایی که پژوهش می کنند نبوده. آن نرم افزاری که می تواند پژوهش در حوزه مکتب، علم و برنامه ریزی را هماهنگ کند و همسو کند و خود اینها را هم افزا کند آن نرم افزار چیست؟ ما از آن نرم افزار عبور می کنیم. خیلی به بحث آن نمی پردازیم آن چیزی است که در فرهنگستان دنبال می کردیم که تولیدش کنیم. آن نرم افزاری که بتواند این سه حوزه را هماهنگ و هم افزا کند یعنی واقعا بازخورد مکتب را در علم و در برنامه ریزی و به عکس بازخورد برنامه ریزی را در علم و در مکتب ببیند و مطالعه کند حالا ما فعلاً با آن نرم افزار کار نداریم. اگر توفیق بود در مراحل بعد بحث مکتب تربیتی را در سه حوزه حکمت، عرفان و فقه دنبال می‌کنیم، بر اساس جمع بندی ظرفیت موجود و ادامه بحث تا جایی که به افزایش ظرفیت موجود ختم شود.

4- جمع‌بندي و ارائه سخنان پاياني توسط استاد زاهدي
- بررسی تخصصی نظامات غربی و شیوه‌های نفوذ آن در جهان اسلام و در برابر آن نظامات اسلامی را اگر وجود دارد و فراموش شده به یاد بیاوریم، اگر ضعیف شده و تضعیف شده تقویت کنیم، اگر ناقص مانده تکمیل کنیم، اگر قوی است عرضه‌اش کنیم، اگر موجود نیست از منابع استخراج کنیم و ارائه دهیم تا الگو شود. اگر ما نظام بانکی اسلامی داشته باشیم، مردم به سمت بانک‌های غربی نمی‌روند تا اولین و قوی‌ترین بازوی غرب برای تحریم شود. اگر ما نظام بانکی اسلامی داشتیم اینها نمی‌توانستند چنین کاری با ما بکنند. اگر نظام فرهنگی ما از منابع استخراج  و عرضه شود، فرهنگ ما دست غربی‌ها نمی‌افتد. اگر آنچنان که باید علم از نگاه قرآن تعریف شود و علوم وحیانی را با روش‌هایی که از خود قرآن و عترت طاهره استنباط می‌کنیم، استخراج کنیم و علوم وحیانی را به علوم تمدن‌ساز و علوم تمدن‌ساز را به علوم ابزارساز تبدیل کنیم، ديگر نیازی به گدایی به درگاه غرب نداریم. البته در غرب‌شناسی و نظام‌شناسی غربی از آن بهره می‌گیریم. اما بهره گرفتن تفاوت دارد با اینکه یکسره راه آنها را پیروی کردن و مثل نظام بانکی دربست نظام آنها را پیاده کردن. اكنون در دانشگاه‌ها نیروها را غربی بار می‌آورند.
- علم را تعریف کردیم، روش‌های استخراج را تعریف کردیم، چگونگی تبدیل علوم وحیانی به علوم تمدن‌ساز و علوم تمدن‌ساز به علوم ابزارساز را شرح داده‌ایم.
*سرمایه‌داری ما به تبعیت از غرب در حال تبدیل شدن به سرمایه‌سالاری است
- اگر نظام هنری ما سامان یافته بود، مردم به سمت آن جذب می‌شدند. مثل زمان پخش سريال‌هاي حضرت يوسف و مختارنامه كه مردم آنها را تماشا می‌کردند. اگر نظام هنری داشتیم جامعه به سمت نظام غربی متمایل نمی‌شود. بدنه جامعه نیاز دارد. اگر نظام تجاری بر اساس عرضه و تقاضا که نظام غربی است، سامان گرفته است و بزرگترین تراست‌ها و کارتل‌های ایرانی که تمام انحصارات دستشان است به غرب وصل نشده بودند ما اینگونه ذلیل غرب در صنعت و تجارت و سرمایه‌داری نمی‌شدیم. سرمایه‌داری ما به تبعیت از غرب در حال تبدیل شدن به سرمایه‌سالاری است.  در نظام آموزش و پرورش کتاب‌ها حاضر است. آنها را ترجمه می‌کنند و با کمی ظاهرسازی و بومی‌سازی به عنوان کتاب درسی ارائه می‌دهند. در روانشناسی و در جامعه‌شناسی، زمانی‌که ما نظام علمی‌مان را سامان نداده‌ایم روانشناسی‌ها و جامعه‌شناسی‌ها و انسان‌شناسی‌های غربی، مبانی علوم آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها را تشکیل می‌دهند. ما باید این نظامات را طراحی کنیم.
* دو پرچمي كه در مؤسسه صابره(س) بلند شده است:  یکی پرچم تعلیم و تربیت قرآنی و ديگري پرچم نظام‌شناسی
- یکی از نظاماتی که ما در موسسه صابره(س) به عهده گرفته‌ایم تا روی آن کار کنیم و بیش از 20 سال روی آن کار کرده‌ایم نظام تعلیم و تربیت است. اساتیدی هم در اين زمينه تربیت می‌کنیم. ضعف ما این است که کارهایی را که کرده‌ایم درست عرضه نکرده‌ایم. برگزاری همایش برای این است که کارهایی را که تولید کرده‌ایم، عرضه کنیم و به سمع و نظر فرهیختگان برسانیم. در موسسه صابره(س)  الحمدالله اكنون روی دو  پرچم کار می‌شود. یکی پرچم تعلیم و تربیت قرآنی است که هم تمامی جوانب تعلیم و تربیت و نظامات تربیتی جهان غرب را بررسی می‌کنیم و هم نظامات تعلیم و تربیت قرآنی را در مقابل آن تدوین می‌کنیم. مبانی‌اش