صابره: گزارش مشروح جلسه 42 نظام‌شناسي

1025 1395/12/10
صابره: گزارش مشروح جلسه 42 نظام‌شناسي

صابره: گزارش مشروح جلسه 42 نظام‌شناسي/ استاد زاهدي: معرفي سه آورده و سرمايه جهان سكولار در عرصه روابط سياسي: دموكراسي، ليبراليسم و حقوق بشر/ آورده جمهوري اسلامي در روابط بين‌الملل در عرصه سياسي، عدل و قسط است و آورده غرب دموكراسي است/ غربزده‌ها به جاي اينكه بگويند «عدالت، بي بدليل است»، مي‌گويند «دموكراسي بي‌بديل است!»/ آزادي ليبراليستي در حقيقت بدترين شكل محدوديت است/ حقوق بشر غربي مبناي توسعه فساد، ماكياوليسم، آنارشيزم و هم‌جنس‌بازي است

صابره: گزارش مشروح جلسه 42 نظام‌شناسي/ استاد زاهدي: معرفي سه آورده و سرمايه جهان سكولار در عرصه روابط سياسي: دموكراسي، ليبراليسم و حقوق بشر/ آورده جمهوري اسلامي در روابط بين‌الملل در عرصه سياسي، عدل و قسط است و آورده غرب دموكراسي است/ غربزده‌ها به جاي اينكه بگويند «عدالت، بي بدليل است»، مي‌گويند «دموكراسي بي‌بديل است!»/ آزادي ليبراليستي در حقيقت بدترين شكل محدوديت است/ حقوق بشر غربي مبناي توسعه فساد، ماكياوليسم، آنارشيزم و هم‌جنس‌بازي است

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني صابره، جلسه 42 دوره آموزشي "نظام شناسي" با حضور اساتيد و دانش پژوهان و عموم خواهران و برادران با سخنراني استاد زاهدي در روز پنجشنبه 27 شهريور 93 از ساعت 10 صبح تا  12 در محل دفتر مركزي مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) برگزار شد.

جلسه با تلاوت آیات نوراني قرآن كريم توسط حاج جواد صنوبري آغاز گرديد. در اين جلسه استاد زاهدي مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) به موضوع «معرفي آورده‌ها و سرمايه‌‌هاي جهان سكولار در عرصه روابط سياسي» و «جمع‌بندي موضوع نظام‌شناسي در قالب 5 مورد» پرداختند. در ادامه مطالب تدريس شده به صورت مشروح عنوان مي‌شود:‏

* اگر لحظه به لحظه زندگی بر اساس ربوبیت خدا شکل بگیرد، نتیجه آن نزول ملائکه در قلب مؤمن خواهد بود
- اولين فيضي كه از ناحيه حضرت حق و ائمه اطهار(ع) شامل حال ما مي‌شود اين است كه ما متوجه شويم عيبمان چيست. مسلمان شیعه باید در تمامی عرصه های زندگی به معنای واقعی کلمه شیعه باشد. برای شیعه شاخص هایی همچون صبر بر بلا، صبر بر مصيبت، صبر بر گناه، غلبه بر انواع شهوات، غیرت بر ناموس، غيرت بر ولایت، داشتن معرفت، خانواده‌داري، ايثار و سخاوت، تلاوت قرآن، آگاهي به زمان، آگاهي از توطئه‌ها، زيركي و گول نخوردن و... وجود دارد.
- طبق آیه
«إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة‏»(فصلت:30) هنگامی که زندگی بر اساس ربوبیت خدا شکل بگیرد، يعني فرمان او را عمل كنيم و از مناهي او خودداري كنيم، باید بر آن استقامت ورزید و مجاهده و پيگيري و تلاش نياز دارد. اگر لحظه به لحظه زندگی بر اساس ربوبیت خدا شکل بگیرد، نتیجه آن نزول ملائکه در قلب مؤمن خواهد بود. نشانه نزول ملائکه ایجاد موجی از شادی و شوق عبادت در قلب مؤمن است. اگر ملائكه به قلب مؤمن نازل شد، ديگر شيطان نازل نمي‌شود. «إلهي هب لي قلباً يدنيه منك شوقه و لساناً يرفعه إليك صدقه و نظراً يقربه منك حقه‏»(بحارالانوار،ج91،ص98) اينها نشانه «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة‏» است. ربوبيت را در همه عرصه‌هاي زندگي پياده كرده و تداوم داشته باشد.
- «اللهم نور ظاهرى بطاعتك، و باطنى بمحبتك، و قلبى بمعرفتك، و روحى بمشاهدتك، و سرى باستقلال اتصال حضرتك‏»(
منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح،مقدمه‏2،ص49) خدايا ظاهرم را به انجام عبادات و دستوراتت نوراني كن، و باطنم را به محبتت نوراني كن و قلبم را به معرفتت نوراني كن، و روحم را با مشاهده خودت نوراني كن، و سرّ را كه بالاتر از روح است متصل به انوار حضرتت بفرما. با پیدا کردن معرفت و سپس توسل، تضرع و رجوع به ساحت طیبه ائمه اطهار علیهم السلام، قلب از رذایل پاک می شود... .

