صابره: گزارش جلسه 76 نظام‌شناسي

873 1395/12/10
صابره: گزارش جلسه 76 نظام‌شناسي

صابره: گزارش جلسه 76 نظام‌شناسي/ استاد زاهدي:  راه های نفوذ شیطان یا ملائکه در قلب انسان /  باید تلاوت کردن قرآن، با تدبر و تمسک همراه باشد و اگر اینگونه نباشیم بر قلب مهر و قفل می‌زنند /  عقل ملکوتی با آیات جمال و جلال و حقایق سر و کار دارد و حوزه فعالیتش در قلب است، اما عقل حسی، امور زندگی دنیا را بر عهده دارد و حوزه فعالیتش (ذهن) در مغز است / در نظام  فعلی تعلیم و تربیت، آموزش به معنای انتقال معلومات به ذهن است و پرورش به معنای شخصیت‌سازی ظاهری است اما در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، تعلیم به معنی انتقال معلومات به قلب و باطن انسان است و تربیت، تزکیه و ادب شخصیت سازی درونی می‌کند

صابره: گزارش جلسه 76 نظام‌شناسي/ استاد زاهدي:  راه های نفوذ شیطان یا ملائکه در قلب انسان /  باید تلاوت کردن قرآن، با تدبر و تمسک همراه باشد و اگر اینگونه نباشیم بر قلب مهر و قفل می‌زنند /  عقل ملکوتی با آیات جمال و جلال و حقایق سر و کار دارد و حوزه فعالیتش در قلب است، اما عقل حسی، امور زندگی دنیا را بر عهده دارد و حوزه فعالیتش (ذهن) در مغز است / در نظام  فعلی تعلیم و تربیت، آموزش به معنای انتقال معلومات به ذهن است و پرورش به معنای شخصیت‌سازی ظاهری است اما در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، تعلیم به معنی انتقال معلومات به قلب و باطن انسان است و تربیت، تزکیه و ادب شخصیت سازی درونی می‌کند

 به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني صابره، جلسه 76 دوره آموزشي "نظام شناسي" با حضور اساتيد و دانش پژوهان و عموم خواهران و برادران با سخنراني استاد زاهدي در روز پنجشنبه 28 خرداد 94 از ساعت 10 صبح تا  12 در محل دفتر مركزي مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) برگزار شد.
جلسه با تلاوت آیات نوراني قرآن كريم آغاز گرديد. در اين جلسه استاد زاهدي مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) به تشريح موضوع « تشریح مفهوم تدبر در قرآن» و «تعریف واژه‌های آموزش، پرورش، تعلیم، تزکیه»پرداختند. در ادامه به مشروح مطالب تدريس شده، اشاره مي‌گردد:

* حتی اگر مؤمن و متدین هم باشی، طایفه‌ای از شیطان می‌آیند و قلبت را محاصره می‌کنند اما با توسل و شفاعت می‌توان نجات یافت
- در جلسات حضرت زهرا سلام الله علیها باید با توسل وارد شد چراکه در غیر این صورت، نفوذ شیطان امکان پذیر خواهد بود. قرآن حمله شیطان را متذکر شده است، فرموده: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون»‏(اعراف:201). مَسَّهُمْ یعنی قلب را محاصره می‌کند، حتی اگر مؤمن و متدین هم باشی، طایفه‌ای از شیطان می‌آیند و قلبت را محاصره می‌کنند. در همه جا هم امکان دارد، در نماز، در حرم و زیارت، در مناجات یا مجالس روضه و... به سراغت می‌آیند. «فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون» یعنی اگر تذکر باشد، ناگهانی و در همان لحظه اهل بصیرت و نورانیت می‌شوند. این تذکر نجات بخش است، این تَذَكَّرُوا یعنی توسل، توسل به مادرمان حضرت زهرا(س) و حضرات معصومین(ع)، قرآن و معارف حقۀ الهی. با این تذکر، اهل بصیرت و معرفت و توبه و استغفار شده و نجات پیدا می‌کنیم. فرشتگان از بوی تعفن قلب گناهکار و هوس آلود، متنفر هستند. اما اگر شفاعت شامل حال آن گناهکار شود، به فرشتگان دستور می‌رسد که بروید و او را پاک کنید. یعنی ملائکه می‌روند و متذکر می‌شوند و ناگهان انسان چشم بصیرتش باز می‌شود. بنابراین با شفاعت کار ما درست می‌شود. باید شفاعت حضرت زهرا(س) شامل حال ما بشود تا فرشتگان بتوانند قلب ما را پاک کنند. لذا خداوند در قرآن، از یک طرف تسلط و حمله شیطان را به صورت گروهی و حزبی یادآوری می‌کند و از طرف دیگر نزول و الهامات ملائکه را در قلب انسان ذکر فرموده: «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة»(فصلت:30).

