مقالات مرتبط به انجمن
در اين بخش 3 مقاله قرار دارد كه متن كامل آنها به ترتيب در همين صفحه قرار گرفته است.
عنوان مقاله | نام تهيه كننده |
نظریه قرآنی در باره اتحاد مدیریت و تعلیم و تربیت |
استاد زاهدي |
نظام سازی بر اساس قرآن؛ گمگشته جوامع اسلامی |
استاد زاهدي |
ابتدا و انتهای نظام تعلیم وتربیت اسلامي |
ناصر بروجردی |
1- نظریه قرآنی در باره اتحاد مدیریت و تعلیم و تربیت
نظريه اتحاد مديريت و تعليم و تربيت خاص اسلام است و در قرآن كريم و سيره عملي و ارشادات نظري اهلالبيت (ع) با صراحت به اين اتحاد اشاره شده است. از نگاه قرآن كريم و روايات شريفه، مديريت و تعليم و تربيت، لزوماً متحد بوده و در يك شخصيت جمع ميشود. زيرا مديريت، نرمافزار خاصي است كه آشنايي هرچه بيشتر با آن، توانايي افراد را در هدايت مجموعه به سوي اهداف تعيين شده بيشتر ميكند. مديريت نرمافزار خاصي است كه تمامي شئون حيات انساني به آن نيازمن ميباشد. بنابراين هيچ امري از امور حيات انساني نيست كه مديريت در آن لازم نباشد، يا تأثير مثبت يا منفي نداشته باشد. بنابراين مديريت در شئون مختلف حيات انساني به دست هر جريان و انديشهاي بيفتد تمامي آن شئون را در جهت اهدافي حركت ميدهد كه مديريت در آن جريان تعيين كرده باشد. با توجه به آنچه گفته شد تعليم و تربيت نيز به عنوان اصليترين شأن حيات انسان، در جهتي حركت ميكند كه مديريت تعيين كرده باشد. براي اثبات اين اتحاد به نمونههايي از آيات و روايات در اين باب ميپردازيم: توحید در قرآن کریم بر محور اتّحاد بین ولایت الله و تربیت وحیانی بنا شده است. ولایت یعنی سرپرستی، مدیریت، پرستاری، دوستی مشفقانه و تربیت وحیانی؛ ولایت به معني مدیریت الهی توسط اولیاء خدا، برای تحقق توحید نظری و عملی در حیات انسانی است.
آیه شریفه «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» شامل سه بخش میباشد. بخش اول یعنی «اللهُ وَلیُّّ» شامل مدیریت، رهبری، هدایت، ولایت، سرپرستی و پرورشدهندگی و پرستاری الله است. بخش دوم یعنی «الَّذینَ آمَنُوا» شامل متربیان و تربیتشدهها و بخش سوم یعنی «یُخرُجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إلی النُّورِ» شامل برنامههای وحیانی در جهت تحقق وصول اهل ایمان به عالم نور، آگاهی، آرامش، زیباییها، یقینیات، ارزشها و کمالات است. ملاحظه میشود که در این آیه شریفه، مدیریت و تعلیم و تربیت به عنوان دو جزء جداییناپذیر و مکمل یکدیگر معرّفی شده است.
حقتعالی در آیه شریفه قرآن کریم میفرماید: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ[2]» در این آیه شریفه حقتعالی اوّلاً ولایت، رهبری و مدیریت خود را مطرح فرموده است که آن را اراده کرده و پیگیری مینماید و ثانیاً برنامه و اهداف تربیتی خود را به وضوح بیان میدارد که تصمیم قطعی دارد تا مدیریتهای جهانی را برای آنانکه مورد عنایت خاصه خودش قرار داده است، مقدّر فرماید. در این آیه شریفه نیز مدیریت و رهبری خود را با تعلیم و تربیت و اهداف تربیتی تعیین شده، دو جزء جداییناپذیر و مکمّل یکدیگر معرفی فرموده است.
حقتعالی جداییناپذیری تعلیم و تربیت از مدیریت را به عنوان قانون کلی اعلام مینماید. بهگونهای که حتی شامل مدیریت و تعلیم و تربیت باطل نیز میشود. لذا میفرماید: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات[3]» در این آیه شریفه میفرماید كه در بین کفار و در جهان کفر و سکولار نیز مدیریت از تعلیم و تربیت جدا نیست. میفرماید طرفداران گناه و فساد و سرکشی و ظلم نیز برنامه تعلیم و تربیت خاص خود را دارند و با مدیریت و ولایت خاص خود به سوی اهداف تعیین شده خود در تلاش هستند.
در این نظریه قرآنی به صراحت اعلام شده است که اهداف و برنامههای الهی با مدیریت الهی و رهبران الهی قابل تحقق است و برنامههای کفر و سکولار نیز با مدیریت متناسب با کفر و سکولار در حال تحقق است؛ لذا از مدیریتها و برنامههای تربیتی جهان کفر و سكولار برای تربیت جامعه اسلامی نمیتوان بهرهمند شد و اگر چنین شود، به یقین دچار آسیبها، مشکلات و انحرافات مربوط به اندیشههای سکولار خواهیم شد.
اساس و فلسفه امامت و رهبری جهان اسلام که نبی اکرم صلّی الله علیه و آله در خطبه غدیریّه تبیین فرمودند و عملاً نیز اقدام به اجرای این نظریه کردند، آن بود که مدیریت، رهبری و امامت در امّت اسلامی نمیتواند از تعلیم و تربیت قرآنی جدا باشد.
حقتعالی در آیه شریفه: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه[4]» میفرماید که ای رسول ما این نظریه را برای بشریت اعلام کن و خود نیز بر طبق آن عمل نما که مدیریت و رهبری و امامت جامعه اسلامی نمیتواند از برنامههای تعلیم و تربیت اسلامی که تمامی قرآن کریم را شامل میشود، جدا باشد.
