صابره: گزارش جلسه 20 نظام‌شناسي

717 1395/12/08
صابره: گزارش جلسه 20 نظام‌شناسي

صابره: گزارش جلسه 20 نظام‌شناسي/ استاد زاهدي:  دشمن با هنر سعي مي‌كند تا نظام فرهنگي كشور را متلاشي كند/ هنر، رؤيت و استماع و فهم از سوژه است/ هنر مُلکی اسیر احساسات است اما هنر ملکوتی نه تنها اسیر نیست بلکه موجب آزادی از اسارتِ غرایز و احساسات بوده و مولّد عاطفه و رشد معرفت است/ سرمایه هنر مُلکی، دیدنی‌ها و شنیدنی‌های عالَم مُلک(دنيا) است اما سرمایه هنر ملکوتی، معارف و اسرار و انوار عالم ملکوت است

صابره: گزارش جلسه 20 نظام‌شناسي/ استاد زاهدي:  دشمن با هنر سعي مي‌كند تا نظام فرهنگي كشور را متلاشي كند/ هنر، رؤيت و استماع و فهم از سوژه است/ هنر مُلکی اسیر احساسات است اما هنر ملکوتی نه تنها اسیر نیست بلکه موجب آزادی از اسارتِ غرایز و احساسات بوده و مولّد عاطفه و رشد معرفت است/ سرمایه هنر مُلکی، دیدنی‌ها و شنیدنی‌های عالَم مُلک(دنيا) است اما سرمایه هنر ملکوتی، معارف و اسرار و انوار عالم ملکوت است

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني صابره، جلسه بيستم دوره آموزشي "نظام شناسي" با حضور اساتيد و دانش پژوهان و عموم خواهران و برادران با سخنراني استاد زاهدي در روز پنجشنبه 22 اسفند 92 از ساعت 10 صبح تا 12 در محل مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) برگزار شد.

جلسه با تلاوت آیات نوراني قرآن كريم آغاز گرديد. در اين جلسه استاد زاهدي مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) در موضوعات «ادامه نظام هنري» و «تمايزات 16 گانه هنر مُلكي و ملكوتي» مطالب خود را تدريس نمودند. در ادامه رئوس مطالب تدريس شده به صورت خلاصه عنوان مي‌شود:‏

* نظام هنري، قويترين سلاحي است كه مي‌تواند فرهنگ يك كشور را تغيير دهد   
- همانطور كه در جلسات قبل گفته شد، نظام فرهنگي شامل مباني ‌فرهنگساز، صنايع فرهنگ‌ساز، مراكز فرهنگ‌ساز و عرصه‌هاي فرهنگ ساز مي‌باشد.
- مباني فرهنگ‌ساز شامل تفکر و انديشه، اعتقاد، رفتار مي‌باشد.
- صنايع فرهنگ‌ساز شامل فرهنگسراها، تالارها، ماهواره‌ها، اينترنت، فيس‌بوك،  بلوتوث و... مي‌باشد.
- مراكز فرهنگ‌ساز شامل وزارت ارشاد، خانه سينما، مطبوعات، صدا و سيما و... است.
- عرصه هاي فرهنگ‌ساز شامل خيابان‌ها، بوتيك‌ها، سينما و تئاترها و... است.
- دشمن چگونه و با چه روش‌هايي، عرصه‌هاي فرهنگ ساز را تصرف كرده‌ است؟
- نظام هنري، قويترين سلاحي است كه مي‌تواند فرهنگ يك كشور را تغيير دهد.
- هنر، انتخاب هنرمند است؛ لذا هنر آزاد نداريم. زيرا انتخابِ هنرمند، به آن آزاديِ مورد ادعا، قيد مي‌زند. آنهايي كه «في قلوبهم مرض» هستند، در انتخاب خود، از عشق و محبت، سكس مي‌سازند. در فيلم خود، جلوه‌اي منفي از اسلام و قوانين اسلامي ترسيم مي‌كنند. چون ذاتشان خراب است. ويروسي كه در روح آنها وجود دارد را در قالب هنر منعكس مي‌كنند و اروپا به اين افراد جايزه مي‌دهد.

