گزارش جلسه 193 دوره آموزشی نظام شناسی
استاد زاهدی: از دست و زبان یک شیعه، معرفت و هدایت باید صادر شود/ نیمه شعبان روز انقلاب مهدی (عج) و تجلی دوباره اسلام است/از بزرگترین اعمال عبادی بیدار کردن مردم است/ ادامه مبحث خلقت حضرت آدم و مراحلی که در مسیر خلقت طی کردهاند از نگاه نظام تربیتی اسلام/ نزدیک شدن به شجره عصیان موجب شد که نیازهای زیستی و طبیعی انسان، تبدیل به صفات سرکش و عصیانگر شوند/ هبوط یعنی تبدیل نیازهای طبیعی و غریزی و زیستی به صفات سرکش/ کلمات خدا یعنی وجود مقدس اهل بیت (علیهم الصلاه و السلام) و القاء آن کلمات یعنی هدایت شدن از درون و بیرون بوسیله اهل بیت (علیهم السلام)/ هدایت درون یعنی حق تعالی فطرت انسان را برای کمک انسان به سوی هدایت مامور میکند/ آنچه که در بیرون است، وحی و نبوت و امامت است، و آنچه که در درون است، اسمش فطرت است/ خلقت انسان از عالم بسیار دوری شروع شده، عالم مشیت، عالم اسماء، عالم ذر، بعد از آن بهشت قرب، بعد فطرت /خلقت انسان با حیوانات متفاوت است، ریشه و اصل ما از حیوانات نیست/ انسان با خودش معارف عظیمی را حمل میکند و پیشنیازهای عظیمی را دیده تا رشد کند. تا انسان این پیشنیازها را نداند و نبیند، تربیت برای او بی تاثیر است...
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
(مقدمه ای به مناسبت ایام نیمه شعبان) با روشهای سادهای میتوان تبلیغهای موثرتر و کم هزینهتری انجام داد. کارتهای کوچک و کم هزینهای با یک یا دو جمله کوتاه میتوان چاپ کرد و بین مردم توزیع کرد تا مردم متذکر بشوند. با هزینه نه چندان زیادی می توان هزاران نسخه این کاغذهای تبریک و آموزنده چاپ کرد و در جامعه موجی ایجاد کرد.
برای نیمه شعبان شیرینی دادن خوب است، ولی کاری معمولی است و مناسب کسانی است که کار دیگری نمیتوانند انجام دهند، در محرم غذا میدهند و در اعیاد شیرینی میدهند.
ولی از دست و زبان یک شیعه، معرفت و هدایت باید صادر شود. هر سال باید معرفت و علم جدیدی داشته باشیم و به جامعه تزریق کنیم. به جای اینکه مردم را به مجلس دعوت کنیم، مجلس را میبریم پیش مردم. شیرینی خوردن که معرفت نمیآورد، ولی این تبلیغات معرفت میآورد.
نیمه شعبان روز انقلاب مهدی (عج) و تجلی دوباره اسلام است. در مفاتیح اعمال عجیبی برای نیمه شعبان بیان شده، زیارت اباعبدالله (علیه السلام)، احیاء هم وارد شده. این دستورات، کاری بیمبنا و صرفا ظاهری نیست، کسب آمادگیهای درست معنوی است.
وهابیها، چنین چیزی را ندارند. فیضی است که به ما عنایت شده. تا با یاد اهلالبیت علیهم السلام به یاد خدا باشیم!
خودشان فرمودند:
«نحن ذکر الله و نحن اکبر» (کافی: ج۲ ص۵۹۸)
چه جریانی در کار است؟ چیزی که اصلا در شیعه وجود نداشت، الان مطرح کردند! به نام ولنتاین، که به معنی بی ناموسی است. علاقه بی قید و شرط هر فرد به فردی دیگر، حتی بین دو مرد!
چطور توانستند ولنتاین را در بخشی از جوانان ما مطرح کنند؟!
در مقابل به خاطر تنبلی ما نیمه شعبان باید از اذهان فراموش شود! از ما پرسیده میشود و مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت که با این ایامالله چه کردید؟!
«ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» سپس شما در آن روز بىشك از بخشش و نعمت (خدا در دنيا) بازخواست خواهيد شد (تکاثر:۸)
این روزها، وقت عشقبازی با خداست. چه طور عمل کردیم؟!