جمع‌بندي آنچه كه درباره نظام‌شناسي و از اوايل دوره تاكنون گفته شده است: (5مورد)
* اگر نظامات جهان سكولار را به هر اندازه بر عرصه‌هاي جامعه اسلامي حاكم كنيم، به يقين به همان اندازه دين آنها را پذيرفته و بر خود حاكم كرده‌ايم

1- هر ديني براي اعمال مديريت و ولايت خود بر عرصه‌هاي حيات انساني، «تنها از نظامات خاص خود استفاده مي‌كند». بنابراين اگر نظامات جهان سكولار را به هر اندازه بر عرصه‌هاي جامعه اسلامي حاكم كنيم، به يقين به همان اندازه دين آنها را پذيرفته و بر خود حاكم كرده‌ايم. «لكم دينكم ولي دين». هر ديني نظام خاص خودش را دارد اگر مي‌خواهي مسلمان شوي بايد نظام خاص اسلام را بر جامعه‌ات حاكم كني. در غير اين صورت، نظام دشمن حاكم مي‌شود.

* ح
كومت اسلامي بدون استخراج و اعمال نظامات خاص اسلام در جامعه، به شعار تو خالي تبديل خواهد شد
2- هر ديني براي اعمال ولايت و مديريت بر عرصه‌هاي حيات انساني «به نظامات خاص خود نيازمند است».  بنابراين دين اسلام بدون استفاده از نظامات خاص خود نمي‌تواند ولايت و مديريت توحيد را بر عرصه‌هاي حيات انساني حاكم كند. يعني دين به نظام خودش نياز دارد. اگر چكش و اره را از نجار بگيريم ديگر نمي‌تواند نجار باشد و نجاري كند. هر ديني به نظام خاص خودش نياز دارد. بايد وسايل مورد نياز را در اختيارش گذاشت. جمهوري اسلامي بدون ولايت فقيه معنا ندارد. انقلاب و اسلام با ولايت فقيه درست مي‌شود. اگر ولايت فقيه را بگيريم، آنها جايش دموكراسي را مي‌گذارند. اگر قانون اساسي و قرآن و نهج‌البلاغه را بگيرند، جايش منشور سازمان ملل متحد را مي‌گذارند كه مبنايش اومانيسم و پلوراليسم است. اسلام يك نرم‌افزار است كه بايد همه تجهيزاتش در اختيارش باشد. نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهي، نظام هنري، نظام خانواده، نظام بانكداري، نظام ورزشي، نظام فرهنگي ما را سكولار كرده‌اند. در چنين شرايطي اسلام چگونه مي‌تواند خدمت كند؟ در چنين شرايطي از اسلام فقط يك اسم مي‌ماند. زماني كه خود امامان(ع) بودند و ظاهر بودند، اسلام نتوانست حكومت كند. چراكه خلفاي بني‌اميه و بني‌عباس نظامات اسلام را گرفتند و نگذاشتند اسلام حكومت كند. آنها حكومت كردند و گفتند اسلام هم تاج سر ما! حالا با گذاشت 1400 سال مسلمانان هنوز بدبختند. اين در حالي است كه اسلام با نظامات خاص خودش مي‌تواند جهان را در دست بگيرد. در غير اين صورت فقط يك اسم است. حكومت اسلامي بدون استخراج و اعمال نظامات خاص اسلام در جامعه، به شعار تو خالي تبديل خواهد شد كه مديريت و حكومت واقعي را به بيگانه سپرده است و اكنون دشمنان و منافقان داخلي در جهان اسلام در پي وصول به اين هدف مي‌باشند.

