گزارش جلسه 185 دوره آموزشی نظام شناسی

1348 1396/12/12
گزارش جلسه 185 دوره آموزشی نظام شناسی

استاد زاهدی: حضرت زهرا(س) فدا شدند تا ما معارفی را یاد گرفته و اثراتی از آموزش و تربیت آن حضرت را در جامعه و خانواده ببینیم/ ایام فاطمیه یک حرم زمانی و ملکوتی اهل بیت علیهم السلام برای اهل تقوا است

استاد زاهدی: حضرت زهرا(س) فدا شدند تا ما معارفی را یاد گرفته و اثراتی از آموزش و تربیت آن حضرت را در جامعه و خانواده ببینیم/ ایام فاطمیه یک حرم زمانی و ملکوتی اهل بیت علیهم السلام برای اهل تقوا است

هر کلاس درسی که تشکیل می شود، شاگردان آن کلاس در موضوع آن کلاس مطالبی یاد می گیرند. در ایام فاطمیه معلم ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، آن حضرت فدا شدند تا ما معارفی را یاد بگیریم، ما که شیعه هستیم اثراتی از آموزش و تربیت آن حضرت را در جامعه و خانواده و دانشگاهمان می بینیم؟!

حتی اثری از قبر و مزار خودش باقی نگذاشت. از این آموزشهای حضرت زهرا سلام الله علیها چه چیزی باید یاد ما باشد؟ چه نشانه هایی از آن حضرت باید در زندگی و جامعه ما باشد؟ گویا ما اصلا چنین معلّمی نداشتیم!

قرآن می فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر» (عنکبوت45)
ذکر الله و یاد خداوند از این نماز هم بالاتر است، این ذکر الله چیست؟ روایات یکی از مصادیق ذکر الله را اهل بیت علیهم السلام بیان می کند.

روایات و عقل این را اثبات می کنند:
«وَ نَحْنُ ذِكْرُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَكْبَرُ» (الكافي ج‏2، ص599)
یاد اهل بیت(ع) از نماز و عبادات بالاتر است! ذکر آنها موجب دور شدن از فحشا و منکر می شود، فیوضات حق بوسیله آنها متجلی می شود.

در نماز می گوییم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم‏». منظور از صراط مستقیم این است: «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيرْ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ»
کسانی که مورد نعمت قرار گرفتند چه کسانی هستند؟ نبیین و صدیقین و شهدا و صالحین هستند.

خدایا دست ما را در دست این بزرگان قرار بده، ولایت اینها را بر روح و جان ما حاکم بگردان تا به صراط مستقیم متصل بشویم و از گزند شیاطین و هواهای نفسانی در امان بمانیم.

اگر در نماز مان ذکر الله نباشد، نماز ما، نماز داعشی ها می شود.

ایام فاطمیه یک تاریخ و مناسبت تقویمی نیست، بلکه حرم زمانی و ملکوتی اهل بیت علیهم السلام برای اهل تقوا است، برای تجلی و ذکر نام و انوار و معرفت و تقوا و شجاعت و دفاع حضرت زهرا(س) است. که باید در رفتار و اعمال ما منعکس بشود.

هدف، روضه و گریه نیست. شهادت یا تولد تفاوتی ندارد. ما باید مُذَکِّر به ذکر الله و حضرت زهرا(س) بشویم.

ما در هدایتمان و بصیرتمان و ارتباطمان با اهل بیت(ع) و نجاتمان از هواهای نفسانی مدیون حضرت فاطمه(س) هستیم، حتی در امنیت و ظواهر زندگیمان هم مدیون حضرت فاطمه سلام الله علیها هستیم.

باید دائماً از معرفت و تقوا و شوهرداری و فرزند داری و عبادات و سلوک و ساده زیستی ایشان و از مجاهدت ایشان و از معرفت و ولایت و آموزش و علم و بصیرت ایشان درس بگیریم و لحظه به لحظه باید برگی از زندگی ایشان در زندگی ما متجلی بشود تا ما بتوانیم خود را به این خاندان بزرگ منتسب کنیم.

این چه ذلت و خواری است که ما تمام این ایام پر برکت را رها کرده ایم و فقط به اینکه شعری بخوانند و برویم، بسنده کرده ایم! آیا ما خودمان هم ماموریتی و وظیفه ای نداریم!

