صابره: متن كامل مصاحبه هفته نامه 9 دي با استاد زاهدي/ آسیب شناسی نظام سازی دینی و روش‌های تولید علم دینی در گفتگوی 9 دی با دکتر مرتضی زاهدی: دست پرورده غرب، علم دینی را نمی فهمد

3934 1395/12/28
صابره: متن كامل مصاحبه هفته نامه 9 دي با استاد زاهدي/ آسیب شناسی نظام سازی دینی و روش‌های تولید علم دینی در گفتگوی 9 دی با دکتر مرتضی زاهدی:  دست پرورده غرب، علم دینی را نمی فهمد

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني صابره، متن كامل مصاحبه هفته نامه 9 دي با استاد زاهدي كه در شماره 146 اين هفته نامه در تاريخ 27/2/93 چاپ شده است، براي اطلاع دانش پژوهان محترم صابره و ساير علاقمندان، به همراه فايل PDF درج مي‌گردد:

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني صابره، متن كامل مصاحبه هفته نامه 9 دي با استاد زاهدي كه در شماره 146 اين هفته نامه در تاريخ 27/2/93 چاپ شده است، براي اطلاع دانش پژوهان محترم صابره و ساير علاقمندان، به همراه فايل PDF درج مي‌گردد:

هفته نامه 9دي- شماره 146- 27 ارديبهشت93- صفحه 8و9
آسیب شناسی نظام سازی دینی و روش های تولید علم دینی در گفتگوی 9 دی با دکتر مرتضی زاهدی:

دست پرورده غرب، علم دینی را نمی فهمد
زیاد نیستند متفکران و صاحب نظرانی که سالهای طولانی و بدون چشم‌داشت به ادعاهای حمایتی مسئولین دولتی و غیر دولتی، در گمنامی، بی سروصدا و با اخلاص مثال زدنی به تولید نظریه و کار فکری – فرهنگی مستمر مشغولند و توقع حمایت مالی از هیچ ارگان و نهادی هم ندارند و اتفاقاً منبع مالی کارشان، مستقیماً از خزانه بی انتهای خداوند متعال تأمین می شود: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً. وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه»(طلاق/3-2)
شاید مهمترین نقش در هدایت فکری جامعه از آن این افراد و مؤسّسات باشد: «فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَةٍ فِی الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ یُذَکِّرُونَ بِأَیَّامِ اللَّهِ وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ؛ آنان چراغ هدایت را با نور بیدارى در گوش‏ها و دیده‌‏ها و دل‏ها بر مي‌‏افروختند، روزهاى خدایى را به یاد مي‌‏آورند و مردم را از جلال و بزرگى خدا مي‌‏ترساندند. آنان نشانه‌‏هاى روشن خدا در بیابان‌‏هایند.»(خ222)
مؤمنین مخلصی که با وجود تأثیر فوق العاده در جریان سازی های فکری کشور، هیچگاه در معادلات سیاسی و فرهنگی کشور توسط سیاست پیشگان و تحلیلگران سیاسی- اجتماعی دیده نمی شوند و البته هرکدام راه خود را می روند.
بی شک دکتر مرتضی زاهدی و مؤسسه تحت نظارت ایشان را باید یکی از بهترین مصادیق اینگونه افراد دانست. اینکه یک متفکر انقلابی، هم در سطوح بالای تحصیلات حوزوی و آکادمیک در حوزه تعلیم و تربیت باشد و هم مؤسس نهاد امور تربیتی با نظارت شهیدان رجایی و باهنر بوده باشد و هم در سالهای متمادی پس از دوران مسئولیت های اجرایی به کار تحقیقاتی در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی پرداخته باشد، کافی است تا جامعه نخبگانی را علاقه مند به آشنایی با تفکرات وآثار ایشان کند و نه دی نیز وظیفه خود دانست که زمینه این ارتباط را فراهم کند.
هرچند بسیاری از آثار ایشان هنوز به مرحله چاپ نرسیده است، اما دوره های آموزشی ایشان، همچون دوره «نظام شناسی و نظام سازی قرآنی» و دوره «مدیریت و تربیت اسلامی در تعلیم و تربیت قرآنی» در مؤسسه صابره و با تدریس ایشان در حال برگزاری است.
از جمله تحقیقات و نظریات ایشان عبارتند از: «مدیریت و تعلیم و تربیت اسلامی»، «نظام‌شناسی و نظام‌سازی بر اساس راهبردهای قرآنی و روایی»، «مهندسی فرهنگی از دیدگاه اسلام یا تعلیم و تربیت قرآنی»، «نقش زن در حیات انسانی از دیدگاه قرآن و روایات»، «اندیشه‌های عاشورایی از دیدگاه قرآن و روایات»، «جنگ فرهنگی و مبارزه با ناتوی فرهنگی از دیدگاه قرآن و روایات»، «جهانی شدن از دیدگاه قرآن و روایات»، «فلسفه ابتلائات از دیدگاه قرآن و روایات».

