صابره: گزارش جلسه 77 نظام‌شناسي

938 1395/12/10
صابره: گزارش جلسه 77 نظام‌شناسي

صابره: گزارش جلسه 77 نظام‌شناسي/ استاد زاهدي:  کسی که به حکمت دسترسی پیدا کند، می‌تواند راهبردها و راههای نجات و نظام‌ها را کشف کند و در عرصه‌های گوناگون زندگی به اجرا بگذارد / دانش به معنای کسب اطلاعات و موضوعش قوانین داخل در خلقت است اما علم بر مبنای قرآن، نور است و موضوعش قوانین حاکم بر هستی است/ ابزار کسب علم  در قلب است و ابزار کسب دانش در ذهن است / قرائت و تلاوت قرآن، مقدمه است، نهایت آن، تدبر و سپس تمسک است /  علم، نور و بصیرت است و کسی که به این علم مسلط شود، چشم قلب او بصیر و بینا می‌شود /  مراحل تبدیل دانش به نور و بصیرت

صابره: گزارش جلسه 77 نظام‌شناسي/ استاد زاهدي:  کسی که به حکمت دسترسی پیدا کند، می‌تواند راهبردها و راههای نجات و نظام‌ها را کشف کند و در عرصه‌های گوناگون زندگی به اجرا بگذارد / دانش به معنای کسب اطلاعات و موضوعش قوانین داخل در خلقت است اما علم بر مبنای قرآن، نور است و موضوعش قوانین حاکم بر هستی است/ ابزار کسب علم  در قلب است و ابزار کسب دانش در ذهن است / قرائت و تلاوت قرآن، مقدمه است، نهایت آن، تدبر و سپس تمسک است /  علم، نور و بصیرت است و کسی که به این علم مسلط شود، چشم قلب او بصیر و بینا می‌شود /  مراحل تبدیل دانش به نور و بصیرت

 به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني صابره، جلسه 77 دوره آموزشي "نظام شناسي" با حضور اساتيد و دانش پژوهان و عموم خواهران و برادران با سخنراني استاد زاهدي در روز پنجشنبه 4 تیر94 از ساعت 10 صبح تا  12 در محل دفتر مركزي مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) برگزار شد.
جلسه با تلاوت آیات نوراني قرآن كريم آغاز گرديد. در اين جلسه استاد زاهدي مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) به تشريح موضوع « شاخص‌های نزول ملائکه» و «تفاوت علم با دانش»پرداختند. در ادامه به مشروح مطالب تدريس شده، اشاره مي‌گردد:

* دلایل فرستادن 14 صلوات و قرائت بخشی از دعای ندبه در ابتدای جلسات تدریس/ کسی که به حکمت دسترسی پیدا کند، می‌تواند راهبردها و راههای نجات و نظام‌ها را کشف کند و در عرصه‌های گوناگون زندگی به اجرا بگذارد
- شاید این سؤال برای برخی پیش آمده باشد که چرا در ابتدای جلسات چهارده صلوات می‌فرستیم؟
پاسخ: چون درسی که ما اینجا داریم، قرآنی است، یعنی می‌خواهیم به حقایق برسیم و ملکوت اشیاء را بفهمیم: «وكذلك نري ابراهيم ملكوت السماوات والارض»(انعام:75) این چنین وصالی و این چنین علمی، یک ابزار اصلی دارد که در دانشگاه‌ها یاد نمی‌دهند و قبول هم ندارند، چون این علم را نمی‌شناسند. این علم باید از جانب خزائن غیب پشتیبانی شود. جای این علم در قلب است و قلب باید گواهی دهد و شاخص آن هم یقین است. اما شاخص دانش امروزی، یقین نیست. نشانه‌های علم امروزی این است که ابطال‌پذیر باشد! مطلبی که ابطال‌پذیر نباشد را علم نمی‌دانند! پوپر که رهبر و متقکر و نماینده تفکر دانشگاهی است و مبدع شکاکیت است، یقین را قبول ندارد. اما قرآن می‌فرماید حق الیقین، عین الیقین. ما باید به یقین برسیم. چگونه باید با به یقین برسیم؟ چگونه باید به نور برسیم؟ «هوالذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»(جمعه:2) باید رسول خدا (ص) مدد کند و بر ما آیات حق را تلاوت کند. اگر او بر قلب ما تلاوت نکند، ما به یقین نمی‌رسیم. حتی اگر آیت الله العظمی هم باشیم، به یقین نخواهیم رسید و فقط منبع معلومات می‌شویم. رسول خدا(ص) باید بر قلب ما تلاوت کند و ما هم باید قلب را تزکیه کنیم و شستشو دهیم (و یزکیهم) تا تعلیم کتاب و حکمت را دریافت کنیم. لذا 14صلوات می‌فرستیم تا «یتلوا علیهم» برای ما اتفاق بیفتد. اگر حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام علی علیه السلام آیات را بر قلب ما تلاوت نکنند ما هم گمراه می‌شویم.
- أَيْن‌َ صَدْرُالْخَلائِق‌ِ ذُوالْبِرِّ وَ التَّقْوي‌، أَيْن‌َ باب‌ُ اللّه‌ الَّذي‌ مِنه‌ُ يُؤْتي،‌ أَيْن‌َ وَجْه‌ُ اللّه‌ِ الَّذي‌ اِلَيْه‌ِ يَتَوَجَّه‌ُ الاَوْلِيآء.