اگر نمازی با حال و با اتصال خوانده باشید چه حالی پیدا می کنید؟ اگر به ذکر الله الاکبر (اهل بیت) متوسل باشید چه حال و هوایی پیدا خواهیم کرد؟! این یاد ها ما را از نماز جلوتر می برد!

تربیت شدگان حضرت زهرا سلام الله علیها (در موسسه صابره) در این ایام باید آثاری از آن حضرت با خودشان داشته باشند، باید معارف را یاد گرفت و از اهل بیت(ع) دفاع کرد.

زنان مدینه به محضر حضرت زهرا(س) می آمدند و عیادت می کردند ولی اکثرشان اصلا کاری نداشتند که غم و نگرانی و نظر حضرت زهرا(س) چیست!

سیده زنان عالم، هدایت و گمراهی ما را در چه چیزی می داند! برای راهنمایی و هدایت ما چه دستوری دارد! حتی حضرت فاطمه(س) را نصیحت هم می کردند که این کار درست نیست! نکند حال و روز ما هم همین بشود. بعضی حتی عروسیشان را هم در این ایام می گذارند!

غم و غصه و یاد حضرت زهرا سلام الله علیها نباید در زندگی ما منعکس باشد؟

اگر لحظه ای از توسل به اهل البیت(ع) دست برداریم سقوط می کنیم/ شیطان درحال مبارزه بر علیه ماست، اما خداوند ما را رها نکرده و تجهیزات کامل(قلب) برای رویارویی با شیطان به ما داده است

... و اما ادامه بحث تعلیم و تربیتمان:
حضرت آدم و حضرت حوا، علیهما السلام، از بهشت قرب هبوط کردند، دیدند نعمات بهشت قرب را دیگر ندارند، از لباسها و انوار و غذاهای بهشتی دیگر خبری نیست. عریان و گرسنه بودند، میلهای شدید و رقابتها هم ممکن است آنها را بکشاند به سوی خطا.

حضرت آدم و حوا خیلی ناراحت و ترسان بودند و گریه ها کردند. با خدا مناجات می کردند که این خطا و عصیان ما از روی شکمبارگی نبود، ما فقط می خواستیم پیش تو باشیم، می دانیم که اشتباه کردیم. روایاتی هست که صدها سال گریه کردند تا اینکه: «فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ كلَمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ» (بقره:37).

کلماتی از جانب حق تعالی به آنها القا شد، این کلمات مقامات و توسلات به صاحت مقدس اهل بیت (علیهم السلام) بود.

به خاطر این توسلاتتان به شما فاطمه(س) دادیم، شما هم اگر ایثار و معرفت و علم و بصیرت و شجاعت و پرهیزکاری و سخاوت حضرت فاطمه(س) را یاد بگیرید می توانید نجات پیدا کنید و هم نفس حضرت فاطمه(س) در بهشت شوید. لباس تقوا را خداوند نازل کرد و فرستاد:

«يا بَني‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ» (اعراف:26)

این همان لباسی است که خیاطش حضرت فاطمه سلام الله علیها و معصومین دیگر هستند، اگر این لباس را بپوشید از کید شیاطین نجات پیدا می کنید.

این داستان مربوط به ما هم هست. اگر لحظه ای از توسل به آن "کلمات" که اهل البیت(ع) بودند دست برداریم سقوط می کنیم، شیطان درحال مبارزه بر علیه ماست، شیطان به عالم ملک و ناسوت و دنیا خیلی مسلط است، او در بهشت توانست این بلا را بر سر حضرت آدم و حوا بیاورد، در دنیا که کامل مسلط هست و جایی خارج از چنگال او نیست.

شیطان با بیماری و ثروت و شهوت و... بلایی بر سر ما می آورد که دینمان را ببازیم. حضرت آدم اینها را می دید و می ترسید، اما کلماتی را از خداوند تلقی و دریافت کرد که تا وقتی دستتان را به این کلمات بگیرید و دستتان را کوتاه نکنید، نگران نباشید و اتفاقی برایتان نمی افتد.

با این گرفتن و چسبیدن به این کلمات، لباسی برای آدم فراهم می شود به نام تقوا، که مانند رزه است و انسان را از هر خطری محافظت می کند.

این یعنی؛ ای انسانها دستتان باید به این کلمات (یعنی اهل بیت) باشد. هر جا دستتان کوتاه باشد بیچاره می شوید، لحظه ای نباید جدای از این کلمات بود.