* شیاطین و ملائکه در انسان نفوذ دارند، اما جن نفوذ ندارد
- خداوند از وجود جنیان در قرآن خبر داده است اما همان جا هم فرموده است که اینها قدرت دسترسی به انسان را ندارند در حالی که متاسفانه بسیاری از جاهلین حضور اجنه را در امور خود دخیل می‌دانند. اما با استناد خود قرآن جنیان قدرت دسترسی به انسان را ندارند. «وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُبا»(جن:8). اما شیاطین غیر از جنیان هستند و مأموریت نفوذ برای گمراه کردن، دارند: «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ»(اعراف:27) شیاطین چنان در کمین هستند و شنود دارند و لحظه لحظه‌های زندگی انسان را زیر نظر دارند. مثلاً شیطان در مجلس عروسی که مجلس عبادت خداوند است، سرمایه‌گذاری کرده و آن را به مراسم لهو و لعب تبدیل می‌کند و به فساد می‌کشاند. در قرآن از قول شیطان آمده که «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم»(اعراف:16)‏. شیطان قسم خورده تا بزرگترین عبادات را خراب کند. در نهایت مشخص شد که شیاطین و ملائکه در انسان نفوذ دارد، اما جن نفوذ ندارد.

* راه های نفوذ شیطان در قلب انسان: ایجاد ترس، امر به فحشا، حذف یاد خدا از دل، تحریف کلام/  از فحشاهای بزرگ، دوستی، ترس یا اطاعت از آمریکاست
شیاطین از یک طرف ایجاد ترس می‌کنند و از طرف دیگر امر به فحشا می‌کنند: «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاء»(بقره:268)، یکی از فحشاهای بزرگ در عالم، اطاعت از آمریکاست. راه آمدن با دشمنان اسلام، قرآن و امام حسین علیه السلام عین فحشا است. ترسیدن از آمریکا، دوستی با آن، اطاعت از آنها همگی فحشاست. حراج عزت ملی، فحشاست. «إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطين»(اسرا:27)‏: کسانی که عزت ملی و دستاوردهای هسته‌ای را حراج می‌کنند، همان برادران شیاطین هستند.   نشانه حضور شیطان این است که انسان از یاد و ذکر خدا خوشش نمی‌آید: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرين»(زخرف:36)، هر کلام را از موضع خودش خارج می‌کنند و بگونه‌ای زبان می‌چرخانند که مفهوم اصلی را تحریف می‌کنند. «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِه‏»(مائده:13).

* راه های نفوذ ملائکه در قلب انسان: ایجاد سکینه و آرامش،  شفای قلب، صراط حمید و قول طیب، نترس بودن و افسرده نشدن
- ولی ملائکه سکینه و آرامش می‌دهند: «أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»(فصلت:30) نترسید و محزون نباشید. «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثال»‏(رعد:17). ملائکه لحظه لحظه مراقب ما هستند و اگر لحظه‌ای از مراقبت ما دست بردارند، مرگ ما فرا می‌رسد. فرشتگان در تمام امور ما هستند. ملائکه به شفاعت حضرت زهرا(س) حرف‌های زیبا و شفابخش و نورانی در زبان می‌گذارند و قلبها را شفا می‌دهند. «وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى‏ صِراطِ الْحَميد»(حج:24) قول طیب، نجات بخش است. صراط حمید و قول طیب نشان نزول ملائکه است. نترس بودن و افسرده نشدن از مشکلات زندگی از نشانه «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة» است. در خانواده هم همین طور: «وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَة»(یونس:87) یعنی بیوتتان را قبله کنید، خانه خود را دانشگاه معارف انسانی کنید.