میلیونها عنوان برای نیمه شعبان وجود دارد، از جلوات و تجلیات حضرت مهدی (ارواحنا له الفداء و صلوات الله علیه و علی آبائه) باید آنها را بیان کرد، اگر فقط گل و شیرینی برنامه ما باشد، همین میشود که دختران و پسران هم با شیرینی در محله ما از یکدیگر پذیرایی میکنند!
باید معرفتی کار کرد، حتی اگر گل و شیرینی هم نداریم.
برای معرفتافزایی باید به پاسخ این سوالات فکر کرد:
انتظار یعنه چه؟
چه کار کنیم که منتظر باشیم؟
ظهور حضرت چه پیشنیازهایی لازم دارد؟
برای توفیق درک ظهور چه تحرکاتی باید کنیم؟
موانع ظهور را چه گفتهاند، تا ما آن موانع را برطرف کنیم؟
دشمنان و دوستان ظهور چه کسانی هستند؟
نشانههای موافقت یا مخالفت در ظهور در وجود ما چیست؟
ظهور یعنی چه؟
با نگاه حضرت آیتالله بهجت، ظهور قلبی و باطنی، چه جایگاهی در رشد و هدایت ما دارد؟
چه وقت انسان لیاقت شهود و لیاقت درک ظهور را پیدا میکند؟
کسانی که میخواهند ظهور را خاموش کنند، چطور عمل میکنند که ما مخالف آنها عمل کنیم؟
رفتارهای موثر برای ایجاد آمادگی برای ظهور کدامها هستند؟و ...
با این عنوانها میتوان کارت و متن چاپ کرد و توزیع کرد. خیلی کارها میتوان کرد، ما باید از طراحان برنامههای پیش از ظهور باشیم.
مولای ما! ما به ذکر شما خیلی سرخوشیم. باید کار کنیم که شهر غوغا شود. باید کار را به خیابانها و میادین کشانید. همینها جلوی مشکلات سیاسی را میگیرد، "۹ دی" را درست میکند. فتنه ۸۸ هنوز از بین نرفته، اخبار ناگواری میرسد. کارخانه ها در حال ورشکستگی هستند، کارگرها در حال بیکار شدن هستند! واردات شیطانی در حال نابود کردن تولیدکنندگان هستند.
یکی از مسئولین عالی رتبه برای رفع نگرانی در مورد نیازهای جامعه، گفت: نگران نباشید، همه چیز را وارد میکنیم! مشکل همین وارد کردن فراوان اجناس از خارج است. چرا قول به تولید نمیدهید؟! از این اشتباهات زیاد است. آن وقت اقتصاد مقاومتی، شعاری بی اثر خواهد شد!
«بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَة» (كامل الزيارات ص:۲۲۹)
مسیر جهالت را باز میکند تا همه به آن وارد شوند! از بیحجابی و رقاصی تعبیر به آزادی میشود! واردات غیرقانونی که از بزرگترین محرمات و منکرات است، با توجیه رفع نیازهای لازم مردم، حلال میشود! این تحریمها جلوی واردات ما را نگرفته است، جلوی صادرات ما را گرفته!
برخی روحانیون انقلابی، برای بیدار کردن مردم یقه چاک میدهند. بقیه روحانیون اصلاََ توجهی ندارند! بعضی هم وقتی از این سخنان گفته میشود، میگویند مجلس را سیاسی نکنید! تمام کشور را دارند آتش میزنند، حالا شما میگویید بحث سیاسی نکنید؟!
از بزرگترین اعمال عبادی بیدار کردن مردم است. در تبلیغاتتان بنویسید: ما به دنبال انقلاب مهدی(عج) هستیم که پیش نیازش همین موارد است.
فلان وزیر هم به خارج سفر میکند و قرار داد واردات مینویسد! واردات غذای سگ جزء یکی از اولویتهای واردات است! لوازم آرایش و... .
برای رخ دادن تجلیات ظهور باید ریشه این نوع کارها را نابود کرد. باید مردم را بیدار کرد. دار و ندار ما در واردات بی رویه نابود میشود. رهبر معظم انقلاب هم فرمودند که شما چه نیازی دارید به واردات کالاهایی که مشابه یا حتی بهتر از آنهم در داخل دارید؟! واردات را به بهانه ارتباط و داشتن احترام در جهان انجام میدهند!