* هنر، رؤيت و استماع و فهم از سوژه است
- هنر، رؤيت و استماع و فهم از سوژه است. بيان و جلوه آن، «استعداد جلوه گري» است. مثلاً فهم زيبايي يك درخت، هنر است و نقاشي كردن آن درخت، استعداد جلوه‌گري است. يا فهم غمِ يك يتيم، هنر است و سرودن شعر بر مبناي آن، استعداد جلوه‌گري است.
راهبرد اين تعريف از هنر چيست؟ اگر ما هنر را در نگاه و فهم ببينيم، نگاه و فهم هنرمندان رشد مي‌كند. كسي هنرمندتر است كه آن نگاه و فهم سوژه‌اش عميق‌تر و صحيح‌تر و زيباتر باشد. هنرمند حقيقي، روح هنر در قلبش موج مي‌زند، رشد مي‌كند، به مقامات و معرفت مي‌رسد. ولي هنرمند غير حقيقي به دنبال گيشه است. براي او اين مهم است كه بنويسد تا سايرين خوششان بيايد و بخرند. تمام وجودش را ريا و سليقه بيننده فرا گرفته است. از خودش بيرون مي‌آيد و به تماشاچي فكر مي‌كند.

* تمايزهاي 16گانه هنر مُلكي و ملكوتي
- تمایز اول: هنر مُلکی از غرایز زیستی سرچشمه می‌گیرد ولی هنر ملکوتی از عقل ملکوتی سرچشمه می گیرد.
- تمایز دوم: هنر مُلکی با حواس پنجگانه و ذهن و قلب درک می شود اما هنر ملکوتی اگر چه با حواس پنجگانه و ذهن و قلب هم درک می شود، ولی از آن عبور می کند و با عقل ملکوتی تعامل دارد.
- تمایز سوم: هنر مُلکی اسیر احساسات است اما هنر ملکوتی نه تنها اسیر نیست بلکه موجب آزادی از اسارت غرایز و احساسات بوده و مولّد عاطفه و رشد معرفت است.
- تمایز چهارم: محدوده و نتیجه هنر مُلکی به نیازهای عالم مُلک محدود می شود، اما هنر حقیقی و ملکوتی به عالم ملکوت و معرفت منتهی می شود.
- تمایز پنجم: هنر مُلکی هدایت‌گر نیست بلکه در خوشبینانه‌ترین شرایط همچون آینه‌ای از حيات دنيايي (مُلک) است. اما هنر حقیقی يا ملكوتي، هدایت‌گر است و به نور و بصیرت منتهی می شود و آینه عالم ملکوت است.
- تمایز ششم: در هنر مُلکی استعداد جلوه‌گری رکن و سرمايه اصلی است. يعني اگر نقاشي يا شعر يا آواز خواني و... او قوي باشد و تجلّيات آن زياد باشد به منزله اين است كه او يك «هنرمند» قوي است. اما محتواي هنر ملكوتي و حقیقی، آن‌قدر قوي است كه اگر جلوه‌گري آن نيز كم باشد، باز هم باعظمت و جذب‌كننده است. هنر ملكوتي را براي جلوه‌گري بايد نازل و كوچك كرد تا قابل درك شود.
- تمایز هفتم: هنر مُلکی بدون استعداد جلوه‌گری هیچ است، اما هنر حقیقی یا ملکوتی بدون استعداد جلوه‌گری نیز قابل تکیه و پناهگاه است. (نگاه و فهم حافظ، هنر است و شعر او استعداد جلوه‌گري است).
- تمایز هشتم: سرمایه هنر مُلکی دیدنی‌ها و شنیدنی‌های عالَم مُلک است. اما سرمایه هنر ملکوتی، معارف و اسرار و انوار عالم ملکوت است.
- تمایز نهم: هنر مُلکی در خدمت زور و زر و تزویر و شهوات و تمايلات نفساني نیز قرار می گیرد و قابل خرید و فروش است. نمونه اصلی آن هالیوود است. اما هنر ملکوتی زر و زور و تزویر را اسیر و رسوا می کند و آزاد از هرگونه بردگی است.
- تمایز دهم: هنر مُلکی نمی تواند از دام و اسارت شهوات و هواهای نفسانی و اوهام آزاد باشد. (مثلاً نوشته‌هاي صادق هدايت، بي‌محتوا و پوچ است اما او استعداد جلوه‌گري در قلم داشته است). اما هنر ملكوتي شهوات و هواهاي نفساني را در كنترل خود گرفته و به سوي كمال پيش مي‌رود.
- تمایز یازدهم: هنر مُلکی از جنس دنیا و عالم مُلک است و به آن باز می گردد و متعلق به دنیا است. اما هنر حقیقی و ملکوتی از جنس حقایق و آیات جمال و جلال و عالم ملکوت است و به ملکوت باز می گردد.
- تمایز دوازدهم: هنر مُلکی مانند تمامی جلوه‌های دنیا و عالم مُلک فناپذیر است و به آثار باستانی تبدیل می شود. اگر از آن بیشتر مراقبت شود، باز هم در معرض زوال است. اما هنر ملکوتی همواره پرنشاط، پر نور، زنده و حیات بخش است.
- تمایز سیزدهم: قیمت هنر مُلکی تنها با معیار تمایلات خریداران دنیا و ثروتمندان سنجیده می شود. اما هنر حقیقی و ملکوتی با معیار حقایق و آیات جمال و جلال و عظمت حضرت ذوالجلال ارزیابی می شود.
- تمایز چهادهم: پیام هنر مُلکی محدود به دنیای هنرمند آن و فهم و شعور اوست. اما پیام هنر حقیقی و ملکوتی محدود به زمان و مکان نيست و به وسعت عالم ملکوت است.
- تمایز پانزدهم: کمال هنر مُلکی تنها در استعداد جلوه‌گری خلاصه می شود. اما کمال هنر ملکوتی از استعداد جلوه‌گری هنرمند عبور می کند و به آسمان کمال و معرفت و نور و بصیرت صعود می کند.
- تمایز شانزدهم: برخي اوقات هنر مُلکی از واقعیتِ موضوع و سوژه عبور می کند. مثلاً نقّاش، يك آهو را زيباتر از واقعيت آن به تصوير مي‌كشد. اما هنر ملكوتي آنقدر محتواي غني دارد كه هنرمند نمي‌تواند آن محتوا را به سطح واقعيت برساند. كلام و قلم و تصوير و... قادر نيست آن صحنه را نشان دهد. هنر ملكوتي نه تنها قادر نيست از سوژه عبور كند بلكه هر چقدر هم سعي كند، نخواهد توانست واقعیت ایثار و شهادت و محبت و عشق را متجلي نمايد.