* ولايت طاغوت و شيطان تنها به وسيله نظامات كفر و سكولار بر جهان اسلام اعمال مي‌شود/ حكومت و ولايت توحيد تنها به وسيله اجراي نظامات خاص اسلام در تمامي عرصه‌هاي حيات انساني امكان‌پذير است

3- مديريت دين در عرصه‌هاي حيات انساني تنها به وسيله نظامات خاص خود امكان‌پذير است. نظام، موجب نفوذ و اقتدار ولايت در مديريت است. تحقق ولايت در هر ديني به وسيله نظامات خاص آن دين امكان‌پذير است. ولايت طاغوت و شيطان تنها به وسيله نظامات كفر و سكولار بر جهان اسلام اعمال مي‌شود. گفتن مرگ بر آمريكا ضرري به آمريكا نمي‌رساند اما هر وقت بخواهيم در دانشگاه، نظامش را عوض كنيم آن موقع دامن آمريكا را مي‌گيرد. وقتي مي‌خواهي ورزش و ساير نظامات را اسلامي كني دردش مي‌آيد.
4- اگر نظامات مربوط به هر عرصه در حيات انساني از عمق دين استخراج و استنباط نشود چيزي از دين به جز پوسته و ظاهر باقي نخواهد ماند. مثل زمان خلفاي اموي، عباسي و... .
5- حكومت و ولايت توحيد تنها به وسيله اجراي نظامات خاص اسلام در تمامي عرصه‌هاي حيات انساني امكان‌پذير است.

* صلح مدنظر غربيها، دروغ است و معناي معامله مي‌دهد در حاليكه واقعيتِ صلح از صلاح است و صلاح يعني راه نجات
- نظام روابط بين‌الملل را بايد از اسلام آموخت.
- گفتيم كه اصول روابط بين‌الملل غرب بر اساس منافع است و منافع، مشكلات و تفسيرهاي نامناسب و عاقبتِ شر دارد. اما اسلام با مأموريت برقراري عدل به سراغ روابط بين‌الملل مي‌رود. صلح مدنظر غربيها، دروغ است. از نظر غرب صلح يعني معامله. مي‌گويند به جاي جنگ، حرف بزنيم هرچند در عراق و سوريه و افغانستان با جنگ همه چيز را نابود كردند، اما اين ادعا را مي‌كنند. در حاليكه واقعيتِ صلح از صلاح است و صلاح بر خلاف فساد است. بايد صلاح را پيگيري كرد. اگر صلاح را پيگيري كنيم يعني راه نجات. اما صلحي كه غرب مي گويد يك معناي ديگري دارد. يعني همه چيز را نصف كنيم و دعوا كنيم.