مدیریت و امامت مؤمنین باید در اختیار فردی باشد که «ربانی هذه الامّه[5]» باشد. یعنی تربیتیافته قرآن در بین امّت باشد تا خود در علم و عمل در سطح امیر و مرشد مؤمنین بوده و بنا به فرموده قرآن، «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب[6]» نزد او باشد و در معرفت و ارتباط با ملکوت و اسرار قرآن در سطح امیر، امام، مرشد و پرستار مؤمنین باشد؛ یعنی سرآمد مؤمنین و مرتبط با ملکوت و تأویل قرآن باشد. نظریه ولایت فقیه نیز بر همین اساس بنا شده است.
در مکتب تشیّع که خالص و ناب و برگرفته از سیره طیبه رسول خدا صلی الله علیه و آله و بر اساس نصّ صریح قرآن کریم میباشد، جدایی ولایت و امامت از تربیت و تعالیم قرآن غیر ممکن است. لذا تبیین آیات قرآن کریم و تشریح اسرار آن جز از مقام ولایت در توان کسی نیست. در نتيجه هدایت امّت نمیتواند از ولایت و رهبری جدا باشد و ارائه الگوی عملی قرآن به جز از طریق ولایت، غیر ممکن است.
اگر خداوند متعال ولیّ، مدیر و عالم مطلق است و مدیریت و هدایت عالم به دست اوست، پس تحقق اهداف و تعیین برنامههای تربیتی هم باید به دست او و اولیاء او باشد و اگر خدا تعیین کننده اهداف و برنامههای تربیتی اسلام است، پس مدیریت، ولایت و هدایت هم باید به دست او و اولیاء او باشد. به همین دلیل این نظریه قرآن و وحی مبنی بر اتحاد مدیر با برنامههای تربیتی شامل رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله هم میشود. لذا سیره طیّبه نظری و عملی آن حضرت گواه است که از یک طرف برنامههای تربیتی قرآن را اعلام میفرمود و از جانب دیگر به دستور وحی، مدیریت و رهبری امّت را نیز خود به دست میگیرد.
در فرهنگ و تاریخ تشیّع مهدوی یا اثنیعشری یک معصوم را سراغ نداریم که هدایت و تشریح آیات قرآن و ارائه الگوی عملی قرآن را به عهده گرفته، امّا ولایت، امامت و رهبری خود را لازمه هدایت نداند. لذا حتی در زمانی که معصوم علیهالسلام غایب باشد، طبق معیارهایی که شخص معصوم علیهالسلام اعلام کرده است، فقیه و عالمی که مزکّی و عامل باشد، به عنوان نایب معصوم، مدیریت جامعه اسلامی را به عهده میگیرد تا جامعه را به سوی اهداف الهی هدایت کند.
در فرهنگ و آموزههای تشیّع، عصمت (بیگناهی مطلق) که نماد و الگوی عملی تربیت وحیانی است، لازمه امامت و رسالت و نماد مدیریت میباشد. در اندیشه عقیده به ولایت فقیه که برگرفته از ولایت معصوم و بنا به دستور صریح معصوم است، مشاهده میشود كه مدیریت، رهبری و امامت، با ارشاد و آموزش برنامههای اسلام در یکجا قرار داده شده و جداییناپذیر از یکدیگر ميباشد.
کسانی که از صدر اسلام تاكنون و در هر زمان که به این آیات شریفه قرآن و سنّت و سیره طیبه رسول خدا درباره اتحاد مدیریت و نظام تعلیم و تربیت عمل نکردند و خلافت، مدیریت و رهبری را از هدایت، تشریع و تبيين تعالیم اسلام جدا نمودند، در تمام طول تاریخ و حتی در عصر حاضر، امت اسلامی را دچار حکومت افراد منحط و فاسد کردند و افراد ظالم و فاسدی که حتی در مسلمانی آنها تردید است مانند صدام حسین در عراق یا حسنی مبارک در مصر و یا قذّافی در لیبی یا شاه ایران و یا خلفای ظالم و فاسد بنیامیه و بنیعباس را بر مدیریت، رهبری و حکومت جوامع اسلامی مسلّط نمودند. در حقيقت آنها فکر میکردند که احکام شریعت، تربیت امور معنوی، تعالیم قرآنی و نظام تعلیم و تربیت از مدیریت و حکومت جداست.
اين در حالي است كه اساساً اگر بهترین تعلیم و تربیت و بهترین حکومت و بهترین جامعه به دست مدیریتهای فاسد و گمراه بیفتد، آن ملت تبدیل به ضعیفترین و حتی بدبختترین جوامع خواهد شد، همچنانکه در بسیاری از کشورهای اسلامی به دلیل مدیریتهای فاسد و گمراه به بدترین روزگار و ضعیفترین ملتها تبدیل شدهاند.
از نگاه قرآن کریم و اهلالبیت علیهمالسلام، جامعه اسلامی یک مدرسه است و امت اسلامی دانشجویان آن میباشند و تعالیم قرآنی و وحیانی محتوای آن و تربیت انسانهای صالح و جامعهای آباد، آرام و خوشبخت، اهداف این دانشگاه یا این مدرسه را تشکیل میدهد. مدیریت، امامت و رهبری این جامعه یا مدرسه نیز ضرورتاً باید با تعلیم و تربیت اسلامی غیر قابل تفکیک و جداییناپذیر باشد تا هدایت جامعه و تحقق اهداف تربیتی اسلام قابل تحقق گردد.