چرا این فراز از دعای ندبه را در ابتدای جلساتمان تکرار می‌کنیم؟ تکرار این فراز برای آن است که از امام زمان (عج)  بخواهیم آیات را بر ما تلاوت کنند، اگر آنها بر قلب ما تلاوت نکنند، قلب هم تزکیه نمی‌شود. در قلبی که آلوده است این تلاوت‌ها اثر ندارد. آنها معرفت افزایی می‌کنند تا ما آماده تزکیه شویم. اگر قلب تزکیه شد، آنها، کتاب (قوانین حاکم بر هستی و خلقت) را به ما تعلیم می‌دهند. شاخص و نشانه یاد گرفتن کتاب چیست؟ حکمت است. حکمت یعنی کشف قوانین حاکم بر خلقت(یعنی همان کتاب). کسی که به حکمت دسترسی پیدا کند، می‌تواند راهبردها و راههای نجات را کشف کند: «وَ هُدُوا إِلى‏ صِراطِ الْحَميدِ»(حج:24) می‌تواند پسندیده‌ترین راهها و نظام‌ها را کشف کند و در عرصه‌های گوناگون زندگی به اجرا بگذارد.

*  دانش به معنای کسب اطلاعات و موضوعش قوانین داخل در خلقت است اما علم بر مبنای قرآن، نور است و موضوعش قوانین حاکم بر هستی است/ ابزار کسب علم  در قلب است و ابزار کسب دانش در ذهن است
- پایه های بحث ما:
علم دو گونه است:
1- دانش: کسب اطلاعات است و موضوعش قوانین داخل در خلقت است. مثل فیزیک و شیمی و گیاهشناسی و پ
زشکی و فلسفه و کامپیوتر و... . افزایش معلومات، پژوهش، شنیدن نظریات که با ذهن کسب می‌شود.
2- علم بر مبنای قرآن: نور است و با قلب کسب می‌شود.
به واسطه این علم، به حکمت می رسند و حکمت دانستن قوانین حاکم بر هستی است.
- جهان کفر و سکولار در کسب دانش خیلی از ما جلوتر هستند. علت هم پادشاهان شکم باره ما بودند که کشور را دست به دست می‌کردند و فقط به فکر خودشان بودند. دانش، ما را از جهنم نجات نمی‌دهد و بهشت نمی‌برد. دانش، زندگی ما را اداره می‌کند. دانش به معنی آگاهی‌هاست. حتی اطلاعات اسلامی و تفاسیر هم دانش است. حقیقت، چیز دیگری است.
«لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه:79) است. «لَهُمْ قُلُوبٌ لايَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لايُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لايَسْمَعُونَ بِها»(اعراف:179) ابزار کسب علم (حقیقت)، در قلب است و ابزار کسب دانش در ذهن است.
دانش، کلید واژه اهل زمین است. ولی علم، کلید واژه وحیانی است.
- موضوع دانش، قوانین و آگاهی‌های داخل در خلقت است. ولی موضوع علم، حقایق و یقینیات و آیات جمال و جلال و ارزشها است.
با علمِ به معنای نور و بصیرت، چشم و گوش قلب باز می‌شود.
- دستگاه فهم علم، قلب است و شاخص آن انشراح صدر است و اگر این انشراح صورت نگیرد مطلب را نمی‌فهمد.
- خروجی دانش، دکتری و اجتهاد است. اگر ما حتی مجتهد شویم باز هم اطلاعات است، ولی نور نیست. نور را باید از آیت‌الله بهجت و علامه طباطبایی و آیت‌الله قاضی و آیت‌الله بهاءالدینی پرسید.