* منفعت از نگاه جهان كفر و سكولار و از نگاه اسلام
- منفعتي كه مي‌گويند از نوع منفعتي است كه دزد بر اساس آن دزدي مي‌كند. قاچاقچي مواد مخدر هم براي منافع و تأمين مخارج كار مي‌كند، اما اين منفعتي كه اكنون مي‌بيند براي همين الان است. اگر زندان نيفتد اما تبعات جبران ناپذير بسياري براي خانواده خودش و جامعه دارد. كلمه منافع يك كلمه گلوبال است و هركس مي‌تواند بنا به شرايط خودش از آن استفاده كند. اما اگر حقيقت منفعت مدنظر باشد براي همه بشريت مفيد است. براي آينده و گذشته و حال مفيد است. براي جوانان و پيران و باطن و ظاهر مفيد است. اما غربيها مي‌گويند اگر اكنون سود ببريم عالي است. سازمان ملل و روابط بين‌الملل را براساس اين معني از منافع سازمان مي‌دهند. «
يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه‏»(بقره:207) شهيدي كه در راه خدا شهيد مي‌شود هم، منافع دارد. روح و جانش را با رضاي خدا معامله كرده است. «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُون‏»(فصلت:30). اما غربيها منافع را تا نوك بيني خود مي‌بينند. جهان سكولار منافع را محدود ترجمه مي‌كند. مثل منفعتي كه دزد يا معتاد ترجمه مي‌كند. لذت آني را در نظر مي‌گيرد. مثل كسي كه مشروب مي‌خورد. ظاهري و حقه‌بازي است.
- در اسلام اصول روابط بين‌الملل و منافع اصلي، تحقق عدالت و برقراري قسط است.
«قائِماً بِالْقِسْطِ»(آل عمران:18)، «كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ»(نساء:135)، «شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ»(بقره:143). الگوي جهان و جامعه شويد. اسلام مي‌گويد تعريفي كه غرب از منافع دارد حتي براي خودش هم ضرر است. خيانت و دروغ‌گويي كه سود ندارد. عهدشكني كه سود ندارد.

* ما در عرصه نظريه پردازي اسلامي در حوزه نظام‌شناسي و نظام‌سازي مشكل داريم
- گفتيم كه نظام روابط بين الملل حداقل 8قسم است كه يكي از آنها نظام روابط فرهنگي بود.
در روابط بين‌الملل هر كس بايد آورده‌هاي خودش را بياورد. در زمينه فرهنگي غرب براي نجات زنان، فمينيسم را آورده است. براي روابط اجتماعي، دموكراسي و حقوق بشر و منشور سازمان ملل را آورده است. براي روابط آموزشي و علمي، سازمان يونيسف و المپياد را آورده است. براي گردشگري، سازمان يونسكو را آورده است. براي روابط ورزشي، المپيك را آورده است. براي روابط هنري، هاليوود را آورده است. براي روابط نزديك، فيسبوك و اينترنت را آورده است. انواع سازمان‌هاي جهاني را با ميلياردها ميليارد هزينه و نيروهاي فراوان به كار گرفته گرفته است تا نظام فرهنگي خودش را در سطح جهان حاكم كند.
- بي‌حجابي بي‌دليل ايجاد نشده است. روابط فرهنگي خيلي پيچيده است. شناخت فمينيسم چند رشته دانشگاهي دارد. در موضوع فمينيسم هزاران كتاب نوشته شده و دهها اجلاس بزرگ تشكيل شده و رؤساي جمهور كشورها تعهد داده اند.
- چون نظام بلد نيستيم، نمي‌فهميم چرا بچه ها گمراه شده‌اند و همه چيز دارد از دستمان مي‌رود. آورده‌هاي غرب زياد است. غرب در همه زمينه‌ها نظام دارد. ما بايد تحقيق كنيم و اگر اسلام آن نظامات را دارد، در برابر نظامات غربي معرفي كنيم. اگر معرفي شده ترويجش كنيم. اگر ناقص است، از اسلام استخراج كنيم و تكميلش كنيم. اگر فراموش شده، يادآوري كنيم. ما در عرصه نظريه پردازي اسلامي در حوزه نظام‌شناسي و نظام‌سازي مشكل داريم. جامعه بايد از دولت اسلامي و مسئولين مطالبه كند.
- ارتش فرهنگي دشمن بزرگ و وسيع و متنوع است. روز كودك، روز كارگر، روز خانواده يعني حتي اينها براي روزهاي ما هم پيش‌بيني فرهنگي كرده‌اند و سازمان درست كرده‌اند. سازمان جهاني حقوق كودك، آموزش كودك. روي هوا حرف نزده‌اند، حسابي سازمان و قانون طراحي كرده‌اند. سازمان، بودجه، امكانات، كانون. وقتي براي تمامي عرصه‌هاي فرهنگ اينقدر نقشه كشيده‌اند از يك عرصه سينمايي و هنري نمي‌توان در رفت. به قدري نهادهايشان را قوي كرده‌اند كه قوي‌ترين كارگردان‌ها و بازيگران و... حواسشان دنبال اسكار و جايزه كن است. نوبل، هم جايزه فرهنگي است. وقتي اين همه تشكيلات دارند، آيا ما نبايدا فكر كنيم كه اسلام چه دارد؟ حداقل هماني را كه داريم ترويج كنيم و درست توضيح بدهيم و به مسلمين و جوامع اسلامي معرفي كنيم.

