درسهايي از زيارت عاشورا-شماره سوم
طرح دو شبهه و پاسخ آن درباره اهل البيت(عليهم السلام) : اهل البيت(عليهم السلام) آسماني هستند ، ولي زميني زندگي كردند...
طرح دو شبهه و پاسخ آن درباره اهل البيت(عليهم السلام) : اهل البيت(عليهم السلام) آسماني هستند ، ولي زميني زندگي كردند...
در اين بحث دو شبهه بسيار خطرناك را مطرح مي كنيم و پاسخ آن دو شبهه را ارائه مي دهيم ، كه دانستن آن براي تمامي شيعيان ضروري است و آن اين است كه ، در مورد اهل البيت (عليهم السلام) ، دو گروه افراد وجود دارند كه داراي تفكري غلط مي باشند :
گروه اول مي گويند كه ائمه اطهار(عليهم السلام) آنقدر بلند مرتبه هستند كه ما حتي شايسته نيستيم اسمشان را بياوريم، قسمت اول اعتقادشان در عظمت و بزرگي ائمه اطهار(عليهم السلام) كاملاً درست است. ولي آن قسمت از حرفشان غلط است كه مي گويند حالا كه ما در مقايسه با عظمت ايشان مانند خاك پايشان هم نمي شويم بنابراين از تقليد و پيروي سيرة شريفة آنها عاجزيم، يعني اگر حضرت زهرا(سلام الله عليها) شبها تا به صبح آن اندازه به عبادت مي ايستاد كه پاي مباركش آزرده مي شد ما نمي توانيم از او درس بگيريم و شبها به عبادت و بندگي مشغول شويم يا آنكه اگر آن حضرت در برابر ظلم ايستادگي كرد و پهلويش را شكستند ، نبايستي ما جلوي ظلم بايستيم، زيرا ما كه در حد و اندازة حضرت زهرا(سلام الله عليها) نيستيم، پس ما بايد با ظلم و انحراف سازش كنيم يا سكوت كنيم. يعني اين افراد بطور كلي نادانسته فلسفه امامت و شيعه بودن و پيروي از سيره طيبه اهل البيت را انكار مي كنند و اصلاً نادانسته خون سيد الشهدا (عليه السلام) را پايمال مي كنند و مي گويند كه ما سيد الشهداء نيستيم ماكه تقوا و علوم و معارف حضرت حسين (عليه السلام) را نداريم، ما گناه كار و خلافكاريم، لذا استغفار مي كنيم و آن بزرگواران مارا از اين كوتاهي در مقابل ظلم و اين سازشكاري خواهند بخشيد و در قيامت از ما شفاعت خواهند نمود! .
گروه دوم مي گويند كه ائمه اطهار(عليهم السلام) اساساً موجوداتي مثل ما هستند و نبايد آنها را آسماني و ملكوتي و سلطان تمام هستي دانست، زيرا اگر چنين باشد براي ما قابل تقليد نخواهند بود، بنا براين انسان كامل وجود ندارد و ساخته ذهن عرفا است، آنها هم مانند ما جايز الخطاء هستند ؛ اين گروه نيز به وادي انكار و حتي كفر كشيده شده اند زيرا با اين حرفهايشان بسياري از آيات قرآن را كه در شان اهل البيت عصمت و طهارت نازل شده است انكار مي كنند.آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد: اهل البيت (عليهم السلام) از هرگونه خطا و لغزش منزه هستند(1). و جز به دستور حق و وحي كلمه اي نمي گويند و رفتار نميكنند(2). اين روسياهان انبوه آيات و روايات و زيارات و ادعيه را ، با اين حرفهايشان انكار مي كنند كه يقينأ جز كفر به راه ديگري ختم نمي شود(3)، تا آنجا كه مي گويند: « حتي معصومين(ع) خود به خود بدون نظارت مردم و بطور اصولي در معرض انحراف هستند))(4)
پاسخ دو شبهه فوق :
گروه اول در شبهه خود به روايات و زيارات مأثوره استدلال مي كنند، بالاخص زيارت جامعه كبيره و رواياتي كه در عظمت ولايت و امامت وارد شده است. پاسخ آنها اين است كه آنچه به آن استدلال مي كنند كاملأ صحيح است ولي آنچه برداشت مي كنند و نتيجه مي گيرند غلط است، زيرا مستندات آنها آسماني بودن و سلطنت اهل البيت (عليهم السلام) را بر كل هستي اثبات مي نمايد اما نتيجه غلطي كه مي گيرند غير قابل دسترس براي تقليد كردن و ناتواني بشر در پيروي كردن از سيرة شريفة اهل البيت(عليهم السلام) است. شبهه ايشان از اين جا ناشي مي شود كه متوجه نيستند كه اهل البيت در عين عظمت و سلطنت بر هستي همچون قرآن از مقام عرش رب العالمين نازل شده اند و آن قدر خود را تنزّل داده اند تا روش و سيرة مطهرة آنها براي فهم ما و تقليد ما و عمل ما آسان باشد، آنها زندگي زميني را بر خود تحميل كرده اند تا ما زميني ها بتوانيم مانند آنها عمل كنيم مانند پدري كه خود قهرمان دوندگي است ولي با كودك دو ساله خود راه مي رود و پا به پاي او گام بر مي دارد تا كودك از او تقليد كند و راه رفتن بياموزد.