* اگر عالِمی نتواند حق و باطل را تشخیص دهد، اصلاً عالِم نیست/ خداوند علیم است یعنی قوانین حاکم بر هستی را خلق کرده است، این قوانین در عالم حقایق تولید می‌شود
- «العلم نور یقذف الله فی قلب من یشاء» علم نوری است که خداوند باید در قلب بیاندازد، چگونه؟ «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه:79). اگر تطهیر نکنی نمی‌توان حق و باطل را تشخیص داد. یکی از معیارهای قرآن، تشخیص حق و باطل است. «یجعل له فرقانا»(انفال:29) اگر عالمی نتواند حق و باطل را تشخیص دهد، اصلاً عالم نیست. چطور نمی‌توانیم بفهمیم حق با رهبر است یا با آمریکا؟ آیت‌الله‌العظمایی که قدرت تشخیص نداشته باشد، عالِم نیست اگر چه دانشمند است و قابل احترام، اما فرق مومنین با منافقین را نمی‌داند. اهل فرقان نیست. دانشمند، قوانین داخل در هستی را می‌داند اما عالِم، قوانین حاکم بر هستی را می‌داند.
- خداوند علیم است یعنی قوانین حاکم بر هستی را خلق کرده است. این قوانین در عالم حقایق تولید می‌شود.
«وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر:21) علم نور است و از جانب حق است: «ذالک به انّ الله هو الحق»(حج:62)» کل هستی از حق سرچشمه می‌گیرد. از جانب این حق چیزی نیست که حقیقت آن موضوع در خزائن غیب نباشد. به اندازه و قدر معلوم و برنامه‌ریزی شده و مهندسی‌شده به این عالم نازل می‌کنیم.
- آنچه در دانشگاه‌ها گفته می‌شود نازله آن حقایق است. پوپر راست می‌گوید، چرا که در دانش یقین معنا ندارد. دانش، اثبات می‌شود ولی یقین‌آور نیست. چون محل یقین در قلب است. ولی محل دانش در ذهن است.

* جامعه‌ای که بخواهند نظام ربوبی را مستقر کنند و پای آن بایستند و زیرنظام‌هایش را درست کنند، ملائکه بر آنان نازل می‌شوند
- «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»(فصلت:30) آنهایی که ربوبیت حق را می‌خواهند اثبات کنند، باید جان و مال و عمر بگذارند تا تا ملائکه نازل شوند.
وقتی ملائکه نازل می‌شود، شاخص دارد. انشراح صدر می‌دهند، خوف و حزن از بین می‌رود. درهای آسمان باز می‌شود. به فرقان مجهز می‌شود یعنی قدرت تشخیص حق و باطل را پیدا می‌کند. آنگاه حتی یک پینه‌دوز بهتر از یک دانشمند می‌فهمد که حق با کیست. از کجا بفهمیم ملائک نازل شدند؟ «وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْل وَ هُدُوا إِلى‏ صِراطِ الْحَميدِ»(حج:24) به پاکیزه‌ترین و راهبردی‌ترین نظریات دست پیدا می‌کنید و کشور را به بهترین صراط‌ها و نظام‌ها مجهز می‌کنید. کلمه هُدوا، مجهول و جمع است. یعنی جامعه‌ای که بخواهند نظام ربوبی را مستقر کنند و پای آن بایستند و زیرنظام‌هایش را درست کنند، ملائکه بر آنان نازل می‌شوند.