* شروع مبحث نظام روابط سياسي از زيرمجموعه‌هاي نظام روابط بين‌الملل/ معرفي سه آورده و سرمايه جهان سكولار در عرصه روابط سياسي: دموكراسي، ليبراليسم و حقوق بشر
-
در عرصه‌هاي روابط بين‌الملل، قسم اول را كه روابط فرهنگي بود توضيح داديم و حال به سراغ روابط سياسي مي‌رويم.
- براي روابط بين‌الملل در عرصه سياسي، جهان كفر و سكولار چه مي‌كنند؟ ما از نظر سياسي مي‌خواهيم با جهان در ارتباط باشيم. ببينيم آورده‌هاي آنها چيست و آورده‌هاي ما چيست؟ يعني آنها براي اينكه اين رابطه‌ها برقرار شود چه امكانات و ظرفيت‌هايي دارند؟ چه انديشه‌هايي را معرفي مي‌كنند؟ چه امكاناتي را فراهم كرده‌اند؟ چه طرح‌هايي دارند؟ چه پيشنهادهايي دارند؟ چه فرضيه‌هايي دارند؟ چه برنامه‌هايي دارند؟ كار ما چيست؟ آورده اسلام براي روابط سياسي چيست؟ آورده غرب براي روابط سياسي چيست؟

*  غربزده‌ها به جاي اينكه بگويند «عدالت، بي بدليل است»،  مي‌گويند «دموكراسي بي‌بديل است!»
آورده اول: براي روابط بين‌الملل در عرصه سياسي، غرب دموكراسي را معرفي مي‌كند. دموكراسي چيزي است كه رييس جمهورِ اسبق جمهوري اسلامي كه سيد و فرزند آيت الله خاتمي بود، گفت «دموكراسي بي‌بديل است». منظورش اين بود كه آنقدر سطح دموكراسي بالاست كه هيچ گرايش سياسي به پاي آن نمي‌رسد! يعني اسلام به پاي دموكراسي نمي‌رسد!! چرا اين حرف را گفته است؟ اين نظام دموكراسي چقدر توانسته جهان را توجيه كند و ديدگاه خودش را جا بياندازد كه رييس جمهورِ جمهوري اسلامي با وجود اين همه شهيد و مراجع و علما اين حرف را مي‌زند؟ و به جاي اينكه بگويد «عدالت، بي بدليل است»،  مي‌گويد «دموكراسي بي‌بديل است!».
- اسلام مي‌گويد نظامي كه بشريت را هدايت مي‌كند و به سوي عدل مي‌برد، عدالت است. اگر اين را برداريم نمي‌توانيم چيزي جايش بگذاريم. بي‌بديل يعني اگر آن را حذف كنيم جايگزين ديگري برايش نباشد.

*آورده جمهوري اسلامي در روابط بين‌الملل در عرصه سياسي، عدل و قسط است و آورده غرب دموكراسي است
- آورده جمهوري اسلامي در روابط بين‌الملل در عرصه سياسي، عدل و قسط است و آورده غرب دموكراسي است. حالا بايد هر دو مورد را بررسي كنيم كه اگر دموكراسي نباشد چه مي‌شود و اگر عدل نباشد چه مي‌شود؟ بهترين نظريه‌پردازان غرب مي‌گويند كه دموكراسي قابل اجرا نيست. چرا؟ براي اينكه معناي دموکراسی یعنی تصمیم بر اساس رأی بیشتر حتی اگر یک نفر باشد. در این نظام خواسته های صد درصد افراد جامعه تحقق پیدا نمی کند. حالا تكليف بقيه رأي ‌ها چه مي‌شود؟ حد بيشترين رأي چقدر است؟ حدش اين است كه از نصف به اضافه يك نفر باشد، كفايت مي‌كند و عنوان اكثريت مي‌گيرد. حال بقيه آن نصف منهاي يك نفر يعني 49درصد چه مي‌شود؟ آنها چه كنند؟ وضع دموكراسي در بهترين حالتش اگر سازمان‌هاي بزرگ، تراست‌ها، كارتل‌ها و قدرتها كوشش نكنند كه كلك بزنند و رأي‌ها را بخرند، در بهترين حالت و بدون تقلب و فريب اين است.
- يك وجه ديگر دموكراسي اين است كه مثل نظرسنجي است. ارزش رأي يك آدمي كه وقت ندارد يك نفر را بشناسد با كسي كه وقت گذاشته و زحمت كشيده و كارشناس است و مي‌داند كه چه كسي كننده است و چه كسي كننده نيست، در دموكراسي يكي است. رأي آيت الله بهجت با يك فرد عادي يكي است. لذا اساس دموكراسي كه بر اساس رأي است، مشكل دارد.