واضح است كه ما مثل ائمه اطهار (عليهم السلام) نيستيم، آنها مسجود ملائك هستند ؛ ملائك فقط به حضرت آدم سجده نكردند، سجده يعني شدت تسليم ؛ در مقابل ائمه اطهار(عليهم السلام) ، فرشتگان همچون يك غلام برابر رسول خدا و اهل البيت او مانند امام حسين(عليهم السلام) وامام زمان(عج)مي ايستند وسجده مي كنند كه هيچ غلامي مانند ملائك روبروي مولايش چنين عاجزانه سجده نمي كند، امّا اين گروه عليرقم اخلاص و ارادت به اهل البيت(عليهم السلام) ، با اعتقادات غلط خود پشت رسول خدا و امام حسين(عليه السلام) وامام علي(عليه السلام) را مي شكنند و راه را براي هر گونه فتنه و گمراهي و ظلم باز مي گذارند، چون مي گويند ائمه اطهار بزرگتر از آن هستند كه براي ما قابل تقليد باشند و به عنوان نمونه به اين قسمت از روايات استناد مي كنند كه مي فرمايد: « بكم تمسك السماء ان تقع علي الارض))(5) ؛ يعني اگر آسمان و زمين در هم نمي شود به دليل آن است كه شما بر آنها سلطه داريد، و لذا ائمه اطهار(عليهم السلام) لنگر آسمان و زمين هستند، اكنون سوال اين است كه حضرات ايشان لنگر زمين و آسمان هستند كه ما شيعيان چه كاركنيم؟ ايشان در هر لنگر آسمان و زمين هستند. ولي من و تو بايد نقش ايشان را در هدايت بشريت بدانيم. ما بايد در عين اعتقاد به عظمت ايشان بدانيم كه مثلاَ نقش حضرت زهرا(سلام الله عليها) براي هدايت تو و براي من چيست؟ گروه دوم كساني هستند كه مي گويند اهل البيت(عليهم السلام) آسماني نيستند. مشكل آنها آن است كه به اين نكته توجه نكرده اند، زميني زندگي كردن اهل البيت(عليهم السلام) مانع از سلطنت آنها بر كل هستي نيست.
و به نكته مهم ديگري نيز توجه نكرده اند كه اگر اهل البيت(عليهم السلام) با ملكوت در ارتباط نباشند فلسفه اطاعت و ولايت و امامت و رسالت همه باطل مي شود و اطاعت از اهل البيت(عليهم السلام) اساساً بي معنا مي شود، زيرا در غير اينصورت (اگر اهل البيت(عليهم السلام) با ملكوت در ارتباط نباشد) مي توان از هر فرد ديگري مثل خلفاي بني اميه و بني عباس اطاعت نمود، چون تفاوت در اساس قضيه ايجاد نمي شود.
نتيجه آنكه ائمه اطهار(عليهم السلام) آسماني و ملكوتي بودند، رسول الله(صلي الله عليه وآله) مي فرمايد: حضرت زهرا(سلام الله عليها) ، «حوراء الانسيه» است، او بشر نيست، حضرت رسول مي فرمايد: «هي نور عيني»، يعني من كه پيغمبر هستم اگر زهرا نباشد اصلاً دنيا براي من تاريك خواهد شد نمي توانم ملكوت را ببينم و مي فرمايد: «هي روحي التي بين جنبيّ»، يعني حضرت زهرا همچون روح من است كه بدون او جسم من بي جان خواهد شد. اگر حضرت زهرا(سلام الله عليها) نبود هيچ خانمي در مقايسه با ايشان در حد و اندازة حضرت مولا امير المؤمنين(ع) نبود تا روح او را قوّت بخشد و او را در اطاعت و بندگي حقتعالي در آن مقامات عالي ياري نمايد. و اگر حضرت زهرا سلام الله عليها نبود هيچ كس كفو مولا و هم طراز و هم سطح مولا در عالم ملك نمي شد، نه اينكه حضرت زهرا سلام الله عليها فقط همسر مولا باشد، حضرت مولا علي(ع) بدون حضرت زهرا(س)نه تنها در خلقت براي همسري و ارائه فرزنداني همچون حضرت ابا عبد الله الحسين(ع) تنها مي ماند، بلكه حتي نمي دانست پس از رسول خدا با چه كسي اسرار غمها و رنجهاي خود را در ميان بگذارد، براي همين است كه مستندات بسياري از روايات اهل تسنن وجود دارد كه، دشمنان حضرت علي(ع) و دشمنان حكومت فرهنگ و انديشه اهل البيت(ع) گفتند : كه تا فاطمه در خانه علي است راهي براي شكست علي وجود ندارد. بعضي فكر مي كنند كه از روي اتفاق و نا آگاهانه درب خانه حضرت زهرا(س) را شكستند و درب خانه را به پهلوي آن خانم بزرگوار زدند تا جان دهد اما چندين روايت حتي از اهل تسنن موجود است كه نقل مي كنند، درب خانه را به عمد و با هدف قتل حضرت زهرا (س) شكستند كه حضرت زهرا(س) را بكشند، تا علي(ع) تنها بشود آنگاه كه علي(ع), فاطمه(س) را از دست داد, از اهل بيت رسول خدا كسي را نداشت تا از حق او دفاع كند زيرا با توجه به آنكه در شان اهل البت رسول خدا آياتي همچون آيات تطهير نازل شده بود, حضور ايشان در صف مدافعين حضرت علي(ع), حجت بر حق و دليل الهي در تاييد حق حضرت علي(ع) بود. آنچه تا كنون ذكر شد درباره زندگي زميني حضرت علي(ع) و حضرت زهرا(س) بود. تنهايي حضرت علي(ع) و ناچاري و بي كسي آن حضرت در زندگي زميني او است تا سرمشقي باشند براي پيروان حق و حقيقت؛ لذا اهل البيت (عليهم لسلام) زميني زندگي كردند تا براي ما خاكي ها قابل تقليد بشوند امّا حيات آسماني آن بزرگواران در دسترس ما نيست و تنها آثار و نشانه هايي از آن حيات نوراني در ادعيه و زيارات و روايات و سيرة طيبة ايشان موجود است كه به قدري بلند و پر از اسرار و معارف مي باشد كه جز آنكه از آن به قرآن صاعد تعبير كنيم هيچ نامي نمي توان بر آن نهاد. بنابراين، ائمه اطهار(عليهم السلام)آسماني هستند ولي زميني زندگي مي كنند. بعضيها وقتي ميخواهند از عظمت و شجاعت امام حسين(ع) حرف بزنند ميگويند كه: «امام حسين(ع) در كربلا، جنگ غرّايي كرد و مثلاً دويست نفر را به خاك افكند»، مفهوم اين جملات آن است كه گويا اينهمه شجاعت و قدرت براي آن حضرت, فضيلتي و امتيازي محسوب مي شود كه توانسته است دويست نفر را به هلاكت برساند؛ در حالي كه امام حسين(ع) با يك اشاره ميتوانست يك ميليارد نفر را هلاك نمايد؛ اما چرا در عاشورا فقط مثلاً دويست نفر را از پاي درميآورد، براي اين كه به منِ روسياه بفهماند، ببين من با شرايط جسم خاكي عمل ميكنم تا تو بتواني راه مرا پيروي كني. به همين دليل به پيشانيام سنگ ميخورد؛ نيزهها به سينهام فرو ميروند و تيرها به چشمانم مينشيند و در سطح تو عمل ميكنم تا تو بلند شوي و از من پيروي كني و در دفاع از دين خدا تيرها را بپذيري؛ سنگها را بر پيشانيت بپذيري؛ پيش چشمت به به سراپرده و نواميس و زن و بچهات حمله كنند و گلوي كودك نوزادت را در آغوشت پاره پاره در عين حال از دين اسلام دفاع كني. گويا حضرت با سيرة طيبة خويش مي فرمايند من از آسمان و عرش آمدهام و در كنار تو و با محدوديتهاي حيات زميني با ظلم و جور مبارزه مي كنم.تا تو هدايت بشوي؛ مثل تو زميني زندگي ميكنم تا تو نگويي كه «امام حسين(ع) آسماني است و من نميتوانم از او پيروي و تقليد كنم» .
1 - « انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» - سوره احزاب(33) – آيه 33
2 - « و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي» - سوره نجم (53) – آيه 3و4 - يعني : هرگز به هواي نفس سخن نمي گويد و سخن او به غير از وحي خدا چيزي نيست .
3 – آنها مي گويند : در حيطه ولايت سياسي ، حتي ائمه هم وجوب اطاعت ندارند ، چه برسد به فقيه .مردم مي توانند بر امام معصوم هم خرده بگيرند ، انتقاد كنند و در جايي فرمانش را اطاعت نكنند( ماهنامه كيان-آبان77 ) . او در مجله كيان در سال 76 ، ذيل عنوان صراط هاي مستقيم مي گويد: حضرت علي با سه خليفه قبلي هيچ فرقي ندارد و تفاوتي بين زيديه و تشيع و وهابيت وجود ندارد.
4- عزت الله سحابي. روزنامه عصر آزادگان 16/10/78
5- زيارت جامعه كبيره مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي
برگزيده از كتاب شرح زيارت عاشورا، تاليف استاد زاهدي: با نام “اسرار عاشقان و مقامات عارفان”. ضمناً مجموعه دروس شرح زيارت عاشورا توسط استاد زاهدي به صورت نوار و لوح فشرده موجود است و در قالب 37 جلد كتاب با قطع پالتويي در دست تهيه است كه چهار جلد آن تاكنون چاپ شده است.
نقل مطالب به شرط ذكر منبع، بلامانع است. پايگاه اطلاع رساني موسسه فرهنگي صابره (س):WWW.Sabereh.ir
0 نظر