در قرآن کریم و تاریخ اسلام هر کجا که رهبری به دست افراد طرفدار اندیشههای کفر و سکولار افتاده است، آن جامعه به حقارت، ذلّت، فقر، ناامنی، بیدینی و رنج دچار شده است. بنابر دلايل قرآنی، روایی، تاریخی و عقلی که ارائه شد، نظام تعلیم وتربیت اسلامی بدون مدیریت اسلامی و مدیران الهی محقق نخواهد شد و مدیریت اسلامی نیز بدون نظام تعلیم و تربیت اسلامی به اهداف اسلامی نخواهد رسید و هر دو از یکدیگر جداییناپذیرند. لذا در دوره تربیت استاد در تعلیم و تربیت قرآنی، اولاً عنوان مدیریت به عبارت نظام تعلیم و تربیت اضافه شده ثانیاً به عنوان کشف نظریه اسلام درباره اتحاد مدیریت و تعلیم و تربیت، به جامعه تعلیم و تربیت تقدیم ميگردد. بنابر همان دلایل اگر در جامعه اسلامی، مدیریتها، فرضیهها و دانشهای مربوط، از جهان سکولار دريافت شود و مدیران جامعه بر اساس اندیشههای سکولار فارغالتحصیل و تربیت شوند، به معنی آن است که تربیتشدگان جهان سکولار، نظام تعلیم و تربیت قرآنی و نظام جمهوری اسلامی را مدیریت کنند که یقیناً اين امر سبب خواهد شد در درون نظام اسلامی تخم تفرقه و تشتت کاشته شود؛ زیرا عدّهای که تحصیلکرده و تربیت شده اندیشههای سکولار در مدیریت هستند، اعتقادی به تعلیم و تربیت قرآنی نخواهند داشت و حتی آن را قابل رقابت با جهان سکولار نمیدانند؛ لذا در پی برنامهریزی بر اساس پیشفرضها و مبانی سکولار خواهند بود. از طرف دیگر قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی را به ولایت فقیه سپرده است تا در پی تحقق اسلام باشد. لذا بین دولت و مدیریت دولتی با ولی فقیه و مدیریت الهی و ولایت الهی، حاکمیت دوگانه پیش میآید. بنابراين به یقین میتوان گفت که یکی از پایههای اصلی در پیدایش بیاعتقادی به جمهوری اسلامی و ورود اندیشههای جهان سکولار و ورود دشمن و تأسیس پایگاه در درون نظام جمهوری اسلامی[7]، تشکیل دورههای مدیریت دولتی و رشتههای دیگر مدیریت، توسط مدیریت و حکومت معروف به کارگزاران بود و از آنجا که مدیریت در تمامی امور جامعه نقش دارد، لذا مدیریت در تمامی امور جامعه به دست تربیتشدگان مدیریت سکولار افتاد و هستههای اولیه دگراندیشان و پایگاههای اندیشههای غرب، از آن زمان به صورت وسیع در داخل جمهوری اسلامی شکل گرفت. زیرا ملاحظه میشود که در زمان ایشان و از زمان مدیریت ایشان تقریباً تمامی برنامههای آنها از جهان سکولار کپیبرداری شد و تحت عنوان سازندگی و بازسازی کشور تمامی شاخصهای جهان غرب در فرضیهها و نظریهها و نیز در برنامهریزیها و اجرا مستقیماً یا از غرب وارد و یا ترجمه میشد.
[1] سوره بقره: آيه 257-خداوند سَرور كسانى است كه ايمان آوردهاند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد.
[2] سوره قصص: آيه 28- و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين] كنيم.
[3] سوره بقره: آيه257- كسانى كه كفر ورزيدهاند، سرورانشان [همان عصيانگران] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مىبرند.
[4] سوره مائده: آيه 67- اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى پيامش را نرساندهاى.
[5] ان عليا (ع) كان رباني هذه الامه. بحارالأنوار، جلد25، صفحه150
[6] سوره رعد: آيه 43- وکسی که تمام علم قرآن و تمامی کتاب هستی نزد اوست.
[7] رهبر معظم انقلاب فرمودند که: « دشمن در درون جبهه خودی پایگاه زده است. متأسّفانه امروز میبینم همان دشمنی که به وسیله تبلیغات خود همّتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجّه کند، به جای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است. بعضی از این مطبوعات که امروز هستند پایگاههای دشمنند همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند. من نه با آزادی مطبوعات مخالفم نه با تنوّع مطبوعات. اگر به جای بیست عنوان روزنامه، دویست عنوان روزنامه در این کشور در بیاید بنده خوشحالتر هم خواهم بود و از اینکه روزنامههای کشور زیاد شوند هیچ احساس بدی ندارم. اگر مطبوعات آنطوری که در قانون اساسی هست، مایه روشنگری باشند، مصالح کشور را رعایت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دین قلم بزنند، هر چه بیشتر باشند بهتر است. اما امروز مطبوعاتي پیدا میشوند که همه همّتشان تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت به نظام است. ده، پانزده عنوان روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت میشوند با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف، قضایای کوچک را بزرگ میکنند و تیترهایی میزنند که هرکس این تیترها را میبیند خیال میکند که همه چیز در کشور از دست رفته است. اینها امید را در جوانان میمیرانند. روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم کشور تضعیف میکنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار میدهند. من نمیدانم مدل اینها کجاست و کیست.» بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران 79/2/10
2- نظام سازی براساس قرآن؛ گمگشته جوامع اسلامی
استاد زاهدي
جهت مشاهده متن قابل پرينت كليك نماييد: فايل word فايلPDF
تمام اسلام دارای نظام است[1]. نمازش دارای نظام است[2]، قرآنش دارای نظام است[3]، جهادش دارای نظام است، حجّش دارای نظام است، زکاتش دارای نظام است، نبوّتش دارای نظام است[4]، قیامتش دارای نظام است[5]، رسیدگی به اعمالش دارای نظام است[6]، توحیدش دارای نظام است[7]، عدلش دارای نظام است[8]، امامتش دارای نظام است، امّتش دارای نظام است، قضاوتش دارای نظام است، سیاستش دارای نظام است، تربیتش دارای نظام است، عرفان و معرفتش دارای نظام است، فلسفهاش دارای نظام است، باطنش و توجّهاش به باطن نیز دارای نظام است، ولایتش دارای نظام است، جماعتش دارای نظام است، ملکوتش دارای نظام است، اعتقاداتش دارای نظام است، ناسوتش دارای نظام است.