* شهدای غواص خط شکنی کردند و ما را از غرق شدن نجات دادند
- «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِل» مصداق قول باطل همین مذاکره با ذلت است. شهدای غواص با حضور خود خط شکنی کردند و ما را از غرق شدن نجات دادند. حضور پر شور و با بصیرت مردم که در دست نوشته‌ها و پلاکاردهایشان مشخص بود، نشانه نجات بخش بودن حضور شهدا و باز شدن چشم بصیرت ملت بود و بشارتِ استقامت ورزیدن و نترسیدن و نابودی باطل و پس زده شدن کف های روی آب بود.

* باید تلاوت کردن قرآن، با تدبر و تمسک همراه باشد و اگر اینگونه نباشیم بر قلب مهر و قفل می‌زنند
 - قرآن می‌فرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»(محمد:24) تدبر یعنی تطبیق دادن آیات قرآن با عرصه‌های زندگی. قرآن لعنت می‌کند که چرا فقط قرائت می‌کنید و تدبر نمی‌کنید؟! یعنی چرا با عرصه‌های زندگی تطبیق نمی‌دهید؟ باید تلاوت کردن قرآن، با تدبر و تمسک همراه باشد و اگر اینگونه نباشیم بر قلب مهر و قفل می‌زنند. اگر قرآن را در ماه رمضان چندین مرتبه هم بخوانید ولی تدبر و تمسک و عمل به آن نباشد، مهر به قلب زده می‌شود.

- این مباحث عمق مباحث تعلیم و تربیتی بود اما در اینجا به سطح تعلیم و تربیت نیز خواهیم پرداخت.

* عقل ملکوتی با آیات جمال و جلال و حقایق سر و کار دارد و حوزه فعالیتش در قلب است، اما عقل حسی، امور زندگی دنیا را بر عهده دارد و حوزه فعالیتش (ذهن) در مغز است
- حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نامه خود به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: «فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ‏ لُبُّكَ‏»(نهج‌البلاغه) یعنی ادب را به تو آموختم و آیات حق را به عقل ملکوتی تو عرضه کردم و چون عقل ملکوتی ریشه‌اش به حق اتصال دارد و نور دارد، چنین عقلی باعث روشن شدن قلب می‌شود. ولی اگر نور عقل کم شود قلب هم تاریک می‌شود. عقل ملکوتی با آیات جمال و جلال کار دارد، با حقایق کار دارد(حوزه فعالیتش در قلب است). اما عقل حسی امور زندگی دنیا را بر عهده دارد و حوزه فعالیت عقل حسی(ذهن) در مغز است و با تجربه این عقل هم زیاد می‌شود. زنان در حوزه فعالیت عقل ناسوتیشان تفکر جامع ندارند، اما در حوزه فعالیت عقل ملکوتیشان تفکر جامع دارند و از این جهت وجود زن مأمن آرامش خانواده است که از طریق تسخیر و نفوذ در قلب‌ها و ایجاد آرامش در قلب، مأموریت خویش را انجام می‌دهند.

* در نظام  فعلی تعلیم و تربیت، آموزش به معنای انتقال معلومات به ذهن است و پرورش به معنای شخصیت‌سازی ظاهری است اما در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، تعلیم به معنی انتقال معلومات به قلب و باطن انسان است و تربیت، تزکیه و ادب شخصیت سازی درونی می‌کند
- در نظام تعلیم و تربیت فعلی ما از واژگانی همچون آموزش و پرورش نامبرده می‌شود. باید توجه داشت در این نظام، آموزش به معنای انتقال معلومات به ذهن است و انسان با آموزش‌ها به علم حصولی دست پیدا می‌کند. منظور از پرورش نیز، شخصیت‌سازی ظاهری است. در حالی که در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، تعلیم به معنی انتقال معلومات به قلب و باطن انسان است و تربیت و تزکیه و ادب به جای پرورش بوده و شخصیت سازی درونی می‌کند. شاخص نظام تعلیم و تربیت اسلامی، به نور و بصیرت رساندن است.
- آموزش‌ها وارد انبار ذهن می‌شود. هر نوع آموزش، در صورت بیماری‌های حوزه ذهن به فراموشی سپرده می‌شود. در صورتیکه تعلیم با تاریک شدن قلب انسان از بین می‌رود. بنابراین تعلیم فراموش ناشدنی است. نتیجه آموزش، علم حصولی است. یعنی علمی که حاصل شده و ما از مربی و استاد و کتاب و... فرا گرفته‌ایم و در ذهن ما نشسته است. نتیجه تعلیم، علم حضوری است. یعنی علمی که در وجود ماست و از ما جدا نمی‌شود. محبت فرزند که در قلب ماست و کسی به ما یاد نداده است، علم حضوری است. نماز را باید با حضور قلب خواند. تا علم حضوری نسبت به نماز نداشته باشیم، نماز مورد قبول نخواهد بود. مثلاً ما از طریق علم حصولی، می‌دانیم که انسان مرده، ضرری ندارد و نمی‌تواند به ما آسیب برساند، اما وقتی در کنار مرده قرار می‌گیریم، از او می‌ترسیم! به دلیل آنکه هنوز این موضوع برای ما علم حضوری نشده است. اما برای فردی که مرده‌ها را غسل می‌دهد، علم حضوری شده و ترسی از مرده ندارد.

