متن كامل مقالات ارائه شده در سومين همايش بسوي راهبردهاي قرآني در تربيت انسان ، شناخت زن از ديدگاه اسلام و تقابل آن با مكاتب غربي

1389 1396/02/11
متن كامل مقالات ارائه شده در سومين همايش بسوي راهبردهاي قرآني در تربيت انسان ، شناخت زن از ديدگاه اسلام و تقابل آن با مكاتب غربي

شناخت زن از ديدگاه اسلام و تقابل آن با مكاتب غربي

فهيمه  شيرخاني

چكيده

در عصر حاضر كه با عنوان عصر ارتباطات از آن ياد مي شود، مفهوم مرزهاي ملي و فرهنگي از بين رفته است در اين ميان جهان كفر و سكولار با حاكميت انديشه پليد صهيونيسم، با سلطه رسانه اي و تبليغاتي در تلاش است تا با تبليغات گسترده، خود را مدافع حقوق بشر و حقوق زنان معرفي نمايد. در چنين شرايطي ضرورت توجه به انديشه اسلام در مورد زن و تعريف كرامت و انسانيت او در قرآن و روايات بيش از پيش روشن مي‌گردد.

 

شناخت زن از ديدگاه اسلام و تقابل آن با مكاتب غربي

فهيمه  شيرخاني

 

چكيده

در عصر حاضر كه با عنوان عصر ارتباطات از آن ياد مي شود، مفهوم مرزهاي ملي و فرهنگي از بين رفته است در اين ميان جهان كفر و سكولار با حاكميت انديشه پليد صهيونيسم، با سلطه رسانه اي و تبليغاتي در تلاش است تا با تبليغات گسترده، خود را مدافع حقوق بشر و حقوق زنان معرفي نمايد. در چنين شرايطي ضرورت توجه به انديشه اسلام در مورد زن و تعريف كرامت و انسانيت او در قرآن و روايات بيش از پيش روشن مي‌گردد.

مكتب فمينيسم به عنوان معرف انديشه غرب در مورد زن، خواركننده‌ترين مكتب در معرفي شخصيت زن مي باشد. زيرا فمنيسم از زن، يك مرد ناقص و قابل ترحم معرفي مي كند و سپس حقوق او را در رقابت با مردان قرار مي دهد. با توجه به بنيان هاي فكري مكتب فمينيسم، نه تنها حقوق زن در اين مكتب احقاق نمي شود بلكه آسيب هاي جدي را نيز براي شخصيت او در پي دارد. در مقابل اين انديشه كوته بينانه، اسلام مقام زن در حیات انسانی را بسیار والا معرفی می کند. اسلام حق زن را در وجودش نهاده كه با تربيت صحيح محقق مي شود. يعني اگر دختران ما طبق تعليم و تربيت اسلامي، رشد كنند، خود به خود به حقوق خود خواهند رسيد و كرامت و انسانيت مد نظر خالق متعال و دين مبين اسلام را به دست خواهند آورد. اسلام بر نقش تربيتي زن به عنوان اول معلم بشريت تأكيد دارد و سعي او بر اين است تا با عرضه مفهوم حقيقي زن و شناساندن آن، زنان را براي وظايف خود آماده كند، تا حيات انساني از مسير كمال و هدف خلقت منحرف نشود. اسلام برای زنان جهان تا روز قیامت، سیده زنان عالم یعنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را الگو، اسوه و نجات دهنده حقیقت وجود زن از دست شیاطین انس و جن، معرفی کرده است. در تحقيق حاضر، انديشه اصيل اسلامي درباره نقش زن در حيات انساني و مقايسه آن با نظر مكاتب غربي از جمله انديشه منحط فمينيسم مورد بررسي قرار گرفته است و  پس از تشريح عقيده اسلام درباره زن و نظر مكاتب غربي در اين مورد، در نهايت آسيب شناسي هاي نگاه فمينيستي به زن، دسته‌بندي شده است. در نتيجه روشن مي شود كه نگاه اسلام به زن، نگاهي انساني بوده كه حقوق ذاتي و كرامت و مقام عالي زن در حيات انساني را پيگيري مي نمايد. اما مكاتب غربي زن را به اسم آزادي در چنگال بردگي جنسي و شهوات مردان اسير مي كند و اين عين همان مردسالاري مي باشد كه فمينيسم مدعي مبارزه با آن است.

كليد واژه ها

زن، تعليم و تربيت اسلامي، فمينيسم، كرامت انساني

 

مقدمه

در زماني كه بحث دفاع از حقوق زنان در دنيا مطرح است و نظام امپرياليسم جهاني با حمايت و پشتوانه فكري انديشه پليد صهيونيسم جهاني سردمدار اين مكتب است، توجه به نگاه اسلامي به زن و تعريف كرامت و انسانيت او در قرآن و روايات بيش از پيش ضرورت مي يابد. تا با شناخت شخصيت حقيقي زن، او را به كرامت و منزلت انساني اش نزديك تر كرد.

شناخت حقيقت وجودي زن به عنوان نيمي از پيكره جامعه بشريت به اندازه شناخت انسان اهميت دارد. مسأله انسان شناسي در خلقت زن، مأموريت زن و نقش زن در حيات انساني و تفاوت هاي او با مرد و همچنين تفاوت ديدگاه اسلام با بينش غربي در اين موارد، براي طراحي نظام تعليم و تربيتي كه بايد متناسب با خصوصيات ذاتي و فطري دختران چه از لحاظ فيزيكي و چه از  جهت عاطفي باشد امري ضروري و اجتناب ناپذير است.