*از نظر اسلام انتخاب ها باید شاخص های الهی داشته باشد
- آسيب‌شناسي دموكراسي:
 1- انتخاب براساس يكسان بودن تمام آحاد جامعه. اين غلط است. بايد شاخص‌هايي وجود داشته باشد كه آن شاخص‌ها شاخص‌هاي اسلامي است. نه مثل آمريكا. انتخاب احسن نشاني و شاخص دارد و اينگونه نيست كه يك ليست را به دست يك عده افراد ناآگاه بدهند و آنها از روي قيافه و شكل ظاهري به انتخاب بپردازند! رييس‌جمهور بايد توسط افرادي انتخاب شود كه فرهيخته باشند. شاخص‌هاي فرهيختگي هم براساس قرآن استخراج شود. لذا از نظر اسلام انتخاب ها باید شاخص های الهی داشته باشد که توسط فرهیختگان جامعه اسلامی، انتخاب احسن صورت گيرد.
2- با دموكراسي نظر صددرصد جامعه هيچ‌گاه تأمين نمي‌شود. بزرگترين نظريه‌پردازان دموكراسي مي‌گويند دموكراسي حقيقي محال است. چراكه صددرصد جامعه، هيچوقت در قالب يك رأي، هم نظر نخواهند شد. 
3- در دموكراسي، نيم ديگر مجبورند هماني را كه نيم ديگر انتخاب كرده بپذيرند ولو اينكه يك دزد باشد. اما اسلام مي‌گويد نبايد دزد باشد. بايد عادل باشد، عالم باشد، توانا باشد و فرهيختگان اينها را تأييد كنند. راهش خبرگان است كه افرادي را كه معيارهاي قرآني را دارا هستند انتخاب كنيم و اينها فكر كنند كه چه كسي را به مردم معرفي كنند.

4-
دموكراسي هم به لحاظ تحقق غير ممكن است هم به لحاظ اجرا داراي ضعف‌هاي اساسي است. زمينه‌ساز انواع دروغ و تقلب و رانت‌بازي و حزب‌بازي است. اما در قسط و عدل زمينه براي گمراهي و فساد و انحراف نيست.