بسم الله الرحمن الرحیم
۹دی: با تشکر از وقتی که در اختیار هفته نامه 9دی قرار دادید؛ بهانه این نشست و گفتگو هم معرفی آثار و تحقیقات کاربردی و بنیادی موسسه تحقیقاتی صابره و جنابعالی است و هم طرح این دغدغه که آیا میتوان با مبانی دینی به سراغ تولید علم نظریه رفت؟ حتما مطلعید که این روزها برخی دولت مردان حتی به انکار مبانی دینی علم پرداخته اند. به عنوان اولین سوال بفرمایید چه چیزی باعث شد تا شما تحقیقاتتان را متمرکز بر بحث نظام شناسی و نظام سازی اسلامی قرار دهید؟

در سیر کارهای تحقیقاتی که مجموعه ما داشت به یک نتایج خاصی رسیدیم که خودش راهبردها ودستاوردهای زیبایی بود. در یک مورد، به این نتیج‍ه رسیدیم که ما هرچه کم داریم، در حوزه های فرهنگ، اندیشه، علوم وتمام حوزه های نرم افزاری اقتصاد، سیاست، هنر، سرمایه داری وخانواده و امثال آن، بخاطر تسلّط نظام مند جهان سکولار بر عرصه های مربوط در جامعه ماست. یعنی آنها به صورت نظام مندی، چون جامعه ی خودشان در این عرصه های انسانی دیگر نظام گرفتند و متفکرینشان کار کردند و بعد بقیه هم بر همان اساس جلو رفتند، دیگر از رنسانس به بعد تا کنون، در نظام خودشان جا افتادند و همان نظامات را در کشور های اسلامی به کار گرفتند و نتیجه مورد نظرشان را هم به دست آوردند.
از طرفی، بیداری اسلامی هم هنوز به آن حد از پختگی نرسیده که حرکت های خودش را در عرصه های مختلف نظام مند کند، برای همین است که بیداری های نوپا ضربه های کاری خوردند و البته همانطور که حضرت آقا فرمودند این طور نیست که به کلی متلاشی شده باشند؛ چون بیداری غیر از تشکیلات مربوط به بیداری است؛ تشکیلات مربوط به بیداری متلاشی می شود، چون نظام مند نیست؛ ولی نفس بیداری نه با تشکیلات رو می آید و نه با ضربه خوردن به تشکیلات متلاشی می شود. نفس بیداری یک نرم افزار درون زاست که در حال رشد است. اما در جمهوری اسلامی چون حضرت امام(ره) فوراً سعی کردند نظام مند کنند، جمهوری اسلامی توانست در مقابل نظامات آنها تا اندازه ای مقاومت کند؛ و لذا تشکیلات جمهوری اسلامی از هم نپاشید. مثل نظام ولایت فقیه، قانون اساسی، مجلس خبرگان وشورای نگهبان. اما همانطور که حضرت آقا اخیراً فرمودند اگر زیر نظام های نظام طراحی و اجرا نشود، اصل نظام در خطر است. چون تشکیلات نرم افزاری یک جامعه فقط با نظام مندی استوار می ماند. هر چقدر زیر نظام محکم تر باشد آن تشکیلات نرم افزاری محکم تر می شود.

9دی: زیر نظام یعنی فونداسیون و زیرساخت یا خرده نظام؟
نه؛ منظور از زیر نظام، همان «خرده نظام» هاست که اتفاقاً مجموعاً چون از جنس نرم افزاری است در مواقع خاصی، مأموریت فنداسیون را هم ایفا می کند. اما منظور ما، همان خرده نظام است.

9دی: بله! می فرمودید!
این خرده نظام ها، نظام کلی را پر قدرت و پر توان می کند و همین جاست که روح کلی نظام ها، حتی مثل فنداسیون و مثل زیر ساخت، ماموریت مقاوم سازی کل نظام را هم به عهده می گیرد. این خرده نظام ها و نظام کلی، اساس گسترش تمدن سخت افزاری را هم تشکیل می دهد. یعنی تمدن و سخت افزارها بر اساس این خرده نظام ها شکل می گیرد و اگر این خرده نظام ها نباشند، تمدن به شدت دچار آسیب می شود. مخصوصاً وقتی که نظامات دشمن مسلط بشود.
آن وقت در اینجا یک نظام کلی دچار تعارض می شود؛ از یک طرف می خواهد بر اساس اندیشه ی توحیدی حرکت کند، اما خرده نظام های لازم را در اختیار ندارد؛ نه تشکیلات انسانی را می تواند سامان دهد؛ و نه تمدن را می تواند مدیریت کند؛ و مجبور است اندیشه ها و خرده نظامات تمدن ساز را به اجبار از جهان سکولار قرض بگیرد.

