گزارش جلسه 181 دوره آموزشی نظام شناسی

869 1396/12/05
گزارش جلسه 181 دوره آموزشی نظام شناسی

تفاوت روش موسسه قرآن و عترت صابره(س) با مدارس و دانشگاههای اسلامی چیست؟انسان وضعیت های مختلفی دارد، پسر، دختر، پیر، جوان، فقیر، غنی، بیمار، سالم، کارگر، کاسب، معلم، استاد، وزیر، دکتر، مهندس، مدیرکل و... .قرآن مجید، تربیتی پایدار دارد که برای تمام این حالات برنامه دارد، باید در هر مرکز فرهنگی که هستیم تربیت پایدار را سامان بدهیم. تربیت پایدار، انسان مذهبی و مومن را برای تمام حالات آماده می کند.

 

 


تفاوت روش موسسه قرآن و عترت صابره(س) با مدارس و دانشگاههای اسلامی چیست؟

انسان وضعیت های مختلفی دارد، پسر، دختر، پیر، جوان، فقیر، غنی، بیمار، سالم، کارگر، کاسب، معلم، استاد، وزیر، دکتر، مهندس، مدیرکل و... .

قرآن مجید، تربیتی پایدار دارد که برای تمام این حالات برنامه دارد، باید در هر مرکز فرهنگی که هستیم تربیت پایدار را سامان بدهیم. تربیت پایدار، انسان مذهبی و مومن را برای تمام حالات آماده می کند.

حلقه های تربیتی که ما در مساجد برگزار می کنیم تنها برای ساعاتی محدود، اطلاعاتی محدود به ما می دهد و ممکن است مفید واقع شود، ولی تربیت پایدار نیست.

تریت پایدار باید از نصّ صریح قرآن گرفته شده باشد و برای تمامی حالات انسان برنامه داشته باشد.

تربیت پایدار دو بال باید داشته باشد:
1- داشتن اوج و تعالی معرفت نسبت به معارف یقینی:《آمَنُوا》
2- به وجود آمدن شخصیتی قرآنی: 《عَمِلُوا الصَّالِحات‏》

إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَاتِ سَيَجْعَلُ لهَمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا (مریم:96)
مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏ اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مى ‏دهد!

اگر دو مورد ذکر شده را رعایت کنند، خروجی آن می شود: سَيَجْعَلُ لهَمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا. در هر لباسی که باشد، طلبه، بسیجی، کاسب و... خداوند شخصیتی تربیتی به او می دهد. این جلب محبت و دوستی، "لباس تربیت" است.

مسیر خلقت انسان: بر خلاف غرب که انسان را از نسل میمون می دانند، تصمیم برای آمدن انسان به زمین، در عرش گرفته شده است، این سخن خداوند به ملائکه است:《وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً》(بقره:30). نور انسان در آنجا خلق شده و در حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) متجلی شده است. خداوند به نشانه عظمت خودش از پایین ترین شیئ، یعنی لجن انسان را خلق کرده است (صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون‏) انسان را از گِلى خشك، از گلى سياه و بدبو، آفریدم (حجر:26).

روح انسان را به همراه جسم می آورند به "ارض" جایی که فساد و خونریزی به وجود می آید:《قالُوا أَتَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماء》

مشیت الهی این است که ما از پایین ترین درجه خلقت (ناسوت) حرکت را شروع کنیم و به بالا برویم.

آدم و حوا می ترسیدند از بهشت خارج شوند و در این زمین آلوده سقوط کنند، لذا شیطان ملعون از همین ترس استفاده کرد و آنها را فریب داد و از بهشت خارج کرد!
《وَقاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ》(اعراف:21)
و در جای دیگر شیطان گفت:《قَالَ يَادَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلىَ‏ شَجَرَةِ الخْلْدِ وَ مُلْكٍ لَّا يَبْلىَ》(طه:120)
ولى شيطان او را وسوسه كرد و گفت: اى آدم! آيا می خواهى تو را به درخت زندگى جاويد، و ملكى بی ‏زوال راهنمايى كنم؟! آیا می خواهید در بهشت جاودان بمانید؟ آدم و حوا، طاقت دوری خداوند را نداشتند و فریب شیطان را خوردند و حرف شیطان را در مورد نزدیک شدن به آن درخت پذیرفتند! شیطان سوگند محکمی خورد که من خیرخواه شما هستم! در واقع آن درخت هم، درخت خلد و جاودانگی بود، درخت اهل بیت (علیهم السلام) بود، ولی اشکال کار کجاست؟ اشکال اینجاست که بدون اذن و اجازه خدا نباید چنین کاری می کردند، از روی شهوت این کار را نکردند، فریب شیطان این بود که بدون اذن خدا آنها را به این سمت برد که خواستند مخلد و جاودان بشوند. همین موجب هبوط به دنیا می شود.

اصلا از ابتدا تقدیر خدا این بود که آنها در زمین بیایند، (فِي الْأَرْضِ خَليفَةً) شبیه نوزادی که موقع تولد گریه می کند، و نمی خواهد از آنجای گرم و نرم به این دنیا پا بگذارد.

شیطان می خواست به تمام نسل انسان ضربه بزند ولی نمی دانست که همین، نقشه و کید خداوند است. شیطان آدم را در جایگاه خودش آورد. راه پرواز ما همین دنیا است، نه از بهشت.