* آزادي ليبراليستي در حقيقت بدترين شكل محدوديت است و در آن، كسي حق ندارد نگاهش به چپاول، فساد و فعاليتهاي نظام سلطه باشد بلكه منظورشان از آزادي، آزادي با طعم اطاعت از مديريت سكولار است
آورده
دوم: براي روابط بين‌الملل در عرصه سياسي، غرب ليبرايسم را مطرح مي‌كند که به معنی آزادی هر فرد و به هر شکل می‌باشد. مي‌گويد: هركسي آزاد است. مي‌تواند هرگونه كه خواست زندگي كند. هرگونه كه مي‌خواهد از محيط خودش بهره‌مند شود و با محيط خودش ارتباط برقرار كند. بنابراين غرب براي محيط سياسي، ليبراليسم را آورده است. ليبراليسم يعني هركس هرگونه كه مي‌خواهد زندگي كند. در عرصه اعتقادات اسمش پلوراليسم است و در عرصه زندگي ليبراليسم است. يعني آموزش و پرورش ليبرال، حكومت ليبرال، مديريت ليبرال. مشكل ليبراليسم اين است كه هيچ گاه ليبراليسم واقعي نمي‌تواند تحقق پيدا كند. چرا كه امكانات محدود است، زمين محدود است، شرايط محدود است، توليدات محدود است، برق محدود است، ثروت محدود است. حال اين چه آزادي است؟ به هركس چه مقدار مي‌رسد؟! منظور اصلي غرب از ليبراليسم، يعني «آزادي با طعم اطاعت از مديريت سكولار». معناي آزادي اين است.در بي‌شعوري همه آزادند!  اما آنها راستش را به جامعه نمي‌گويند. مثلاً به سراغ تك تك معترضين وال استريت و جنبش 99درصدي رفتند. وقتي اساتيد برجسته درباره هولوكاست تحقيق كردند حقوقشان را از كار انداختند و اراذل و اوباش يهود به آنها آزار رساندند. آزادي زمينه تحقق ندارد. منظور جهان كفر و سكولار، آزادي با طعم دوري از كارهاي نظام سلطه است. آزادي با طعم نگاه نكردن به چپاول نظام سلطه است. با طعم نگاه نكردن به فساد نظام سلطه... . اينكه آزادي نيست، بلكه بدترين شكل محدوديت است.

* حقوق بشر غربي مبناي توسعه فساد، ماكياوليسم، آنارشيزم و هم‌جنس‌بازي است
 آورده
سوم: براي روابط بين‌الملل در عرصه سياسي، غرب حقوق بشر را مطرح مي‌كند. ظاهر حقوق بشر درست است اما حقوق بشر بر اساس اومانيسم است. اين حقوق بشر مبناي توسعه فساد و مبناي ماكياوليسم است. اين حقوق بشر مبناي آنارشيزم است. مبناي فساد است. مبناي هم‌جنس‌بازي است. چون همه آزادند هرگونه كه مي‌خواهند زندگي كنند و ديگر كسي نمي تواند جلودارشان باشد. منشور حقوق بشر با اينكه ظاهر شيكي دارد اما بسيار فسادانگيز است.

*  غربزده‌ها در ايران، ولايت سازمان ملل را پذيرفتند، اما ولايت فقيه امام زمان (عج) را نمي‌پذيرند
- هنوز در جمهوري اسلامي كساني مي‌گويند كه به جاي قانون اساسي بايد منشور سازمان ملل را داشته باشيم، دردشان هم از ولايت فقيه در قانون اساسي است. قانون ولايت فقيه مي‌خواهد ناظر ولايت امام‌زمان(عج) باشد. شاخص و دليل دارد. قانون دارد. كتاب عظيمي مثل قرآن كه از آسمان و ملكوت نازل شده، ناظر آن است. زندگي و سيره اهل‌البيت(ع) ناظر آن است. علماي اسلام ناظرند. آيا علماي اسلام بر حقوق بشر غربي هم ناظرند؟ بر المپيك كه علماي اسلام نمي‌توانند نظارت كنند، مرجع تقليدش جاي ديگري است. منشأ نظارت بر حقوق بشر، سازمان ملل است. در اينصورت رئيسش بان كي مون مي‌شود. يعني هرگونه كه آمريكا بفرمايد. ولايت سازمان ملل را پذيرفتند، اما ولايت فقيه امام زمان (عج) را نمي‌پذيرند. در نتيجه يكي از سرمايه هايي كه جهان غرب و سكولار براي روابط بين‌الملل در عرصه سياسي آورده حقوق بشر است كه چه فسادهايي مي‌آورد... .

لازم به يادآوري است كه ان‌شاءالله هر هفته پنجشنبه ها از ساعت 10 صبح تا 12  كلاس‌هاي دوره آموزشي نظام شناسي برگزار مي‌شود.
سي‌دي هاي صوتي اين جلسات براي بهره‌برداري دانش پژوهان، تهيه شده و در اختيار آنان و ساير علاقمندان قرار مي‌گيرد.
حضور در كلاس‌هاي دوره آموزشي نظام شناسي، پس از ثبت نام حضوري، براي عموم خواهران و برادران بلامانع است.

مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره سلام الله عليها

0 نظر