9دی: اینکه فرمودید «به اجبار قرض می گیرد»، یعنی چه؟
یعنی این یک سیر طبیعی و ذاتی است. چون خود جامعه نمی تواند تمدن خودش را متوقف کند تا زیر نظام فراهم بشود. وقتی که جامعه می خواهد وارد عرصه ی بانک داری و تجارت و هنر و غیره بشود، یا باید خودش نظام داشته باشد یا اینکه محتاج نظامات سکولار بشود، که آن وقت باید قرض بگیرد. وقتی که قرض گرفت، تمدن از نوع غربی شکل می گیرد، در حالی که نظام کلی، نظامی از نوع توحیدی را دنبال می کند.
این تعارض، بعد از مدتی اگر نهادینه شود، از ریشه به سطح می آید و جامعه را دچار تفرقه می کند. عده ای را عمیقاً طرفدار جهان سکولار می کند؛ حال، یا به دلیل درک نیازها یا به دلیل انحراف در اندیشه؛ و عده ای را هم در برابر آنها به تقابل وامی دارد.
الان ما در جمهوری اسلامی در این ایستگاه قرار داریم و خطر خیلی عجیبی هم آن را تهدید می کند. برای اینکه زیر نظام هایش را نساخته و همانطور که عرض کردیم، باطن این زیر نظام ها این است که تمدن را بسازد؛ وذاتی جامعه ی انسانی این است که نمی تواند بدون دست نیاز بردن به سمت آن زیر نظام های موجود، که از جهان سکولار آمده، ادامه ی حیات بدهد. اگر زیر نظام های اصیل اسلامی و توحیدی وجود داشت، از آنها استفاده می کند و اگر وجود نداشت، ذات پویای حیات انسانی و عرصه های بشری این است که متوقف نمی شود و برای اداره ی امور تمدنی خودش- بدون اینکه کسی قصد خیانت داشته باشد و علی رغم مقاومت های مسئولین- مجذوب زیر نظام های سکولار خواهد شد و نهایتاً هم تمدن سازی را به همان سمت هدایت خواهند کرد. و ما امروزه تجلّیات و آثار این زیر نظام ها را در دانشگاه ها و در عرصه های مختلف کاملاً مشاهده می کنیم.

 