* نتايج هنر مُلكي
- دشمن، هنر ملكوتي را از ما گرفته و هنر مُلكي به ما داده است. فرهنگ اسلامي و شيعي ما از طريق نظام هنري دشمن، در حال عوض شدن است. دشمن با هنر سعي مي‌كند تا نظام فرهنگي كشور را متلاشي كند.
- وقتي هنر مُلكي شد: در خدمت زر و زور و تزوير قرار مي‌گيرد؛ جامعه به سمت سطحي گرايي و دروغ پردازي سوق پيدا مي‌كند؛ محبت و انسانيت، تبديل به عشق زميني و سكس مي‌شود؛ زيبايي‌شناسي تبديل به خودنمايي و مدپرستي مي‌شود؛ روسري‌ها عقب مي‌رود و مد، جلو مي‌آيد... .

لازم به يادآوري است كه ان‌شاءالله هر هفته پنجشنبه ها از ساعت 10 صبح تا 12  كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي برگزار مي‌شود.
سي‌دي هاي صوتي اين جلسات براي بهره‌برداري دانش پژوهان، تهيه شده و در اختيار آنان و ساير علاقمندان قرار مي‌گيرد.
حضور در كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي، پس از ثبت نام، براي عموم خواهران و برادران بلامانع است.

مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره سلام الله عليها

0 نظر