آیا ما با نیمه شعبان بیدار میشویم؟! برنامه ما برای نیمه شعبان چیست؟
اگر کسی در اوضاع و احوال و شرایط ما شیعیان دقت کند، ممکن است بگوید: ظهور حضرت در این زمان حکیمانه نیست! با امثال ما که هیچ کاری نمیکنم، آیا ممکن است حضرت ظهور کند؟
از مسیر نیمه شعبان تنها شربت و شیرینی آن مانده است. چند درصد از مساجد هستند که برای نیمه شعبان برنامه بیدارکردن جامعه را داشته باشند؟
آیا نشانه های ظهور در مجلس و دولت و قوه قضاییه ما به چشم میخورد؟! آیا نشانه های ظهور در ادارات، خانوادهها، عروسیها و عزاداریها، روابط و آمادگیهای عمومی ما به چشم میخورد؟!
اگر بدون نشانه های ظهور، ظهور اتفاق بیفتد، غیر حکیمانه نیست؟ اگر تشریف بیاورند، خودمان نعوذ بالله به حضرت اعتراض میکنیم! الان وقت ظهور بود؟!
از محضر مولایمان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خجالت میکشم، ما چه میگوییم و حضرت چه میخواهند؟!
جلسه دوم:
اللهمّ صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
بحث ما در خلقت حضرت آدم و مراحلی که در مسیر خلقت طی کردهاند. میباشد.
بیان شد: بعد از اینکه حضرت آدم کسوت جسمانیت پوشیدند و اعراض و شرایط عالم ناسوت در ایشان ظهور کرد، خداوند انسان را پاک و آراسته به لباس بهشتی در زمین مستقر فرمود، آنگونه که انسان با اینکه میتوانست از تمام تنعمات الهی برخوردار شود اما در عین حال هیچگونه آلودگی و گرفتاری شامل حالش نمیشد.
البته به شرط آنکه به درخت عصیان نزدیک نشود، ولی با فریبی که از شیطان خورد، مبتلا شد، و همین موجب ظهور صفاتی شد که قبلاََ تنها به صورت نیازهای زیستی در او وجود داشت. انسان همیشه تشنه و گرسنه میشود، به لباس و مسکن هم نیاز داشت و ... .
چون در عالم اَعراض بود به تمام آن اعراض محتاج بود، به همه آن اعراض از جنس نیازهای زیستی بودند، محتاج بود.
تا اینجا نکوهشی متوجه او نبود، زیرا عالم جسمانیت و عالم اعراض نیازهای زیستی را ضروری مینمود، اما نزدیک شدن به شجره عصیان موجب شد که آن نیازها تبدیل به صفات سرکش و عصیانگر شوند و کنترل آن نیازها، برای حضرت آدم و حوا (علیهم السلام) به سادگی ممکن نبود و این به معنی هبوط آن بزرگواران شد.
پس هبوط یعنی تبدیل نیازهای طبیعی و غریزی و زیستی به صفات سرکش.
به همین دلیل قرآن میفرماید:
«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره:۳۸)
خطاب آیه جمع است (یعنی جمیع انسانها)، در حالیکه حضرت آدم و حضرت حوا، دو نفر بودند، یعنی تا روز قیامت همه باید در زمین در حال گرفتاری با صفات سرکش زندگی کنند.
یعنی تا بحال احساس تشنگی و گرسنگی داشتند، ولی از اینجا به بعد عطش سیری ناپذیری طمع گریبانشان را میگیرد، تا آن زمان مسائل جنسی به صورت منفی و شیطانی در آنها مطرح نبود، ولی از اینجا به بعد به صورت عریانی و رسوایی در وجود انسان خودنمایی میکند. رقابتها و تلاشهای دنیایی همه از اینگونهاند.
حال این انسان با شرایط جدید که به وضع وخیم و غیر قابل کنترل مبتلا شده، توسل میکند و به خاطر این توسل و تضرع به درگاه حق تعالی، خداوند القاء کلمه میفرماید.
کلمات خدا یعنی وجود مقدس اهل بیت (علیهم الصلاه و السلام) و القاء آن کلمات یعنی هدایت شدن از درون و بیرون بوسیله اهل بیت (علیهم السلام).