9دی: حتی در سطح مردم هم آمده!
خود به خود چیزهایی که می بینیم از یک طرف جلوات روز افزون نظامات جهان سکولار و تسلط آنها بر عرصه های جامعه اسلامی است و از طرف دیگر، تقابل نیروهای اجتماعی در سطح طرفداری نظام توحیدی و نظام سکولار که عرض کردیم. طرفداران، بعضی به صورت اساسی اعتقاد به جهان سکولار دارند و بعضی به دلیل نیاز. یعنی می گویند هر چند ما عقاید خود را حفظ کردیم، ولی نیاز به این زیرنظام ها ما را وادار می کند که با آنها تعامل کنیم و دست دوستی به سویشان دراز کنیم و با آنها رابطه ی گرگ و میش برقرار کنیم؛ چرا که ما ناچاریم؛ و همانطور که عرض کردم موضوع در اختیار مسئولین هم نیست. ذاتی جامعه این اقتضاء را دارد؛ یعنی چه بخواهیم چه نخواهیم، در هر عرصه ای اگر زیر نظام های مربوط از جانب اندیشه ی اسلامی ارائه نشده باشد، آن عرصه مجذوب جهان سکولار خواهد شد.
مثل ماهواره؛ ماهواره چیزی نیست که مسئولین از اول به آن اظهار ارادت کرده باشند! ولی وقتی که ما زیر نظام مخصوص خودش را نداشتیم، جامعه دو قسمتی شد؛ و قبل از این که مسئولین تصمیم بگیرند، جامعه مبتلا شد و این اتفاق افتاد. اکنون مسئولین هستند که دنباله رو هستند و به سمت این دوگانگی کشیده می شوند.
و یا مثل فیسبوک، اینترنت، تجارت خارجی، بانکداری، سطوح بالای علوم جدید، صنعت، سرمایه داری و... . شما در هرکجایی که در حیات انسانی عرصه ای وجود داشته باشد، این تقابل را می توانید مشاهده کنید. هر جایی که زیر نظام خاص خودش از جانب مسلمین و براساس اندیشه های قرآنی و توحیدی طراحی نشده باشد، نمی توانیم منتظر بمانیم.
بنابراین گاهی مواقع، شروع شکل گیری این تفکر بر اثر نیاز است اما به تدریج این اندیشه های سکولار در اساس اندیشه آنها نشت پیدا می کند و بعد هم جامعه دو قسمتی می شود. یعنی خود خادمان انقلاب اسلامی، بعضی از آنها به افراد در صف تقابل با اندیشه های جمهوری اسلامی تبدیل می شوند و یا رسماً به صورت غربزده ها ظاهر می شوند و یا ادعای طرفداری از جمهوری اسلامی می کنند. ولی عمل آنها، چه در ظاهر و چه بصورت پنهان، متضاد با جمهوری اسلامی می شود.
بنابراین ما در تحقیقاتمان به این نتیجه رسیدیم که باید سریعاً بر روی نظام سازی و نظام شناسی کار کنیم. یعنی از یک طرف با شدت و قدرت، ابتدا این نظامات سکولار را که صورت نظام مند پیدا کرده و در جمهوری اسلامی وارد و مسلط شده را بشناسیم؛ و بعد، چگونگی ورود و تسلطشان را شناسایی کنیم و پس از آن، نظام متقابل با آن نظامات را از اسلام استخراج کنیم؛ یا اگر هست شناسایی کنیم؛ اگر فراموش شده به یاد بیاریم؛ اگر تضعیف شده تقویت کنیم؛ اگر نیست از معدن قرآن و اهل بیت(ع) کشف کنیم و بسازیم. وتا وقتی که این اتفاق نیفتد، کشور ما نه تنها در حال دست و پنجه نرم کردن با این زیر نظام ها خواهد بود، بلکه جمهوری اسلامی و اساس نظام کلی اسلام در جمهوری اسلامی در خطر است.

 

 