نظام چیست؟ نظام یعنی سامانهای که حرکت اجزاء و ارکان هر مجموعه را به سوی هدفي مشخص، هماهنگ و جهتدار نماید و آن اجزاء را به حرکت درآورد. یکی از معانی توحید در اسلام نيز به همین معنی است. یعنی تمام اجزا و ارکان اسلام در یک سامانه فکری، عقیدتی و عملی به سوی حقتعالی هماهنگ، جهتدار و در حرکت میباشد. یکی از معانی ولایت در اسلام، همین معنی است. یعنی تمامی اجزاء، ارکان و اعمال در یک سامانه فکری و عملیِ تعیین شده به سوی ولايت حقتعالی، هماهنگ و در حرکت و مجذوب میباشد.
تمام احکام اسلام دارای نظام است. تمامی اعتقادات اسلام دارای نظام است. عالم برزخ و قیامت دارای نظام است. جهنم و بهشت دارای نظام است. از نگاه اسلام، تمام اشیاء، اجزاء و ارکان هستی در همین عالم دارای نظام است[9]. رفتار تمامی موجودات حتی اشیاء، حیوانات، گیاهان، کوهها و پرندگان از نگاه اسلام دارای نظام است[10]. ملکوت عالم که بسی عظیمتر از عالم ناسوت میباشد دارای نظام است. اساساً یکی از مفاهیم کلمه دین، به معنی نظام است[11]. به معنی نظام عقیدتی و فکری است[12]. سورههای قرآن، آیات و کلمات قرآن آنچنان دارای نظام است که جای هیچگونه نفوذ کلمات اجنبی، مفاهیم و معارف بیگانه، یا هرگونه ضعف، سستی، تضاد، باطل، نقص[13] و هیچگونه اختلاف در آن راهی ندارد[14]. دارای آنچنان طبقهبندی و نظمي است که هیچ تر و خشکی[15] و هیچچیز وجود ندارد که در تحت طبقهبندی و اشراف و پوشش آن قرار نداشته باشد[16].
اساساً کلمه امام و امامت در اسلام، معنای اجتماعی و نظاممند خود را در ارتباط با امت متجلی مینماید. کلمه امت در اسلام به معنی صورتِ نظامیافته جامعه اسلامی است[17]. در غیر این صورت از کلمه ناس استفاده شده است. کلمه امامت در اسلام به معنای رهبری امت و به معنی رهبریِ صورتِ نظام یافته جامعه اسلامی است و امامت صورت تام و کامل از تجلی نبوت است[18].
این درحالی است که یک مفهوم نبوّت در اسلام به معنی نظام ارتباط وحی و ملکوت با انسانها در عالم ارض میباشد و نبوّت در اسلام دارای امامت و ولایت است یعنی دارای هدف و نظام و رهبریِ نظام است. جماعت در اسلام دارای امامت و ولایت است، سیاست و حکومت در اسلام دارای امامت و ولایت است، رهبری در اسلام به وسیله امامت و ولایت است، اطاعت در اسلام دارای امامت و ولایت است. عبادت در اسلام دارای امامت و ولایت است، هدایت در اسلام به وسیله امامت و ولایت است. یعنی دارای هدف و نظام و رهبریِ نظام است. بدیهی است که ولایت و امامت، نماد نظاممندی و نظامشناسی و نظامسازی در اسلام است. زیرا ولایت به مفهوم قطب جاذبه تمامی اجزاء و ارکان عالم و قطب جاذبه اعمال و رفتار و نیّات است.
امامت صورت تجلی یافته نبوت در جهت استقرار و استمرار نظام تأسیس شده توسط نبوّت است. ولایت، روح نبوّت، امامت و نظام اسلام است. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا[19]».
اساساً از آنجا که تفکر امام خمینی(ره) به دلیل تربیت قرآنی و کسب مقامات معرفتی قرآنی بر اساس نظام و نظامسازی بوده، توانست انقلاب اسلامی را هدایت کند[20] و به وسیله نظامسازی اسلامی استقرار بخشد. اگر انقلاب اسلامی به وسیله نظام سازی اسلامی سامان نمیگرفت، حتی یک روز هم دوام نمیآورد و یا منحرف میشد. به عنوان نمونه، نظام قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی و نظام حکومت و هدایت به وسیله ولایت فقیه، موجب استقرار و تداوم انقلاب اسلامی شد[21].
مقام معظم رهبری بارها بر این نکته تأکید کردهاند که صیانت، تداوم و تقویت نظام جمهوری اسلامی تنها به وسیله نظامسازیهای اسلامی ممکن خواهد شد که زیرمجموعه نظام کلی جمهوری اسلامی قرار میگیرند. مثل نظام اقتصادی اسلام، نظام فرهنگی اسلام، مهندسی فرهنگ اسلام، نظام صنعتی اسلام، نظام بانکداری اسلام، نظام بهداشتی اسلام، نظام حقوقی اسلام، نظام دفاعی، نظام هنری، نظام رسانهای و یا نظام مدیریت و تعلیم و تربیت اسلام.
به دیگر سخن منظور ایشان این است که نظامسازیهای اسلامی موجب تقویت، تداوم و حفظ نظام جمهوری اسلامی خواهد شد. بنابراین طبق فرمایش ایشان کمترین وظیفه فرهیختگان، گسترش فرهنگ نظاممندی، نظامشناسی و نظامسازی قرآنی در بین متخصصین، دانشمندان، تصمیمسازان و برنامهریزان کشور است.
توجه حیرتآور اسلام به نظامسازی، نظاممندی و نظامشناسی در تمامی اجزاء و ارکان خود و تمامی اجزاء و ارکان هستی، آنچنان صمدیّتی به اسلام بخشیده است که راهی برای ورود و نفوذ کوچکترین ذرّه از باطل و نقص، ضعف، سستی، اختلاف، تضاد، جهل، ابهام و تاریکی نگذاشته است. نظام قرآنی در اسلام مثل هوا و اکسیژن است برای تنفّس انسانها. مثل نور است برای حیات اجتماعی جامعه. مثل آب است برای زندگی. مثل جان است برای حیات امت. اما سوگمندانه باید گفت که جوامع اسلامی بهقدري از این چشمه حیات فاصله گرفتهاند که گویا باید از جهان کفر و سکولار کارشناسانی دعوت کنند تا برای اقتصاد، سیاست، هنر، صنعت، تحقیقات، حکومت، مدیریت، بهداشت، تجارت، ورزش، تعلیم و تربیت و غیره نظامسازی و نظامشناسی، نظاممندی از آنان را یاد بگیرند.