را تدوین كرده‌ايم. یکی دیگر، پرچم نظام‌شناسی است كه بلند كرده‌ايم تا این یک فرهنگ و یک مطالبه اجتماعی شود و ریشه را بفهمند. نظامات غربي آمده است و دارد همه کار می‌کند. نظام بانکی ثروت‌های عمومی را غارت می‌کند و کسی هم متوجه نیست. روي فرهنگ‌های عمومی تأثير مي گذارد. تورم‌های عمومی را بالا می‌برد. فرهنگ‌های اصیل اسلامی و قرآنی را نابود مبی‌کند. در بانک نمی‌توان گفت «حب الدنیا راس کل الخطیه». هیجان همه بانک به سمت حب الدنیا است. وام‌های عجیب و غریب می‌دهد. در بانک نه مرجع تقلید و نه ولایت فقیه می‌شناسد. نظام ورزشی فرهنگ ما را نابود می‌کند. کم‌کم دختران و زنان را به عنوان تماشاچی به استادیوم می‌برند. ما نظام بومی نداریم، وقتی فیفا و غرب با آن همه حساب کتاب آن نظام را آماده دارد، در نتيجه جامعه به سمت آن می‌رود. اگر نظام ورزشی اسلامی وجود داشته باشد، مردم لجبازی ندارند که سراغ آن نروند. نظام ورزشی اسلامی نداریم، نظام هنری نداریم، نظام بانکداری نداریم، نظام فرهنگی نداریم.
- این پرچم را همه باید بلند کنند. کار سنگینی است. قرآن فرموده «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا»(سبأ:46). آیت الله حائری شیرازی در يكي از همايشهاي موسسه صابره(س) فرمودند كه این کار، کار بزرگی است. غریبی حضرت زهرا (س) و امام حسین(ع) ما را درس داده است. ما از این آیه درس گرفته‌ایم و ترسی نداریم. از فرهیختگان دعوت می‌کنیم که در این دو برنامه شركت نمايند. انجمن نظام‌شناسی قرآنی را تشکیل دادیم. از سراسر جهان عضو می‌گیریم و فرهیختگان جهان اسلام را دعوت می‌کنیم. حضرت آیت الله میرباقری فرمودند من آماده‌ام که تریبون آزاد بگذارید و شخصیت‌های بزرگ تعلیم و تربیت را دعوت کنید آنها حرف خودشان را بزنند و شما هم حرف خودتان را بزنید تا انشاالله قابل عرضه باشد. هرکس در هر کجای کشور حرفی دارد، مقاله‌اش را بدهد. اگر شورای کارشناسی تشخیص داد که مطلب در این سطح است که در همایش مطرح کنیم و بزرگان را دعوت کنیم که به بحث بنشینند، ما این کار را می‌کنیم.
- ما ادعا می‌کنیم از قرآن و اسلام ناب و سیره طیبه حضرات اهل البیت محمد مصطفی (ص) با روش اجتهادی و کسب حجیت در هر مطلبی کار کردیم و فکر می‌کنیم آنچه را که تهیه کرده‌ایم اسلامی است. بنابراین این دو وجه یکی کلاس نظام‌شناسی و یکی کلاس تعلیم و تربیت دایر است. آنهایی هم که سطحی دارند و اهل تحقیق هستند مقاله بدهند ما مستندات را در اختیارشان قرار می‌دهیم. بهترین افتخار برای ما این است که کسی بهترین اشکال را بگیرد.  ما پس از 25 سال تحقیق و مطالعه تشخیص دادیم که نظام‌شناسی راهبرد اصلی است و مقام معظم رهبری بارها فرموده‌اند و اكنون هم با یکی دو نظام در جنگ فرهنگی از انقلاب دفاع می‌کند.
- موضوع این است که نظامات غربی بر ما مسلط می‌شود. بر دانشگاه‌های ما، بر هنر ما، بر علوم ما، بر اقتصاد ما، مسلط شده است. ما در دامان نظامات غربی هستیم و می‌گوییم مرگ بر آمریکا، اما درست نمی‌شود. اكنون این فکر غربزدگی در جامعه در حال رشد است و جلو می‌رود و مقصر یک فرد نیست. ریشه بی‌حجابی‌ها از کجاست؟ موضوع نظام است و آنها می‌خواهند این نظامات را در تمام سطوح و در تمام عرصه‌های حیات انسانی بر ما مسلط کنند. پس بیدار شوید این نظامات را بشناسیم و چگونگی نفوذ و تسلط آنها را بشناسیم و نظامات اسلامی را هم بشناسیم و مدل دهیم و عرضه کنیم. خودمان هم نظام تعلیم و تربیت را بر عهده گرفتیم اما اگر تیم‌های طالب بیایند در زمینه سایر نظام‌ها (هنری، ورزش، رسانه، اقتصاد و...) حمایتشان می‌کنیم و گروه علمی‌اش را راه می‌اندازیم. بمنه و کرمه...

اين همايش با برگزاري نماز جماعت ظهر و عصر به كار خود پايان داد. در حاشيه اين همايش، محصولات مكتوب و صوتي موسسه صابره(س) از جمله كتاب «ماهيت نظام هنري و مأموريت‌هاي آن از منظر اسلام» كه توسط استاد زاهدي تأليف شده است، به حاضران معرفي گرديد. در سالن‌هاي ورودي همايش نيز بنرهايي حاوي پيامهاي مربوط به مفهوم نظام شناسي براي اطلاع شركت كنندگان، نصب شده بود.

براي مشاهده گزارش تصويري اين همايش، اينجا را كليك كنيد. 

مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره سلام الله عليها

0 نظر