9دی: این بحث نظام سازی که فرمودید، چه نسبتی با آن پنج مرحله ای دارد که آقا فرمودند: انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی،تمدن اسلامی؟ در واقع، آیا شما به آن خرده نظام هایی اشاره می کنید که «دولت اسلامی» را می سازد؟ آیا این با نظام سازی به معنای تدوین قانون اساسی که ما آن را طی کردیم، تفاوت دارد؟ ما از کی باید وارد این مرحله می شدیم که به این تعارض ها نمی خوردیم؟
نظام قانون اساسی نظام کلی است که حضرت امام(ره) طراحی فرمودند که از همان لحظه ما باید زیر نظامش را شروع می کردیم.
مثلاً ما نظام بانکی خودمان را پس از پیروزی انقلاب، سامان ندادیم؛ در حالی که همه مقدمات آن در اسلام فراهم بود؛ و حتی این خرده نظام در زمان طاغوت، بصورت صندوق های قرض الحسنه و غیره، هر چند به شکل محدود، صورت اجرایی هم به خود گرفت. ولی ما این زیر نظام را پس از انقلاب به سرعت سامان ندادیم،تبدیل نکردیم و به اجرا نگذاشتیم. خب! جامعه پولش را کجا باید بگذارد؟ چگونه باید سرمایه های یک جامعه هدایت بشود؟ مسئولین چه بخواهند و چه نخواهند، جامعه مجذوب بانکداری غربی شد؛ و این جذب به خاطر تصمیم مسئولین نبود، بلکه بخاطر خلع نظام از نظام اقتصادی اسلام بود.
درحالیکه ما متوجه شدیم بانکداری غربی فقط بر فعال کردن و جهت دادن به سرمایه های مالی مردم تلاش نمیکند، بلکه ماموریت های عظیمی در جهت شکستن کل نظام جمهوری اسلامی دارد. تمام این تحریم های جهان کفر علیه جمهوری اسلامی فقط با بازوی بانکداری در حال شکل گیری است. چون بانک داری ما اسلامی نیست و وابسته به بانک های غربی است، آنها تنها کاری که با ما کردند، این بود که در تحریم ها دستور دادند بانک ها عمل نکنند و هم تمام سرمایه های ما به این وسیله بلوکه شد و هم چیزی که در نزد خودمان هست، قابل تعامل و معامله نیست. و تمام این کارها را با نظام بانکی کردند؛ درحالیکه آن چیزی که ما الان داریم و بسیار ارزشمند تر از آن سرمایه ی بلوکه شده ی نزد غرب است، نظام بانکی اسلامی است که هیچ وقت نیامدیم آن را تبدیل به اجرا کنیم؛ یعنی آنها به نوعی ما را فریب دادند.گفتند اگر هسته ای را تعطیل کنید، ما چنین و چنان می کنیم، در حالی که آنها به نظام بانکی ما حمله کردند و در این حمله هم کاملاً پیروز شدند؛ یعنی نظام بانکی شان بر نظام ما مسلط شد و ضربه ای که باید مثل بمب اتم به ما بزنند، زدنند.
این در اثر تسلط زیر نظام است. این زیر نظام، کل نظام جمهوری اسلامی را دچار تنش کرده است. همین وضعیت در نظام مسلط علمی آنها است. چون نظام علمی آنها مسلّط شده، فقط درس فیزیک و شیمی نیست که منحرف شده، بلکه اوّلاً تمامی محصولات علمی ما در سمت و سوی پر قدرت کردن مدرنیته و سرازیر کردن منافع و سود این نظام به سمت کارتل های غربی شکل گرفته؛ یعنی ما مهندس و دکتری که تربیت می کنیم و اساتید، مدیریت ها و برنامه ها، در دل برنامه ی مدرنیته است؛ یعنی همان چیزی که کارتل ها ساخته اند، نه اسلام. و این سمت وسو گرفتن این دکتر و مهندس ها، تماماً سودش برای کارتل هاست. مهندس کامپیوتر ما چه می کند؟ دکتر ما چه می کند؟ دانشمندان رشته های مختلف علوم چه می کنند؟ همه به آن سمت حرکت می کنند.
این نیرو ها که با این شکل از نظام علمی غرب یاد می شوند، حتی در داخل، با اندیشه ی غربی تربیت می شوند و بطور خود جوش، شخصیت های غرب زده ی مسئولین ما را تشکیل می دهند؛ یعنی روز به روز ما به هر مقدار که فارغ التحصیل داشته باشیم، به همان مقدار، نیروهای معتقد به صنعت غرب بیشتر تولید کرده ایم؛ و اینها چون نخبگان ما هستند، مسئولیت های کشور ما را به عهده می گیرند و مسیر تمدنی کشور را به سمت جهان سکولار هدایت می کنند. اینجا است که بین اساس جمهوری اسلامی و نظام جمهوری اسلامی که در قانون اساسی آمده با تمدن اسلامی، تقابل پیدا می شود و این تقابل به جایی می رسد که بعضی از سیاست مداران خود فروخته ی ما می گویند شما مواظب «اسلامش» باشید، ما مواظب «جمهوری» اش هستیم. این یک حرف ساده نیست؛ این از عمق اندیشه ی نظام علمی بیرون آمده و ربطی به فرد خاصی هم ندارد. یعنی بعضی مسئولین ما مواظب جمهوری هستند. ممکن است سفر مکه و کربلا هم بروند، ولی در عمل در مسیر تمدن سازی آنها به دنبال جمهوری اند و اصلاً معتقد نیستند که این جمهوری باید با آن اسلامی ترکیب بشود. حالا مسئولیت های بزرگ بر عهده ی این مسئولین است. اعم از ریاست جمهوری، ریاست مجلس یا ریاست های دیگه.
چون در زیر نظام های این موضوع کار نکردند، خودشان را محتاج جهان کفر و سکولار می بینند. حالا این احتیاج گاهی اوقات نهادینه می شود و بصورت انحراف فکری در می آید و گاهی اوقات هم نهادینه نشده و فقط جنبه های موردی دارد؛ ولی در عمل نتیجه اش یکی است.
 