* با تأدیب، دل حقیقت پرور شده و چشمه‌های ملکوت از قلب به زبان جاری می‌شود
- در ادب و تزکیه، با قلب سر و کار داریم. در قرآن واژه تزکیه بارها بیان شده که حوزه عمل آن بالاتر از تأدیب است. در تأدیب، مربی باید با فرد کار کند اما در تزکیه خداوند فرموده مأموران ما نظر می‌کنند و شفاعت می‌کنند. در یزکیهم، اهل‌البیت رسول خدا علیهم السلام باید شفاعت کنند. اگر شفاعت آنها نباشد با 200 سال نماز خواندن، از این افراد فقط عضو داعش ساخته می‌شود!   تزکیه یافته‌ها نشانی دارند: انسان به یقین می‌رسد. محل قرار گرفتن یقین در قلب است. عقل ملکوتی با یقین و حقایق و آیات جمال و جلال و ارزش‌ها سر و کار دارد. ذهن با یقین آشنایی ندارد.
- تعلیم، یاد دادن یقینیات است ولی با آموزش فقط می‌توان المپیادی شد. به عنوان مثال اگر در پزشکی، تربیت و تزکیه باشد، پزشک کار را با بسم الله شروع می‌کند و خود را وسیله درمان بیمار می‌داند و اول و آخر کار را به خدا می‌سپارد. اما اگر پزشک فقط آموزش دیده باشد، صرفاً به فقط فکر منافع خود است و قبل از عمل می‌پرسد که آیا بیمار پول زیرمیزی را واریز کرده یا نه! شیک حرف زدن، شیک رفتار کردن، تولد را تبریک گفتن و... همۀ اینها حاصل پرورش خوب است، اما با این پرورش، انقلاب نجات پیدا نمی‌کند. بلکه با تأدیب، دل حقیقت پرور شده و چشمه‌های ملکوت از قلب به زبان جاری می‌شود. در تزکیه و تربیت، خوف و حزن وجود ندارد: «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»(یونس:62)‏. رسیدن به بر و مقام ابرار برای این افراد است: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»(آل‌عمران:92)‏. «إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُورا*عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيرا»(انسان:5-6) این مقام با تزکیه حاصل می‌شود.

- جمع‌بندی:
آموزش= انتقال معلومات به ذهن
پرورش= شخصیت سازی ظاهری
تعلیم= نور و انوار است. یاد دادن حقایق، ارزش‌ها، یقینیات، آیات جمال و جلال
تزکیه، تأدیب= شخصیت سازی باطنی و ملکوتی

لازم به يادآوري است كه ان‌شاءالله هر هفته پنجشنبه ها از ساعت 10 تا12 صبح (به غیر از تعطیلات رسمی) كلاس‌هاي دوره آموزشي نظام شناسي برگزار مي‌شود.
سي‌دي هاي صوتي اين جلسات براي بهره‌برداري دانش پژوهان، تهيه شده و در اختيار آنان و ساير علاقمندان قرار مي‌گيرد.
حضور در كلاس‌هاي دوره آموزشي نظام شناسي، پس از ثبت نام حضوري، براي عموم خواهران و برادران بلامانع است.

مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره سلام الله عليها

0 نظر