برای ارتباط با این کلمات، هم از درون راهنماییمان کرده اند و هم از بیرون:

«وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (نحل:78)
قلب ما نیز دارای چشم و گوش و فهم است. خداوند ما را رها نکرده و تجهیزات کامل برای رویارویی با شیطان به ما داده است.

در روایت داریم که فرمودند:
«انا امام القلوب» (عوالم العلوم، ج21، ص242)

کارهای ما را آنها می بینند:
«فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون» (توبه:105)

مراقب حالات شما هستیم، اگر از روی تکبر و عالمانه دچار گناه نشوید، اشتباهاتتان را ما نگه می داریم و نمی گذاریم کار دستتان بدهد، توفیق توبه می دهیم که به راه هدایت برگردید.

پلورالیسم محوری ترین شاخص اندیشه غربی و بر اساس کمیات است ولی قرآن بر اساس کیفیت است/شیطان مثل واکسن برای بدن سالم (اهل ایمان) تقویت کننده و برای افراد آلوده، گمراه کننده است

... حال سوال اینجاست که چطور باید به آن "کلمات" متوسل شد و کمک گرفت؟ در جامعه، دانشگاه، مدارس، حکومت و... به چه صورت می توان به این کلمات متوسل شد؟

راهش چسبیدن به کیفیات است، نباید اسیر کمیات شد. کیفیت است که ما را به حقایق می رساند، کمیات قابل مشاهده است ولی کیفیات قابل مشاهده نیستند.

چند نفر این مطلب را دیده اند، چند نفر رای دادند، چند نفر از این گروه بیرون رفتند... تماش روی کمیات است، حتی علوم انسانی که بحثی کیفی است، در غرب بر اساس کمیات است!

به خاطر همین آمار و ارقام، بزرگترین شاخص و محور دانش و آگاهی اینهاست!

پلورالیسم محوری ترین شاخص اندیشه غربی است. بوسیله همین کمیات بر جهان مسلط می شود، سلاح هایی می آورد که جهان را بترساند.

ولی قرآن بر اساس کیفیت است. سوال می کند: کیف، یعنی چطور؟
«أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلىَ الْابِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ* وَإِلىَ السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ* وَإِلىَ الجْبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ* وَإِلىَ الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ» (تکویر:17-20)
«فَانْظُرْ إِلى‏ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ» (روم:50)

در تمام قرآن سخن از کیفیت است، کمیت این مقدار جایگاه ندارد. اگر می خواهید هدایت شوید روی کیفیات کار کنید. ولی نظر غرب روی کمیات است.

تجلیات حضرت حق و تعلیم اسماء از ابتدای خلقت ما در وجود ما شروع می شود:
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ» (حدید3)
و تا آخرین لحظه های قیامت، بهشت و جهنم ادامه دارد.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) فقط برای روضه خوانی نیستند، هم در ظاهر کرامات اهل بیت (علیهم السلام) متجلی است هم در باطن. شیطان در برابر قدرت اهل بیت کاری نمی تواند انجام دهد:
إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً (نساء76).

شیطان مانند واکسن است، برای بدن سالم واکسن تقویت کننده هم هست، شیطان برای اهل ایمان تقویت کننده هم هست، برای کسی که خودش آلوده و ذاتش خراب است، شیطان گمراه کننده است.

شیطان می گوید:
«وَقالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ» (ابراهیم 22)
من فقط شما را وسوسه کردم، ظواهر دنیا را برای شما جلوه دادم.

تمام موفقیتهای ما با انوار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و دیگر معصومین علیهم السلام بود اما چرا در روز بیست و دوم بهمن، کسی از سخنرانان، نامی از ایشان نبردند، اگر ما در راهپیمایی عظیم بیست و دو بهمن نام مبارک حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها را می گفتیم، در کشورهای دیگر منعکس می شد، این کوتاهی از خطاهای ما بود.

برکت این سفره و این چشمه گوارا از کرم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هست، چرا یادی از صاحب این سفره نمی کنیم؟

«وَمَوآئِدَ الْمُسْتَطْعِمينَ مُعَدَّةٌ، وَمَناهِلَ الظِّمآءِ مُتْرَعَةٌ» (بخشی از زیارت امین الله) و سفره احسان تو براى طعام خواهان آماده است و حوضهاى آب براى تشنگان‏ لبريز است.

اگر نام مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها الگو می شد، جلوی اشتباهات دیگر گرفته می شد. جشن پیروزی چهل سالگی انقلاب به بحثهای انحرافی کشیده نمی شد.