9دی: آقای دکتر! به جای خیلی خوبی رسیدیم و با همین توضیحاتی که فرمودید به خیلی از سؤالات می توان پاسخ داد. مانند اینکه برخی مسئولین ما می گویند علم، اسلامی و غیر اسلامی ندارد بلکه یک امر جهانی است.
بله. این جور حرف ها از گلوی آن زیرنظامهای غربی مسلط بر جامعه ما خارج می شود. این فکر و جمله صرفاً مربوط به یک فرد نیست. وقتی نظامی از جانب غرب بر جمهوری اسلامی مسلّط شد، تربیت یافتگان آن نظام نیز اینگونه حرف می زنند. ما در مسأله فرهنگ همین مشکل را داریم. چون برای فرهنگ اسلامی، نظام مورد قبول اسلام را طراحی و تدوین نکردیم؛ و به همین دلیل، جامعه و عرصه های انسانی، مجذوب نظامات غربی خواهد شد؛ چه مسئولین تصمیم بگیرند و چه تصمیم نگیرند. و اکنون هم اینگونه شده است. و تسلط نظامات غربی در عرصه فرهنگ و میزان نفوذشان را در کل جامعه مشاهده می کنیم. بی حجابی ها و بدحجابی ها، محصول چنین نظامی است. البته مسئولین در روان کردن تسلط این نظامات غربی و یا در کند کردن آن، تا اندازه ای تأثیر دارند، ولی بسیار موردی و موقتی است. بلکه اساس تسلط نظامات غربی مثلا در عرصه فرهنگ، به دلیل عدم وجود نظام برخاسته از متن قرآن و روایات اهل بیت(ع) است. و لذا بخشی از جامعه درحال جذب به سمت این نظامات غربی است؛ چه مسئولین بخواهند و چه نخواهند. و اتفاقاً اکثریت مسئولین مایل نیستند این اتفاق بیفتد، ولی وقتی این اتفاق در متن جامعه رخ داد، عده ای از مسئولین هستند که یا به دلیل هواهای نفسانی و دنیاطلبی، پرچم طرفداری از غرب را به عهده می گیرند، و یا به دلیل شیفتگی ظاهری و سطحی، بلندگوی فرهنگ غربی می شوند. ولی به هرحال، همین سیاست بازان، از ابتدا این کار را نمی کنند. خیلی کم هستند افرادی که از میان روشنفکران غربی یا غربزدگان در ابتدای امر چنین جرأت و جسارت و چنین انحراف شدیدی در اعتقادشان وجود داشته باشد. البته نمی شود انکار کرد ولی خیلی کم هستند. حال، چه وقت زیاد می شوند؟ وقتی که متن جامعه مجذوب نظامات غربی شوند. چون نظام مورد نظر اسلام در این زمینه وجود ندارد و عرصه های جامعه هم منتظر کسی نمی ماند، مجذوب نظامات موجود می شوند. خب! نظام موجود آماده، مثلاً سینمای آماده، تئاترآماده، نمایشنامه های آماده، کارگردان های آماده، موسیقی های آماده، خانه سینمای آماده، خانه مطبوعات آماده، همه چیز فراهم است برای کسی که بخواهد دچار انحراف بشود. و چون انسان در حال «شدن» است، «شدن» انسان دیگر منتظر کسی نمی ماند، و هرچه که در اختیار او قرار می گیرد، از آن استفاده می کند. البته به استثنای اقلیتی که چون خودساخته اند، تحت تأثیر این نظامات قرار نمی گیرند؛ وگرنه، سطوح عامی جامعه، فوراً تحت تأثیر قرار می گیرند. و وقتی اینگونه شد، خود به خود جمعی را تشکیل می دهند و عده ای سیاست باز هم مدیریت آنها را بر عهده می گیرند. و به تدریج کشور دچار دوگانگی می شود. که الآن شده است. و این دوگانگی چه در سیاست و فرهنگ، چه در هنر و زیرشاخه های عظیم آن، چه در رسانه، چه در تبلیغات دیده می شود.
مجموعه ما یکایک این نظامات را بررسی کرده است. نظام بانکی را کار کرده، نظام سرمایه ای را کار کرده، نظام جامعه شناسی را کار کرده، نظان فرهنگی را کار کرده، نظام علمی را کار کرده و الآن دست اندرکار نظام خانواده است.