انسان بعد از اینکه شرایط عصمت و پاکی را از دست داد، از جایگاه و مقام بهشت قرب بیرون آمد. قرآن میفرماید:
«فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما» زشتی هایشان برایشان آشکار شد (طه:۱۲۱)
نگفته زشتیهایشان پیدا شد و قبلاََ نداشتند، بلکه میفرماید: زشتیهایشان آشکار شد. ولی چرا قبل از این آشکار شدن مشکلی ایجاد نمیکردند؟
چرا قبل از این آشکار شدن، مشکلی ایجاد نمیکردند؟ به خاطر اینکه پاک بودند، به شجره ممنوعه نزدیک نشده بودند. آنچه تا بحال مشکلی نداشت از این به بعد به عنوان نیازهای ممنوعه در وجود انسان ظاهر شده است.
گرسنگی و تشنگی و میل جنسی و... عیبی ندارد ولی بعد از آنکه به شجره ممنوعه نزدیک شد، نیازهای غریزی که ودایع الهی بودند تبدیل میشوند به صفات ممنوعه و پایدار و عصیانگر که براحتی نمیشود آنرا کنترل کرد.
اینها اعراض عالم جسمانیت هستند که برای رشد انسان خوب هستند. وجود اینها مشکلی ندارد، اما بعد از نزدیک شدن به شجره ممنوعه، عصیانگری در وجود این صفات وارد میشود.
گرسنگی به (تجَوُعَ)، برهنگی به (تَعْرَى) و نیازهای اجتماعی را به (تَظْمَؤُاْ) دوندگیهای زندگی را به (تَضْحَى) تبدیل میکند که همه اینها عامل بدبختی خودش و دیگران میشود. زیرا با عصیان قاطی شده است.
به این شرایط (هبوط) میگویند، نه به بیرون رفتن از یک باغ!!
همه ما در بهشت قرب متولد میشویم و همه ما را از آن بیرون میکنند! زیرا با عصیان قاطی میشویم. به خاطر همین فرموده:
«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»
گفتيم: همگى از آن [مرتبه و مقام] فرود آييد؛ چنانچه از سوى من هدايتى براى شما آمد، پس كسانى كه از هدايتم پيروى كنند نه ترسى بر آنان است و نه اندوهگين شوند (بقره:۳۸)
اگر تنها دو نفر بودند قرآن که نمیفرمود (جمیعا). یعنی تعداد زیادی هستند.
راه نجات چیست؟ همان هدایت الهی است که خداوند فرستاده است. رشد انسان در گرو این جریان است، حال که همه وسایل هبوط برای انسان فراهم میشود، همه وسایل هدایت نیز برای انسان فراهم میشود.
آنچه که در بیرون است، وحی و نبوت و امامت است، و آنچه که در درون است، اسمش فطرت است.
این جریان هدایت درون و بیرون شرح دارد: یکی از جوانب عبارت از فطرت است. یعنی حق تعالی فطرت انسان را برای کمک انسان به سوی هدایت مامور میکند.
فطرت چیست؟ فطرت مجموعه ودایعی است که از بیرون و از درون امکان هدایت انسان را فراهم میکند.
جسم، روح، قلب، عقل، هوش، صدر، اراده و... .
اینها جمعاَ از انسان شاکلهای میسازند که فطرت نام دارد. هر یک از این اجزاءِ فطرت ماموریتی خاص دارند. که از درون و بیرون با عالم بالا ارتباط داشته باشند و در این ارتباط از هدایتهای الهی بهرهمند گردند.
فطرت همه ودایعی است که خداوند در وجود ما به ودیعه نهاده است تا ما از آن ودایع بهرهمند و هدایت شویم.
این فطرت چه چیزهایی هست؟ فطرت تمام ابعاد و نیازها و جوانب ظاهری و باطنی وجود ما است که زمینهساز برای هدایت میشود. عقل و وحی و قلب و ذهن و بدن و... زمینهساز هدایت است.
همه چیز ما حتی این بدن برای هدایت ما خلق شده است و تمام اینها نامش فطرت است.