نظام آموزشی باید بر پایه کیفیات باشد/ کیفیت ما را با حقیقت آشنا کرده و ما را به سمت ملکوت هدایت می کند، ولی کمیت ما را با واقعیات آشنا کرده و ما را به سمت دنیا و شیاطین می برد

... نظام آموزشی باید بر پایه کیفیات باشد.
«فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ» (نحل 36)
به کیفیت عاقبت مکذبین توجه کنید.
«وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ» (آل عمران101)
در حالیکه آیات الهی برای شما بیان می شود، ولی آرام آرام شما را کافر می کنند!

پس این امکان وجود دارد، ما که دوستدار حضرت زهرا سلام الله علیها هستیم کافر شویم! زیرا به کیفیات توجه نمی کنیم. آمار و ارقام خیلی مهم نیست، باید معرفت داشت.

قاتلین اهل البیت علیهم السلام مگر کافر بودند؟! در کربلا آنها هم نماز برگزار کردند.

این دو تابعیتی هایی که در مسئولین نفوذ داده شده اند و اسرار و اطلاعات را به دشمن می دهند. اینها مسلمان و ایرانی نیستند!؟
«انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ كَفى‏ بِهِ إِثْماً مُبيناً» (نساء50)

در پژوهش و تحقیقات هم باید به کیفیات توجه کرد:
«أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلىَ الْابِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ* وَإِلىَ السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ* وَإِلىَ الجْبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ* وَإِلىَ الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ» (تکویر17 - 20)

کیفیت مهم است، اگر روی کیفیات کار کنید در مدارس، بسیج، خانواده، مسجد و ... موفق می شوید.

اگر هدف کیفیت باشد، باعث می شود انسان به حقیقت موضوع توجه کند، نه به ظاهر و جلوه.

تعداد هیات یا عروسی مهم نیست، ببین با معرفت کارشان را انجام می دهند یا خیر؟

اینهمه زایر کربلا داریم، الحمدلله. آیا با کیفیت کارشان را انجام می دهند؟ اگر اسیر کمیات و آمار بشویم، این آمار یکروز هم علیه ما می شود، وقتی که اشکالاتش علنی شد.

در تمام فعالیت ها، کلاس، زیارت، آموزش قرآن، نماز و... کیفیت مهم است.

شیطان به خداوند عرض کرد، سجده ای کردم شش هزار سال، اگر بخواهی سجده ای میکنم شصت هزار سال، ولی من را از سجده به آدم معاف بدار! خداوند فرمود: من همان یک سجده کوتاه را می خواهم. یعنی کیفیت مهم است.

انگشتر دادن حضرت مولی(ع) به فقیر یک بار بود، که یک آیه هم نازل شد. خیلی ها بعد از ایشان این کار را کردند ولی آیه ای نازل نشد.
«ضربة علي يوم الخندق أفضل من عبادة الثقلين»، یک ضربه بود، ولی این ضربه کیفیت داشت.

علت تجلی نام مبارک امام حسین علیه السلام چیست، چطور تمام عالم را تحت تاثیر قرار می دهد؟ زیرا این خون کیفیت داشت، قبل و بعد از امام حسین علیه السلام خیلی ها شهید شدند. ولی هیچ کدام جای امام حسین را نگرفتند.

متاسفانه امروزه هیچ جا کیفیت محور نیست. نه در مدارس، و نه در دانشگاه ها و حوزه ها، و نه در ادارات و... .

کمیت آمار مشهود است. آمار طلاق را داریم، ولی علت آنرا نداریم. چرا این مقدار طلاق داریم؟ تحلیل نمی توانیم بکنیم! توجه به کیفیت ها ما را از پرتگاه سقوط نجات می دهد و خطرات را پیش بینی می کند.

کیفیات چطور ما را نجات می دهد؟
کیفیات موجب می شوند ما به حقیقت موضوع توجه کنیم، کیفیت ما را با حقیقت آشنا می کند ولی کمیّت ما را با واقعیت آشنا می کند. طرفداران یک فرد هر چقدر هم که زیاد باشند، دلیلی بر حقانیت او نیست، باید دید حرفشان حق است یا خیر.

باید دنبال حقیقت بود، حقیقت از جنس ملکوت است و ما را به سمت ملکوت هدایت می کند، ولی واقعیات ما را به سمت دنیا و ناسوت و شیاطین هدایت می کند.

برگرفته از سخنرانی استاد زاهدی در جلسه 185 دوره نظام شناسی، 26 بهمن 96

0 نظر