جوامع اسلامی بر اثر این غفلت مانند اشرافزاده ثروتمندی شدهاند که بر اثر نادانی و غفلت از ثروت خود، حتی برای خرید قرص نانی، از همسایه فقیر و در عین حال طمّاع و فریبکار خود تقاضای خرده پولی کند تا با آن قرص نانی تهیه کند.
یکی از مهمترین دلایل ضعف جوامع اسلامی در برابر جوامع کفر و سکولار، فراموش کردن نظام، نظامسازی، نظاممندی و نظامشناسی قرآنی است. اگر فرهنگ جوامع اسلامی در برابر فرهنگ کفر و سکولار آسیبپذیر شده است، به دلیل عدم توجه به نظام فرهنگ قرآنی است. اگر علوم جوامع اسلامی در برابر علوم غربی اینهمه تضعیف شده است، به دلیل عدم توجه به نظام فرهنگ علمی قرآنی است. اگر سیاست و حکومت جوامع اسلامی در برابر سیاست تجاوز و استکبار، اینهمه آسیبپذیر شده است به دلیل عدم توجه به نظام سیاسی قرآنی است. اگر تعلیم و تربیت جوامع اسلامی در برابر علوم تربیتی غرب تا این اندازه سقوط کرده و محتاج جوامع غربی شده، به دلیل عدم توجه به نظام تعلیم و تربیت قرآنی است.
نه تنها عوام جامعه بلکه حتی بسیاری از خواص در جوامع اسلامی نمیدانند كه نظام تعلیم و تربیت قرآنی ابتدا و انتهايش کجا است؟ چگونه شکل میگیرد؟ چگونه تولید میکند؟ چگونه جوامع اسلامی را در تربیت نیروی انسانی متخصص، دانشمند، موفق، بانشاط و پرانگیزه به پیش میبرد؟
لذا دوره آموزشي "تربیت استاد در مدیریت و تعلیم و تربیت قرآنی" توسط مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) تأسيس گرديده است. از آنجا که اولین هدف از تأسیس دوره آموزشي تربیت استاد در مدیریت و تعلیم و تربیت قرآنی، معرفی نظام تربیتی قرآن و امتیازات بیکرانه آن در مقایسه با نظامهاي سکولار و غربی است، و نیز از آنجا که اصلیترین نقطه ضعف جوامع اسلامی و بسیاری از فرهیختگان ایشان، عدم آشنایی یا غفلت از نظاممندی، نظامسازی و نظامشناسی در عرصه مدیریت و تعلیم و تربیت است، لذا اولین بحثی که در این دوره برای تدریس انتخاب شده، بحث نظامشناسی میباشد.
همین عدم نظامشناسی، موجب شده که برنامهریزان و مدیران ارشد در عرصه مدیریت و تعلیم و تربیت اعم از دانشگاه و مدرسه، متوجه ضعفهای اساسی نظام فعلی تعلیم و تربیت نباشند و از میزان نفوذ فرهنگ و اندیشههای غربی و صورتهای متنوّع آن در نظام آموزشی و تربیت کشور در ابهام بمانند و حتی از ضعفهای نظام تربیتی، آموزشی و علمی غرب و جهان سکولار نیز آگاهی کافی نداشته باشند. همین ضعف به نوبه خود موجب شده است تا علت عدم وصول به اهداف تعلیم و تربیت اسلامی در مدرسه و دانشگاه را پیدا نکرده و در نتیجه برای آن آسیبها، توان چارهجویی نداشته باشند.
در جلسات درسی نظامشناسی، بیشتر روی نفس نظامشناسی و نظاممندی و نظامسازی بحث شده است. اما درباره اینکه نظام مدیریت و تعلیم و تربیت قرآنی چگونه است؟، ابتدا نمای کلی بحث مطرح شده است تا در طول دوره آموزشی، با محتوای اجزاء و ارکان نظام مدیریت و تعلیم و تربیت قرآنی بتوان آشنا شد. زیرا محتوای نظام مدیریت و تعلیم و تربیت قرآنی به معنای تمامی محتوای مدیریت و تعلیم و تربیت قرآنی است و برای آشنا شدن با نظامِ آن، باید تمام آن را آموخت. پس از بررسی کلی مفهوم نظام، ضرورت نظاممندی، نظامشناسی و نظامسازی در عرصه مدیریت و تعلیم تربیت قرآنی، محتوای نظام مدیریت و تعلیم و تربیت قرآنی مطرح خواهد شد. انشاءالله
[1] «ذلک الدین القیم» سوره توبه:آیه36- اين آئين ثابت و پابرجا (ى الهى) است
[2] «کل قد علم صلاه و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون» سوره نور: آیه41- هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مىداند، و خداوند به آنچه انجام مىدهند عالم است.
[3] «ذلک الکتاب لاریب فیه هدیً للمتقین» سوره بقره: آیه2- اين كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است.
[4] «هوالذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته» سوره جمعه:آیه2- او كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنها بخواند.
[5] «یوم یقوم الروح و الملائکه صفاً» سوره نباء: آیه38- اينها در آن روز واقع مىشود كه ((روح)) و ((ملائكه)) در يك صف قيام مىكنند.
[6] «و نضع الموازین القسط» سوره هود: آیه85- و اى قوم من!، پيمانه و وزن را با عدالت وفا كنيد، «فمن یعمل مثقال ذرّهٍ خیراً یره» سوره زلزال: آیه7-پس هر كس به اندازه سنگينى ذرهاى كار خير انجام داده آن را مىبيند.
[7] «کلٌ الینا راجعون» سوره انبياء: آيه93- (ولى سرانجام) همگى به سوى ما باز مىگردند.
[8] «انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» سوره حديد: آیه25- و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسائى حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند، «ونضع الموازین القسط» سوره هود: آیه85 ، «فمن یعمل مثقال ذرّهٍ خیراً یره» سوره زلزال: آیه7.