۹دی: آقای دکتر! آیا این تحقیقاتی که عرض کردید، خروجی ملموس، محسوس و عملیاتی و قابل اجرا داشته است که قابل عرضه در مجامع علمی و حتی دستگاههای اجرایی باشد؟
پاسخ سؤال شما خیلی وسیع است. و ما به بیش از آنچه که شاید شما در خاطرتان باشد، رسیدیم. ما در نتیجه تحقیقات و بررسی هایمان به دو کار مداوم و وسیع رسیدیم: اول، «نظام شناسی» و دوم «نظام سازی»؛ در زمینه نظام شناسی کتاب اولش را نوشتیم، ولی به چاپ عموم نرساندیم و انجمنی را هم تشکیل دادیم به نام انجمن نظام شناسان قرآنی که از سراسر جهان هم عضو می گیرد. و می خواهیم پرچم بیداری اسلامی را به این وسیله – به عنایت حضرت صاحب الأمر(صلوات الله علیه)- در اهتزاز نگه داریم.
در جهان اسلام - از جمله در جمهوری اسلامی - در تمامی عرصه ها باید این تفکر جا بیفتد که هر چند ما دشمن را بیرون کردیم، ولی چون نظامات لازم را طراحی نکردیم، نظامات آنها آن چنان بر ما حکومت می کند که اصلاً سررشته تمدن سازی ما را منحرف کرده است. و چون تمدن سازی شامل نیروسازی، مدیریت، رشته هایی همچون سیاست، اقتصاد، صنعت و ... هم هست، آن نظامات غربی همه این عرصه ها را به سمت دیگری می برد؛ و اینجا تقابل آشکار و رسمی بین نظام کلی جمهوری اسلامی که در قانون اساسی مطرح شده و تجلّی اش در ولایت فقیه است، با نظامات غربی که تجلّی اش در مسئولیت ها، نهادها و سامانه های غربزده وجود دارد، مشاهده می شود. پس یکی از کارهایی که ما بصورت عملی به آن رسیدیم - و حتی بدون اینکه کسی بخواهد، مشغول مدیریت آن هم هستیم، و بزرگانی هم مجذوب این حرکت هستند- این است که اصل نظام شناسی از اسلام و غرب و اصل نظام سازی از اسلام و غرب استخراج شود. یعنی ما ببینیم کدامیک از نظامات غربی مسلط شدند بر ما؟ و چگونه مسلط شدند؟ و چه میزان نفوذ دارند؟ و ساختار و شاکله شان چگونه است؟ و در مقابلش در اسلام چه نظامی وجود دارد؟ اگر وجود دارد آن را کشف کنیم، اگر ضعیف است آن را تقویت کنیم، اگر نیست بسازیم. این مسئله آنچنان عظیم و عمیق است که ما به تعداد عرصه های انسانی باید دانشمند و نهادهای فکری داشته باشیم که این نظامات را هم بررسی کند و هم معادل سازی کند. و این فکر تشکیل دهنده بزرگترین دانشگاههای جهان اسلام خواهد بود. و این حرکت اصلاً محدود نیست و تا ظهور حضرت صاحب الأمر(ص) ادامه دارد؛ هم در گستره و هم در عمق؛ بنابراین چیزی نیست که محدود به ما باشد و بگوییم نباید فرد دیگری در آن مشارکت داشته باشد. بلکه پرچمی است که هرکسی در هرکجا بر دارد، به این کار کمک می کند. و هرکس به این کار کمک کند، یقیناً در رکاب حضرت مهدی(عج) خدمت می کند.
البته اجرایی کردن این نظامات برعهده ما نیست، غیر از «نظام تعلیم و تربیت» که ما آن را نظام مادر می دانیم و خودمان آن را برعهده گرفتیم و مشغول تعلیم و تربیت اساتیدی در این زمینه هستیم تا بتوانند در کل جهان اسلام آموزش بدهند و بگویند اسلام در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی حرفش چیست؟ و چه نظامی دارد؟ مثلا تعریفش از علم چیست؟ تعریفش از علم اسلامی چیست؟ علوم وحیانی چگونه تولید می شوند؟ و چگونه باید علوم وحیانی را به علوم تمدن ساز و علوم تمدن ساز را به علوم ابزارساز تبدیل کنیم؟ یعنی چگونه باید از آیات و روایات علوم ابزارساز استخراج کنیم؟ در واقع، ما راهی برخلاف اندیشه های غربزده می رویم که به تمسخر می گویند مگر می شود با استفاده از آیات و روایات، موشک و ماهواره ساخت؟! که اتفاقاً به نقاط خیلی روشن و صحیحی رسیدیم. ما در عرصه تعلیم و تربیت، محتوای علوم غربی را مورد بررسی قرار دادیم و تفاوت ها و تمایزاتشان را با علوم اسلامی تبیین کردیم و اساس تفکر پرورش یافتگان شیفته غرب که می گویند علم اسلامی و غیراسلامی ندارد را روشن کردیم. بعد از اینکه تفاوت های علوم غربی با علوم اسلامی روشن شد، شیوه تبدیل علوم جدید به علوم اسلامی را هم تبیین کردیم. بنابراین، اینها اساسی است بر اینکه ما می توانیم تمام رشته های علوم را با این تبیین ها و این دستاوردها در آینده بازسازی کنیم. ما می توانیم اساتید تدوین کننده کتب درسی مدارس و دانشگاهها را آموزش بدهیم و به آنها بگوییم چگونه می توانند آنها را اسلامی کنند. و در این عرصه وجوه مختلف «انسان» را از آیات و روایات اهل بیت(ع) استخراج کردیم؛ یعنی روان شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، مدیریت، سیاست، ولایت و رهبری و فرماندهی را از اسلام استخراج کردیم تا بتوانیم با شناخت داشته ها و و دایعی که حضرت حق در وجود انسان قرار داده، او را بشناسیم تا براساس آن، تعلیم و تربیت را شکل دهیم. چه در دانشگاهها و چه در مدارس؛ و منتظر مسئولین هم نشدیم. و ما به خروجی رسیدیم و حتی نزدیک شدیم به مرحله مدل سازی؛ چه برای دانشگاهها و چه برای مدارس؛ یعنی اگر وزارت آموزش و پرورش یا وزارت علوم به ما بگویند ما کل امکاناتمان را برای اجرایی کردن این کار در اختیار شما قرار می دهیم، آیا شما می توانید این کار را انجام دهید؟ ما می گوییم بله!