* قرائت و تلاوت قرآن، مقدمه است، نهایت آن، تدبر و سپس تمسک است
-«أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»(محمد:24) اگر از صبح تا شب قرآن بخوانی ولی در آن تدبر نکنی، قفل به دلها می‌زنند. با قشنگ خواندن و تجوید نیست، قرائت و تلاوت، مقدمه است. نهایت آن، تدبر و سپس تمسک است:
«والذين يمسكون بالكتاب»(اعراف:170)

* علم، نور و بصیرت است و کسی که به این علم مسلط شود، چشم قلب او بصیر و بینا می‌شود
- «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ» علم است. «اِتَّقُوا اللَّهَ‏ وَ يُعَلِّمُكُمُ‏ اللَّهُ‏»(بقره،282)، علم است. «یزکیهم و یعلمهم الکتاب»، علم است.«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»(مريم:96) علم است، قوانین حاکم بر هستی و خلقت است. اینها را دانشگاه نمی‌فهمد. اگر ایمان شما به استاندارد رسید و بر اساس آن، عمل صالح و استاندارد انجام دهید، ملت را عاشق یکدیگر می‌کند. «سیجعل لهم رحمان ووداَ» می‌شوید. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا»(آل ‏عمران: 103)  به نعمت ولایت، شما برادر هم می‌شوید.
- علم، نور و بصیرت است. نور از کجاست
؟ ا«الله نور السماوات والارض مثل نوره كمشكاةٍ»(نور:35). «إن الله بصير بالعباد»(غافر:44) کسی که به این علم مسلط شود، چشم قلب او بصیر و بینا می‌شود. چشم دل را باز کن که جان بینی، آنچه نادیدنی است، آن بینی. در نتیجه تعریف کلیدواژه قرآنی علم، نور و بصیرت است. حال این علم را چگونه به دست بیاوریم؟ اول اینکه دانش‌های حق، حرام نیست. دانش اگر باطل نباشد، هرچه باشد اشکال ندارد(دانش باطل مثل دزدی). این‌ها علوم نازله است. فیزیک، شیمی، فلسفه و... نازله هستند. جای نازله‌ها در ذهن است. ابطال پذیر است و یقین‌آور نیست.

* مراحل تبدیل دانش به نور و بصیرت/ با تزکیه و تعبد و عمل صالح، به یقین می‌رسیم و ثمره یقین، ایمان است
- مراحل تبدیل دانش به نور و بصیرت:
1- دانشی که یاد می گیریم، نازله علوم است و علم حصولی است.
2- بعد از ذهن به قلب باید ببریم. اگر به قلب بردی، باید چنان به آن مجهز شوی تا به علم حضوری تبدیل شود. علم حضوری، اطمینان‌آور است. یعنی دائماً در تو حضور دارد:
«ولكن ليطمئن قلبي»(بقره:260). «الهم نور ظاهری بطاعتک»: باید دعاها و زیارت عاشورا علم حضوری شود تا نور ایجاد کند.
3- حال باید با تزکیه و تطهیر، با ملکوت و خزائن غیب آن ارتباط برقرار کنی که می‌شود نور و به یقین می‌رسی. اگر مزکی و مطهر شوی
«لايَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه:79)، آن‌وقت «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»(فصلت: 53)، آنگاه آیات خدا را در انفس خود و دیگران می‌فهمی و با ملکوت وجود خودت ارتباط می‌گیری و به یقین می‌رسی. اگر کسی ارتباط با خزائن غیب وجود خودش پیدا کرد، می‌تواند طی طریق کند و تصرف کند و روی آب راه برود و... . فقط باید با حقیقت وجودی خودت ارتباط برقرار کنی تا زمین و آسمان، مسخرت شود. «أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»(لقمان:20) حضرت سلیمان با باد این کارها را می کرد، باد تسخیر حضرت سلیمان بود. ولی قرآن می فرماید ما همه چیز را مسخر تو کردیم. حضرت ابراهیم(ع) برای اطمینان قلبی طبق دستور خداوند، چند پرنده را کوبید و مخلوط کرد و هرکدام را روی یک کوه گذاشت و صدا زد. در نتیجه با تزکیه و تعبد و عمل صالح، اگر به یقین رسیدیم، یک عالَم جدیدی بر ما وارد می‌شود. اگر به مقام یقین برسی ذره‌ای تکان نمی‌خوری. یقین، ثمره‌اش ایمان است. آن هم ایمان مرتبه بالا. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ»(نساء:136) یعنی دنبال یقین بگردید. چرا نماز من، معراج مومن نیست؟ چرا با نمازم، روحم حرکت نمی کند؟ چون به یقین نرسیده‌ام. چه موقع به یقین می‌رسیم؟ اگر ارتباط عالم خلقت با عالم حقیقت را دیدم. اگر حقیقت بین شدم.