[9] «یا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لاتنفذون الّا بسلطان» سوره الرحمن: آیه33- اى گروه جن و انس! اگر مىتوانيد از مرزهاى آسمانها و زمين بگذريد، ولى هرگز قادر نيستيد مگر با نيروئى (الهى)، «واَنّا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرساً شدیداً وشهباً» سوره جن: آیه 8- و اينكه ما آسمان را جستجو كرديم، و همه را پر از محافظان قوى و تيرهاى شهب يافتيم!
[10] «یا جبال اوّبی معه و الطیر» سوره سبأ: آیه10- (ما به كوهها و پرندگان) گفتيم اى كوهها! و اى پرندگان! با او هم آواز شويد، «وکلٌ فی فلکٍ یسبحون» سوره انبياء: آیه33- او كسى است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد كه هر يك از آنها در مدارى در حركتند، «و ان من شیءٍ الّا یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم» سوره اسراء: آیه44- آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند همه تسبيح او مىگويند، و هر موجودى تسبيح و حمد او مىگويد، ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد.
[11] «مالک یوم الدین» سوره فاتحه: آیه4- خدائى كه مالك روز جزاست
[12] «لکم دینکم و لی دین» سوره كافرون: آیه6 - آئين شما براى خودتان و آئين من براى خودم!
[13] «لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» سوره فصلت: آیه42- كه هيچگونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمىآيد
[14] «و لو کان من عندالله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً» سوره نساء: آیه 82 - آيا درباره قرآن نمىانديشند كه اگر از ناحيه غير خدا بود اختلافات فراوانى در آن مىيافتند.
[15] «ولارتبٍ و لایابسٍ الّا فی کتابٍ مبین» سوره انعام: آیه59- و نه هيچ تر و خشكى وجود دارد جز اينكه در كتاب آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است.
[16] «و کل شیءٍ احصیناه فی کتابٍ مبین» سوره يس: آیه12- و همه چيز را در ((كتاب)) احصا كردهايم.
[17] «و کذلک جعلناکم امتً وسطاٌ لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرّسول علیکم شهیدا» سوره بقره: آیه 143- شما را نيز امت ميانهاى قرار داديم (كه در حد اعتدال كه ميان افراط و تفريط هستيد) تا گواه بر مردم باشيد و پيامبر هم گواه بر شما
[18] «قال انّی جاعلک للنّاس اماماً» سوره بقره: آیه 124- خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، قال رسول الله: حسین منّی و انا من حسین – قال رسول الله: انّی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی
[19] سوره بقره: آیه 257- خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند.
[20] صحیفه امام(ره)
[21] قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران
3- ابتدا وا نتهای نظام تعلیم و تربیت اسلامي
ناصر بروجردی
جهت مشاهده متن قابل پرينت كليك نماييد: فايل word فايلPDF
چكيده
نوشته حاضر که به بحث در مورد ابتدا و انتهای نظام تعلیم و تربیت می پردازد، قصد دارد تا با نگاهی گذرا به سیر مراحل شکل گیری نظام تعلیم و تربیت اسلامی و نقطه شروع و پایان آن ، آشنایی کلی و مختصری با این نظام ایجاد کند. از آنجا که نظام تعلیم و تربیت همانند نقشه جامعی عمل می کند بدیهی است که آشنایی با این نقشه راه، محققان این عرصه را مرحله به مرحله به پیش می برد و از سر در گمی ها رها می سازد. از این جهت پرداختن به این مقوله دارای اهمیت دوچندان است . از سوی دیگر یکی از معضلات جدی تحقیق و تالیف در این زمینه ، نابسامانی در طرح مباحث و عدم هدفمند بودن آن است. زیرا حوزه تعلیم و تربیت آنقدر گسترده است ، که تمام شئون حیات انسانی را در بر می گیرد و افرادی که در این حوزه قلم می زنند ، به دلیل این وسعت ، علی رغم طرح مباحثی که به نظر مرتبط با بحث تعلیم و تربیت می آید اما به حاشیه می روند. لازم به ذکر است مطالب حاضر برگرفته از سلسله مباحثی است که جناب استاد زاهدی در دوره آموزشی" مدیریت و تربیت نیروی انسانی در تعلیم و تربیت قرآنی" ارائه نموده اند .
كليدواژه ها:
نظام، نظم، نظام تعليم و تربيت
مقدمه
با پیروزی انقلاب اسلامی ، که طومار نظام های حکومتی استبدادی ودیکتاتوری 2500 ساله، در هم پیچیده شد زمینه های استقرار نظامی اسلامی که همه شؤون وابعاد حیات ملت را در بر گیرد، پدید آمد.پس از گذشت بیش از سه دهه از عمر این انقلاب پر برکت ، با وجود تلاش های بسیاری که برای تحقق اهداف والای آن انجام گرفت اما به دلیل وجود موانع متعددی که گاه از سوی دشمن خارجی تحمیل می شد و گاهی هم منشا داخلی داشته است، تا رسیدن به این اهداف وارزش های والای آن در عرصه های مختلف، همچنان فاصله زیادی وجود دارد.
این معضل اما در حوزه علم وبه خصوص علوم انسانی بیشتر به چشم می خورد؛ زیرا سایه اندیشه های غربی – که منشا آن چیزی جز علوم حسی وتجربی نیست – همچنان بر سر این نظام سنگینی می کند . برای گذشتن از این مانع باید گام های بلندی برداشته شود و نظام های زیر مجموعه نظام اسلامی طراحی شود ازجمله نظام اقتصادی اسلامی، نظام فرهنگی اسلامی ، نظام سیاسی اسلامی و از همه مهمتر نظام تعلیم وتربیت اسلامی که زیربنای نظام های دیگر است.