۹دی: آقای دکتر! می توانید یکی از این نظریات ابداعی مربوط به زیرنظام ها را برایمان توضیح دهید؟
مثلاً یکی از دستاوردهای ما این است که «مدیریت» و «تعلیم و تربیت» درهم تنیده است و اصلاً از هم جدا نیست. درحالیکه حتی در حوزه های علمیه ما اساتیدی هستند که درس «مدیریت» می دهند جدای از «تعلیم و تربیت»؛ یا عده ای درس خارج «تعلیم و تربیت» می دهند جدای از «مدیریت»؛ و یا در سطوح بالای دانشگاه تربیت مدرس، فلسفه تعلیم و تربیت می گویند، جدای از مدیریت. در حالیکه این نظریه خاص مجموعه ما است که به این نتیجه رسیده که مدیریت با تعلیم و تربیت تنیده است. و به هیچ وجه این دو جدای از هم نیستند. یعنی تعلیم و تربیتی بدون مدیریت محال است و مدیریتی بدون تعلیم و تربیت محال است. هم به لحاظ برهان عقلی و هم به لحاظ برهان نقلی از قرآن کریم و روایات شریفه. ما به نظریات بکر مانند این مسئله زیاد رسیدیم. نظریات متعدد و متنوعی که خودش تماماً راهبرد است. یعنی راههای نجات را معرفی می کند؛ فقط نظریه سازی نیست که حالال یک نظریه ای باشد در کنار سایر نظریه ها؛ در روانشناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، مدیریت و جامعه شناسی، نظریات مهمی را استخراج کردیم. و اکنون نیز در «ساختارسازی»؛ الان بسیاری از مراکز علمی مربوط به تعلیم و تربیت، چه در دانشگاه و چه در آموزش و پرورش، اصلاً نمی دانند «ساختار» چیست؟ تصورشان از «ساختار»، رشته های درسی و مقاطع تحصیلی است. درحالیکه اصلاً «ساختار» چیزی غیر از اینهاست.
ما اگر به مرحله مدل سازی برسیم می توانیم یک نمونه از دبستان و دبیرستان و دانشگاه را بسازیم و بگوییم آن چیزی که می گفتیم، این است. و هرکسی هم که آن مدل را به دست بیاورد، می تواند این کار را شروع کند. بنابراین حاصل تحقیقات ما در این 30 سال قطعا به خروجی رسیده است.

 

 

۹دی: آیا تابحال این نظریات بصورت کتاب، مدون و چاپ شده است؟
در این زمینه هم کتاب های متعددی را تدوین کردیم، ولی برای اینکه بازیچه دست بازیگران سیاسی نشود، چاپ نکردیم. چون لشگر رسانه ای دشمن با غوغاسالاری در روزنامه ها و سایتها و ماهواره ها و ... سعی می کنند این اندیشه های اصیل را تخطئه و تضعیف کنند. و ما به همین دلیل هیچ یک از کتاب هایمان را در این زمینه چاپ نکردیم.

۹دی: آقای دکتر! بهترین جواب به کسانی که دارای موقعیت سیاسی خاصی هستند و می گویند علم اسلامی و غیر اسلامی ندارد، این است که داعیه داران تولید علم دینی خروجی هایشان ارائه نشده است. یعنی شما برای جواب به آن فرد باید به او بگویی بیایید این مؤسسه را ببینید! علم، اسلامی و غیر اسلامی دارد. این هم محصولش است. بنابراین خود همین خروجی ها ادل الدلیل بر این است که آن حرف غلط است.
بله همینطور است و ما به هدف خودمان ان شاالله رسیده ایم.

۹دی: ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

آدرس مصاحبه فوق در سايت 9 دي:
http://www.9day.ir/newspaper/page/146/8/437/0

 

0 نظر