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها» (روم:۳۰)
نیازهای حقیقی ما شامل نیازهای باطنی ما هم میشود، زیرا آنها هم مقدمه هدایت انسان میشود، مانند نیاز ما به غذا، خواب و ازدواج و... که واقعی و ظاهری هستند، حقیقی نیستند، اما در موقع واسطه بودن برای هدایت ما، تمام اینها حقیقی هستند.
اگر ماموریت و حقیقت اینها را فراموش کنیم، این نیازها بازیچه میشوند، اگر حقیقت اینها را فراموش نکنیم، جزء حقیقت زندگی هستند.
فطرت به یاری ما میآید، فطرت ماموریت دارد تا ظاهر، باطن، درون و بیرون ما را با هدایتهای الهی هماهنگ کند.
ماموریت فطرت انسان، با ویژگیهایی که در حیوانات و گیاهان است به طور کلی متفاوت است. عنوان آن هم (فِطْرَتَ اللَّهِ) است، یعنی نوعی از خلقت.
کلمه فطرت از (فطر) است، یعنی شکافتن نوعی از خلقت، نوعی از انشاء و روییدن وجود در انسان که با حیوانات و جمادات اصلاََ شبیه نیست و خاص خود انسان است.
خواست و ارادهی خداوند این کیفیت است که در وجود ما ودایعی را به امانت قرارداده تا آن ودایع به ما کمک کنند و ما را با ماموریتها و حرکتهای هستی هماهنگ کنند.
نتایج تربیتی که از این بحث میگیریم این است که؛
اولا: خلقت انسان از عالم بسیار دوری شروع شده، عالم مشیت، عالم اسماء، عالم ذر، بعد از آن بهشت قرب، بعد فطرت و... .
این انسان چه مسیرهایی را طی کرده! یعنی خلقت انسان با حیوانات متفاوت است، ریشه و اصل ما از حیوانات نیست. معانی و عمق بسیاری داریم.
انسان با خودش معارف عظیمی را حمل میکند و پیشنیازهای عظیمی را دیده تا رشد کند، تا انسان این پیشنیازها را نداند و نبیند، تربیت برای او بی تاثیر است.
نمیتوان گفت او را ادب کردیم! ادب به درد اهل ادب میخورد. (تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است) (سعدی)
یعنی اگر کسی فطرت الهی نداشته باشد که البته چنین کسی نداریم، نا اهل میشود، و اگر کسی نا اهل باشد تربیت کردنش مانند گذاشتن گردو بر روی گنبد است که قرار نمیگیرد.
مواظب فطرت بچهها باید بود، مواظب فطرت خودمان باید باشیم. نگذاریم فطرتمان دست خورده و ضایع شود. این تنظیمات اولیه و پیشنیازهایی که خداوند در درون ما قرار داده است به نام فطرت همه جا به کار ما میآید.
اینجاست که طیب حاج رضایی و حر و بزرگان دیگری شهید و حق پرست میشوند.
همه چیز در دست ما نیست، فطرت است که ما را میکشاند به سمت حق و حقیقت، تمام مردم هم همینطور هستند.
همه این ودیعه الهی را داریم که به تربیت ما کمک میکند و ما باید مواظب باشیم فطرت دست نخورد. به خاطر همین در قرآن و روایات دستوراتی در مورد رعایت کردن حدود الهی در غذای حرام و شبههناک، معاملات ربوی، حقالناس، حقوق مظلومین و فقرا داریم.
«وَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (ذاریات:۱۹)
این اموال خطرناک نباید وارد زندگی ما شود و فطرت ما را به هم بریزد. اگر مراقب و همراه و هماهنگ با فطرت باشیم و تربیت خودمان و خانواده و مردم، هماهنگ با فطرت باشد، انشاءالله دچار مشکل نخواهیم شد.
برای تربیت و هدایت زمینههای آمادهای را به همراه داریم.
تا اینجا برنامههای درونی بود، از اینجا به بعد برنامههای بیرونی شروع میشود.
بحث این میشود که این انسان با این آمادگیها، چه کارهایی باید بر روی او انجام داد که هدایت شود و از دست نرود.
عنوان بحث این میشود: شرایط و برنامههای بیرونی قرآن و اسلام که در همکاری با جلوههای درونی، هدایت انسان را به عهده گرفتهاند.
ششم اردیبهشت ۹۷
و صلی الله علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
0 نظر