مفهوم نظام
برای شناختن مفهوم نظام ابتدا باید تفاوت آن رابا مفهوم نظم روشن کنیم. نظم به هرمجموعه ای گفته می شود که دارای ارکان واجزاء است و این ارکان و اجزاء دارای طبقه بندی مرتب ومنظمی هستند به گونه ای که هر شیء یا جزیی در جای مخصوص خود قرار می گیرد.اما نظام مفهومی فراتر از نظم دارد؛ نظام یعنی هر مجموعه ای که دارای ارکان واجزاء است که این ارکان واجزاء ضمن اینکه دارای نظم و ترتیب هستند ، با یکدیگر دارای ارتباط هدفمند نیز می باشند. به عبارت دیگر اگر ارکان واجزاء یک مجموعه از هم گسیخته را سامان دهیم وطبقه بندی کنیم بدون اینکه ارتباطی باهم داشته باشند به آن نظم داده ایم ، اما اگر بین این اجزاء وارکان ارتباطی هماهنگ ، هم جهت و هدفمند برقرار شود؛ در واقع آن مجموعه نظام مند شده است. نظم مقدمه نظام است و جایگاه واهمیت آن بالاتر از نظم است. این اهمیت در اسلام نیزمورد توجه وتاکید قرار گرفته است.آیه 33 سوره رحمن1 و همچنین آیه 5 سوره ملک2 نمونه هایی است که اهمیت نظام رادر اسلام نشان می د هد. همچنین خطبه 146 ، 169 و216 نهج البلاغه نیز بر این مهم تاکید نموده است.
اکنون به روشنی قابل درک است که یک نظام ، تمام شئون ، جوانب و جهت گیری های زندگی انسان را در بر می گیرد.
لذا توجه به این نکته دارای اهمیت است که وقتی حضرت امام (رحمه الله علیه) در مورد اهمیت حفظ نظام جمهوری اسلامی فرمود ند "حفظ نظام از اوجب واجبات است " به این معنا بود که همه شئون ، جوانب و جهت گیری ها ی ارکان واجزاء این نظام اسلامی باید حفظ ، وتحقق آن تضمین گردد.از آنجا که هر نظام در درون خود نظام های متعددی دارد تقویت نظام نیز به این بستگی دارد که نظام های درونی آن طراحی و موجب کار آیی آن شود. مثلا نظام اسلامی باید دارای نظام اقتصادی ، نظام سیاسی ، نظام تعلیم وتربیت و سایر نظام های قوی دیگر باشد تا بتواند یک نظام کارآ و مؤثر به حساب آید. نظام تربیتی نیز که از ارکان کلی نظام اسلامی وزیر مجموعه آن است باید به گونه ای بر اساس اسلام طراحی شود که در کنار سایر نظام ها ی داخلی ، نظامی اسلامی وقدرتمند را به وجود آورند و الگوی سایر کشورها و ملت های دیگر باشد.
مفهوم نظام تربیتی
نظام تربیتی نقشه جامعی است از اجزاء و ارکان ورابطه هدفمند که با جهت گیری واحد و با حرکت هماهنگ وهمسو با اهداف نظام کلی ، در شکوفا کردن استعداد انسان تا اجرایی ترین مراحل آن که دارای رهنمود وراهبرد و راهکار باشد. نظام تربیتی در واقع نقشه جامع تربیتی ونقشه راه است.
نظام تربیتی دارای انواع نظام های داخلی است. مانند نظام فکری که شامل مباحث ( معرفت شناسی ، هستی شناسی و انسان شناسی ) می باشد. نظام طبقه بندی محتواها که مبنای اصلی نظام تربیتی اسلام را تشکیل می دهد. نظام اجرایی شامل( ساماندهی ، سازماندهی، تشکیلات، تقویم اجرایی و...) است. نظام طراحی ، نظام نظام برنامه ریزی، نظام ارزشیابی ، نظام روش ها و...
طبقه بندی نظام تربیتی اسلام
همانگونه که اشاره شد در میان نظام های فوق نظام طبقه بندی محتواها ، اصلی ترین ومحوری ترین نظام است که به نوعی نظام های دیگر زیر مجموعه آن قرار می گیرند. این نظام شامل طبقاتی است که تنها به عناوین وشرحی مختصر از هر کدام بسنده می نماییم وشرح تفصیلی آن را به وقتی دیگر واگذار می کنیم.لازم به ذکر است که برای طراحی هر نظام دیگری در هر مکتبی این طبقات یا مراحل باید مورد توجه قرار گیرد.
1- منابع تربیت:
منابع تربیت شامل تمام ذخایر یک ملت در حوزه منطوق ، مفهوم و مکتوب آن ملت است. به عبارتی منابع تربیت از فرهنگ یک ملت به معنای وسیع آن که شامل آداب و رسوم ، دین ، مذهب ، عادات و غیره است، استخراج می گردد. و این از بدیهیات عقلی است که نظام تربیتی یک ملت قطعا از منابع تربیت آن ملت استخراج می گردد.
2- مبانی تربیت:
مبانی تربیت در واقع همان منابع تربیت است با این تفاوت که به دلیل گستردگی منابع، تنها گزیده هایی از آن انتخاب و استخراج می شود تا بتوان بر اساس آن نظام تعلیم وتربیت را بنا نمود. گستردگی منابع به اندازه وسعت واژه فرهنگ است که خود بی کرانه ترین مفهوم در زندگی بشر است.به عبارت دیگر منابع را باید ترجمه کارشناسی کرد و به مبانی تبدیل نمود تا بتوان از آن نظام تربیتی استخراج كرد. مبانی تربیت مباحث زیر را مورد کنکاش قرار می دهد که به تعبیری، اين مباحث نظام فکری نظام تربیتي را شامل می شود.
الف: انسان شناسی: این مبحث خود شامل زیرمجموعه هایی است از جمله استعدادهای انسان كه شامل: جسم ، ذهن ، عقل ، قلب ، عاطفه ،تفکر ، اراده و غريزه ميباشد.
ب: معرفت شناسی: که در آن مفهوم علم، نحوه اسلامي كردن علوم و كتب درسي در نظام تعليم و تربيت قابل طرح ميباشد.
ج:هستي شناسي: كه مربوط به نحوه نگرش انسان به هستي و سير خلقت عالم ميباشد.
