اهميت نيروي انساني

هر كس اندكي با علوم استراتژيك آشنا باشد, مي فهمد كه نيروي انساني از تمام عوامل و منابع و ابزار ديگر, ارزشمندتر و جايگاه آن بالاتر است. يعني يك متخصص در اقتصاد يا متخصص در نانوتكنولوژي يا يك متخصص كامپيوتر, براي آمريكا مي تواند همچون مرغ افسانه اي كه مي گويند تخم طلا مي كند, آنچنان منافعي را براي غرب فراهم نمايد كه گاهي حتي هيچ چاه نفتي تا اين اندازه سودآور نباشد, به عنوان مثال فردي كه در رشتة مثلاً كامپيوتر فوق تخصص شد به عنوان كارشناس عالي و برجسته در نظام به خدمت گرفته مي شود. او طرح مي دهد كه سيستمهاي اداري كشور با رايانه مجهز شود و با دلايل علمي و اقتصادي ثابت مي كند كه ورود رايانه براي كشور لازم است, در آن صورت سيل درخواستها از ايران به سمت غرب براي خريد رايانه سرازير مي شود. يكدفعه ايران ميلياردها دلار سخت افزار رايانه اي مي خرد, و ميلياردها دلار نرم افزار رايانه اي مي خرد. مديران نظام براي آنكه از تكنولوژي رايانه اي غرب به نفع نظام بهره ببرند، مشاورين برجسته كشور را از ميان خود غربيها كه استاد در اين رشته هستند، انتخاب مي كنند و بدينوسيله سيل مستشاران غربي به ايران سرازير مي شوند و عملاً يكي از اركان برنامه ريزي كشور در چنگ نظام و برنامه ريزي غربي قرار مي گيرد.

اين پيروزي براي غرب از تسلط بر دهها چاه نفت سودآور تر است زيرا ابعاد سودآور تكنولوژي علوم انفورماتيك آنچنان گسترده است كه گنج سليمان نيز نمي تواند در مقايسه با سودآوري آن براي غرب قابل رقابت باشد. و بدينوسيله بسياري از حركتها و برنامه ريزيها در كشورهاي جهان سوم در مسير جهاني سازي از نوع غربي قرار مي گيرد. البته اين بدان معني نيست كه بگوييم رايانه و تكنولوژي جديد غلط است, و منظور اين نيست كه هر دكتراي اقتصاد يا مهندس كامپيوتر لزوماََ در جهت استعمار حركت مي كند بلكه بحث بر سر اين است كه يك كارشناس به عنوان نيروي انساني تا چه اندازه مي تواند به نفع يا ضرر دشمن موثر باشد. آيا تا وقتي كه ما كارشناس رايانه نداشتيم، مي دانستيم كه رايانه در صنعت و تكنولوژي و علوم يك چنين جايگاهي دارد؟ امروز امپراطوري اطلاعات به وسيله علوم انفورماتيك بر جهان مسلط است نه امپراطوري نفت. درآمد يك شركت هندي- هندي هاي پابرهنه!- از توليد نرم افزار, مطابق با درآمد نفتي يكسال كشور ما مي باشد. نيروي انساني در مسير سودرساني به كشور خود يا به دشمن يك چنين جايگاهي دارد. دشمن دنبال نيروي انساني است. يك نيروي انساني منحرف در مجلس شوراي اسلامي يا در هيات دولت يا در مراكز ديگر تصميم گيري براي دشمن از نظر سوددهي مانند مرغ افسانه اي است كه مي گويند تخم طلا مي كند؛ به عنوان مثال اگر نيروي انساني وقتي منحرف شد, يك بازي قتل هاي زنجيره اي عليه نظام و كشور خود راه مي اندازد و يكدفعه اعتماد ميليونها انسان پاك نيت را نسبت به مسئولين, نسبت به وزارت اطلاعات, نسبت به ضريب امنيت جامعه, مخدوش مي كند يا آنكه شعار آزادي را به صورت مبهم و بدون محدوده مطرح مي كند و جوانان را به بي ديني و بي حجابي و اعتياد و ابتذال مي كشانند. اين كارها را چه كسي انجام مي دهد؟ آيا آمريكائيها انجام مي دهند!؟ هرگز! بلكه اين عملياتها را آن نيروي انساني منحرف كه هم ايراني و هم بچه مسلمان است انجام مي دهد.

اين نوع از عمليات را اگر دشمن بخواهد شخصاً انجام دهد شايد با ميلياردها دلار هزينه و هزاران كارشناس نتواند به نتيجه مطلوب برسد ولي ديديم كه نيروي انساني خودي توانست چنين ضربه هاي مهلكي به انقلاب و نظام عزيز جمهوري اسلامي وارد نمايد. جالب آنجاست كه همان مدعيان قتلهاي زنجيره اي اكنون در اردوگاه متهمين(يعني همانها كه به نظر آنها متهم به قتلهاي زنجيره اي بودند), به همكاري با يكديگر مشغولند و ديگر كوچكترين كلمه اي درباره قتلهاي زنجيره اي بر زبان يا قلم جاري نمي كنند. طراحان و سردمداران قتلهاي زنجيره اي از آمريكا وارد نشده بودند بلكه از همين مرز و بوم بودند ولي منحرف شده اند. نيروي انساني براي دشمن اينقدر ارزش دارد. حالا وقتي نيروي انساني منحرف شد, نفت كشورش را هم مي دهد، طلاي كشورش را هم مي دهد, اورانيوم كشورش را هم مي دهد, اخلاق كشورش را هم ميدهد, استقلال كشورش را هم مي دهد, بقيه ثروتهاي جامعه اش را هم به نابودي ميكشاند. همچنان كه مي بينيم صدام چقدر براي آمريكا تخم طلا كرد. اين نيروي انساني ثروت كشور خودش را كه هيچ, ثروت كل خاورميانه را در دامن آمريكا ريخت, چقدر نيروي انساني سالم و قوي را از كشور خودش و از كشور ما و از كشور عربستان و كويت كشت و چقدر زمينه هاي استقلال را در اين كشورها تضعيف كرد يا از بين برد؟

نقل مطالب به شرط ذكر منبع، بلامانع است.          پايگاه اطلاع رساني موسسه فرهنگي صابره (س):WWW.Sabereh.ir