* عقل ملکوتی در قلب است و کار عقل ملکوتی، رساندن به حقیقت است
- عقل ملکوتی که در قلب است، آسانسوری است که ما را بالا می‌برد. غذای عقل ملکوتی حدود 45 لشکر است که باید روی آنها کار شود تا به یقین رسید. اگر بتوانی عقل ملکوتی خود را پرورش دهید، به یقین می‌رسید. کار عقل ملکوتی، رساندن به حقیقت است و با حقیقت به یقین می‌رسد.
- «يتلو عليهم آياته ويزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمة »(جمعه:2)
ملاک، «یزکیهم» است. «یزکیهم» اگر در ما صورت گیرد، «یتلو علیهم» بر ما آسان می‌شود. «یزکیهم» باید شویم تا «یعلمهم الکتاب» انجام شود. چرا تلاوت پیامبر صلی الله علیه و آله بر برخی‌ها اثری نداشت؟ چون تزکیه نداشتند. تلاوت پیامبر(ص) در ابوذر اثر کرد، در سلمان اثر کرد. کسانیکه تزکیه کنند تلاوت امام حسین(ع) بر آنها تأثیر می‌گذارد.

* حق، علمی است که نازله عالم ناسوت را به ملکوت عالم خزائن متصل می‌کند
- تحقیق یعنی به دنبال حقیقت رفتن. حق، علمی است که نازله عالم ناسوت را به ملکوت عالم خزائن متصل می‌کند. «ذلك بان الله هو الحق»(حج:6) اما دانشگاه‌های ما علم نمی‌آموزند. کار آنها پژوهش و کنکاش کردن است. تحقیق نیست.
- علم: کلیدواژه قرآنی به معنای نور است و متکی به توحید مطلق است. اگر بخواهیم شهید احمدی روشن بشویم، باید روی قوانین داخل هستی و دانش کار کنیم تا به علم حضوری تبدیل شود. سپس آن را تبدیل به اطمینان کرده و به قلب ببریم و با تعبد و تضرع به اهل بیت(ع)، راه را باز می‌کنند تا این علمِ نازله‌ی انرژی هسته‌ای را به صاعده آن که خزائن غیب است وصل کنند. آنگاه این علم، پیروزی می‌آورد و عالِم آن را نمی‌توان تطمیع یا وطن‌فروش کرد. لذا می‌شود عالَم مُلک را به عالَم ملکوت متصل کرد و حرفها  را به راهبرد تبدیل نمود... .

لازم به يادآوري است كه ان‌شاءالله هر هفته پنجشنبه ها از ساعت 10 تا12 صبح (به غیر از تعطیلات رسمی) كلاس‌هاي دوره آموزشي نظام شناسي برگزار مي‌شود.
سي‌دي هاي صوتي اين جلسات براي بهره‌برداري دانش پژوهان، تهيه شده و در اختيار آنان و ساير علاقمندان قرار مي‌گيرد.
حضور در كلاس‌هاي دوره آموزشي نظام شناسي، پس از ثبت نام حضوري، براي عموم خواهران و برادران بلامانع است.

مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره سلام الله عليها

0 نظر