د: تفاوت تربيت دختر و پسر:آنچه در اين زمينه در تعليم و تربيت قابل طرح است نوع نگاه انسان به تفاوتهاي دختر و پسر در عالم هستي و تفاوت تربيت آنها به مقتضاي تفاوتهايي است كه بين آنها وجود داد.
3ـ فلسفه،اهداف و اصول:
در اين مرحله فلسفه تعليم و تربيت و اهداف تربيتي در هر يك از زمينههاي تعليم و تربيت و اصولي كه براي وصول به اين اهداف بايد مد نظر قرار گيرد، تبيين ميگردد.
4- ساختار تربیت:
ساختار نقطه اتصال وپل ارتباط بین اندیشه ها و اجراست یعنی از یک جهت نگاهی به مبانی دارد و از جهت دیگر نگاهی به اجرا.ساختار اصلی ترین قالب و به عبارتی اسکلت تعلیم وتربیت است.
ساختار دارای این ویژگی هاست :
جهت بخش بودن 2. هدایتگر بودن 3. متجلی کننده اهداف 4. تضمین کننده وصول به اهداف دارای ایجاد قابلیت ارزشیابی 6. دارای ایجاد قابلیت تحقق 7. ساختار نقشه راه است ساختار ترجمه کارشناسی مبانی استخالی از لطف نیست که بدانیم این مرحله بسیار مهم و سرنوشت ساز در سند ملی آموزش و پرورش، پیش بینی و مورد توجه واقع نشده است. یا ساختار نظام آموزشی فعلی به طور کل از مبانی جداست درحالیکه ساختار پل بین مبانی و برنامه است. متاسفانه نظام فکری غربی در ساختار آموزشی فعلی بسیار عیان است.
5- برنامه های تربیت:
برنامه های تربیت درواقع محتوای ساختارهای تربیتی را شامل می شود. وقتی ساختارهای مختلف تربیتی تعریف شد باید برای هرکدام محتوایی تهیه شود.ضروری است تا برنامه ها مطابق ساختار تهیه شود.
6- روش هاي تربيت:
روش های تربیت شامل گزینش و انتخاب شیوه هایی است که موجب موفقیت اجرای برنامه های آموزشی درون ساختار آموزشی خواهد شد.مرحله روش ها آنقدر مهم است که هر کدام باید به یک کارگاه آموزشی تبدیل شود.
روش ها انواعی دارد ازجمله : روش مبانی نویسی ، روش هدف نویسی ، روش ساختن فضای آموزشی ، روش فلسفه نویسی و...
یاد آوری این نکته ضروری است که روش های تربیتی خود به دو قسمت تقسیم می شود یکی روش هایی است که اجرای برنامه های تربیتی را توسط مربیان امکان پذیر می سازد و این موضوع ذیل عنوان روش ها بحث می شود و دوم روش هایی است که اجرای برنامه های تربیت را توسط خود متربیان اعم از دانش آموزان و دانشجویان وطلاب و ... امکان پذیر می سازد. و برای تمایز با موضوع روش ها میتواند ذیل عنوان شاخه ها مورد بحث قرار گیرد.
7- شاخههاي تربيت:
شاخه هاي تربيت که نوعی از روش هاست مفهوم بسیار مهم " سعی متربی" را در خود جای داده است.لذا گنج تعلیم وتربیت محسوب می شود ومستقیم ترین راه تحقق اهداف و برنامه های تربیتی است.
8- آیینه های تربیت:
آیینه های تربیت اصطلاحی معادل ارزشیابی تربیت است . به این مفهوم که پس از طی مراحلی که شرح آنها گذشت باید با ملاک ها و معیارهای تعلیم و تربیت اسلامی نظام تربیتی را مورد ارزشیابی قرار داد. گفتنی است ارزشیابی مفهومی غیر از مفهوم واژه ارزیابی دارد. در فرهنگ لغات فارسی اغلب ارزیابی به مفهوم سنجیدن مقدار و بهای هر چیز آمده است. اما ارزشیابی دارای یک بار ارزشی و معنوی در سنجیدن است.
می توان انواع ارزشیابی را در نظام تعلیم وتربیت اسلامی ملاحظه نمود مانند:
ارزشیابی از اجرا- ارزشیابی از فضای تربیت - ارزشیابی از برنامه های آموزشی - ارزشیابی از مبانی نویسی - ارزشیابی از ساختار سازی - ارزشیابی از تشکل های آموزشی و...
يافتههاي تحقيق
با توجه به سير مباحث ارائه شده، متوجه ميشويم كه ابتدا و انتهاي نظام تعليم و تربيت مشخص است و نيز به اين حقيقت پي ميبريم كه نظام تعليم و تربيت يك علم است و فرايند نيست. بنابراين لازم است دست اندر كاران امر تعليم و تربيت پس از بررسي دقيق مراحل و طبقات نظام تعليم و تربيت به فكر ارائه الگويي برطبق اين نظام باشند تا با اجرايي كردن اركان و اجزاي آن بتوانيم شاهد به ثمر نشستن نظام تعليم و تربيت اسلامي در كشورهاي اسلامي و توليد انبوه انسانهاي مومن و متعهد باشيم.
منابع
-قرآن كريم
-سلسله مباحث استاد مرتضي زاهدي پيرامون نظام تعليم و تربيت اسلامي
نكات مهم مقاله:
نظام مفهومی فراتر از نظم دارد؛ نظام یعنی هر مجموعه ای که دارای ارکان واجزاء است که این ارکان واجزاء ضمن اینکه دارای نظم و ترتیب هستند ، با یکدیگر دارای ارتباط هدفمند نیز می باشند
نظام تعليم و تربيت يك علم است و فرايند نيست
[1] «يا معشر الجن و الانس إن استطعتم أن تنفذوا من أقطار السموات و الأرض فانفذوا لا تنفذون إلا بسلطان»
[2] «و لقد زيّنا السماء الدنيا بمصابيح و جعلناها رجوما للشياطين و أعتدنا لهم عذاب السعير»
0 نظر