بهشت قرب مکان امن و امانی بود (تشنگی و گرسنگی و رسوایی و خستگی ندارد) ولی جایگاه رشد انسان نیست.

اگر بتوانی این مصیبت ها را در راه خدا تحمل کنی، از دنیای حلال هم بتوانی چشم پوشی کنی به اوج می رسی، شبیه کار حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) که با شنیدن صدای حضرت جبرائیل علیه السلام: (سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ)، گفت: ای صاحب صدا اگر یکبار دیگر این کلمات را بیان کنی، نیمی از مال خود را تقدیم می کنم،(حضرت ابراهیم ثروتمند بودند). لذا جبرئیل تکرار کرد. حضرت ابراهیم (علیه السلام) بیهوش شد، وقتی به هوش آمدند گفت ای صاحب صدا اگر یکبار دیگر بیان کنی، تمام ثروتم را می بخشم، و حضرت جبرائیل همین ذکر را دوباره فرمودند و حضرت ابراهیم بیهوش شد، و دوباره گفت اگر یکبار دیگر بگویی، خودم را بنده شما می کنم. قضیه تکرار
 شد، وقتی به هوش آمد، دیگر چیزی نداشت، حتی خودش هم عبد شده بود.

باید در این دنیا بیاییم و این امتحانات را پس بدهیم، بعضی ها چسبیده به دنیا هستند، بعضی هم همه چیز را فدای یار می کنند،
ای که عاشق نهی حرامت باد، زندگانی که می دهی برباد

ما باید در زمین باشیم، امتحان بدهیم.
《زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة》(آل عمران:14)

همه اینها زَرق و برق دنیاست ولی باید ببینم ما چه کاره هستیم؟ شیطان در پازل خدا عمل می کرد و ما را به زمین آورد و که خدا از اول به فرشته ها گفته بود. عالم ارض جایی است که زشتی های ما برایمان آشکار می شود، حسادت و رقابت و خودنمایی و ... .

زشتی هایمان آشکار و واضح است، اگر می خواهیم محبوب خلایق باشیم، باید شرایطی داشته باشیم:《رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِكَ》(زیارت امین الله).

زیرا رسیدن به بهشت جاودان از طریق همین سختی های دنیا مقدور است.

جهنم جایی است که همه باید وارد شوند، حتی معصومین (علیهم السلام):《وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى‏ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا》(مریم:71)

همه باید وارد جهنم بشویم، جهنم همین دنیاست اگر شهوت حاکم باشد. همه باید از این جهنم دنیا عبور کنیم تا سالمها معلوم شوند، فقط کسانی که قلب سالم داشته باشند عبور می کنند:《إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ)》(شعراء:89).

حضرت آدم و حوا پس از هبوط از بهشت، سالها برای توبه گریه کردند، خداوند کلماتی به آنها داد تا بوسیله آن توبه کنند:《فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ》(بقره:37).

این کلمات اسامی پنج تن علیهم السلام است. با توسل به این پنج تن نجات پیدا می کنید. آنگاه بود که خداوند حضرت آدم را انتخاب کرد و برگزید:《إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ》(آل عمران:33).

حال این مباحث چه جایگاهی در نظام تربیتی اسلام دارد؟ شما در بهشت قرب هستید، ولی زمانی که حتی برای رضای خدا، بر خلاف مشیت خداوند عمل کنید، از بهشت قرب اخراج می شوید.

اگر بیرون هم شدیم نا امید نمی شویم، با تضرع و واسطه قرار دادن پنج تن آل عبا علیهم السلام توبه می کنیم.

اولین کار در تعلیم و تربیت آشنا کردن همه با اهل بیت (علیهم السلام) است. ولایت اصل دین است، به وسیله ولایت هدایت و نجات پیدا می کنیم.

چند نوع هدایت وجود دارد: هدایت تکوینی، هدایت تشریعی، هدایت قلبی، هدایت موردی.

هدایت تکوینی: بدون اینکه خودت هم اطلاع داشته باشی، همین تشیع و هدایتی که داریم.

هدایت تشریعی: قرآن و احادیث و سیره اهل بیت علیهم السلام.

هدایت قلبی: با قلبمان کار دارند، خداوند برای قلب هم ولی قرار داده است، (نحن امام القلوب) ولایت قلبی دارند. هر لحظه قلب به محضر ولیّ و امام معصوم گزارش می دهد!《وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ》(توبه:105).

رفتار ظاهری ما خیلی اهمیتی ندارد، ‌آنچه مهم است (قلب) است،《وَلكِنْ یؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ》(بقره:225).

باید معرفت به اهل بیت علیهم السلام القاء شود، با یک جلسه درس و مصاحبه ممکن نیست، سالها زحمت دارد. در این راه اطلاعات به درد نمی خورد! باید قلب روشن شود و این معارف به قلب القاء شود. متاسفانه در مدارس اسلامی تنها یاد می دهند، القاء نمی کنند. القاء یعنی ذاتا از دروغ نفرت داشته باشد، ذاتا به قرآن و نماز و صداقت علاقه داشته باشد. اگر به واسطه اهل بیت علیهم السلام به سوی خدا برویم، خداوند به سوی ما برمی گردد و زیباییهایش را به ما نشان می دهد. نظر کرده خدا و سول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می شویم.

خلاصه ای از سخنرانی استاد زاهدی در جلسه 181 دوره نظام شناسی در تاریخ 14 دی 96

0 نظر