با توجه به مطالب فوق، ضرورت بحث حاضر روشن مي شود. آن چه در عصر حاضر، طرح مسئله زن را حساس تر و پر جاذبه تر ساخته است، برخورد دوگانه نظام سرمايه داري غرب در برابر اين پديده فرهنگي- اجتماعي است.

غرب از يك طرف با طرح شعارهاي فريبنده مثل آزادي زن و دفاع از حقوق زن، در ميان ملت‌هاي جهان داعيه عدالت خواهي و ظلم ستيزي دارد و از سوي ديگر، سخت ترين و بيشترين ستم ها را بر پيكره زن وارد مي سازد.[1]

در عصر حاضر كه عصر ارتباطات ناميده مي شود با توجه به رشد رسانه ها، نظام سرمايه داري و استكبار جهاني با برخورداري از ابزارهاي پيشرفته و تكنولوژيك روز در بالاترين سطح، فرهنگ‌هاي بومي و از همه مهمتر فرهنگ اسلامي را مورد هدف قرار داده و ارزش ها و اعتقادات خود را بر آنان عرضه و تحميل مي كند. عزم اين نظام سكولار اين است كه ايمان را از جوامع اسلامي بگيرد و با سوء استفاده از ويژگي هاي فطري و انساني زن تا حد سلب انسانيت از او پيش رود و در اين مسير اولاً  از زن به عنوان يك نيروي كار ارزان، براي تقويت نظام سرمايه داري بهره برده و ثانياً او را در منجلاب شهوات و هواهاي نفساني غرق كند. در افقي بالاتر، هدف آنان اين است كه خانواده را كه تاثيرگذارترين حوزه در امر تعليم و تربيت بشر است، مورد حمله قرار داده و وظايف مهم مادري و همسري را كه مهمترين عامل رويش و رشد نهاد خانواده است، در نظر زنان بي ارزش و عامل كاهنده آزادي معرفي كند. حال با توجه به اينكه اكثريت جامعه دانشجويي فعلي و كارشناسان آينده، زنان هستند، اگر مهمترین قشر کارشناس کشور به دشمن متمایل شود چه می شود؟ زنِ منحرف، یا خانواده تشکیل نمی دهد و اگر هم تشكيل داد، یا با شوهر می جنگد و یا فرزند فاسد بار مي‌آورد که در هر صورت به نفع دنياي سكولار و استكبار تمام می شود. آمريكا كه با حمايت صهيونيسم جهاني در پي ايجاد دهكده جهاني است به اهميت بنيان خانواده در جوامع اسلامي پي برده و علت پيروزي هاي مسلمانان را پرورش نيروي انساني در محيطي امن و آرام و در دامان زناني پاكدامن يافته است. لذا  اعلام کرده با حاكم كردن فمينيسم (اندیشه غرب در مورد زن) به جنگ اندیشه اسلام مي آيد كه نتیجه این نگرش، فروپاشی خانواده و از بين رفتن شخصیت و موجودیت زن خواهد بود.

در مقابل، نگاه اسلام به زن والاترين نگرشها در كليه نظام هاي موجود تاريخ بشر بوده است. اگر جامعه اسلامي بتواند زنان را با الگوي اسلامي تربيت كند، زن به مقام واقعي خود نائل مي آيد و حقوق ذاتي خود را كسب خواهد نمود.

راه پيش گيري از انحراف در دفاع از حقوق زنان، مبارزه با انديشه منحط و بي محتواي فمنيسم و راه رسيدن به حقوق و رشد و تعالي زنان، ارائه دركي صحيح از نظريات اسلام و قرآن درباره حقيقت زن و آگاه كردن زنان و مردان مسلمان از حقيقت زن و نقش او در حيات انساني از ديدگاه قرآن و اسلام است.

موضوعات مورد بررسي در اين تحقيق

ضرورت توجه به تفاوت تربيت دختران و پسران در تعليم و تربيت اسلامي نگاه اسلام به حقوق زن و مرد كشف آموزه هاي اسلام نسبت به شخصيت زن و نگاه تربيتي اسلام به زن جايگاه و شخصيت زن در مكاتب غربي و انديشه منحط فمينيسم مقايسه انديشه اسلامي و انديشه غربي و پيامدهاي هريك، براي شخصيت و جايگاه زن

ضرورت توجه به تفاوت تربيت دختران و پسران در تعليم و تربيت اسلامي

نظام تعليم و تربيت اسلامي متشكل از منابع، مباني، اهداف، ساختار، برنامه، روش، شاخه ها و ارزشيابي است. با توجه به اينكه نيمي از جامعه بشريت را زنان تشكيل مي دهند لذا بررسي جايگاه زن و تعيين حقوق او در اين عرصه امري ضروري و اجتناب نا پذير است. براي درك بهتر اين مفهوم، به تبيين نقش زن در هريك از عناصر نظام مي پردازيم.

مباني تعليم و تربيت اسلامي، ترجمه كارشناسي منابع به متون و مفاهيمي است كه تمامي اركان و اجزاي مفاهيم نظري تعليم و تربيت اسلامي را بتوان از آن استخراج كرد. معرفي حقيقت زن و نقش زن در حيات انساني و جايگاه زن در جامعه و حقوق او از ديدگاه اسلام به عنوان يكي از عناوين اصلي در مباني تعليم و تربيت اسلامي مطرح است.

در بحث اهداف و فلسفه تربيت بايد به انتخاب محتوا و اهداف تفصيلي آموزشي و تربيتي بر اساس نيازسنجي و روانشناسي دختران و پسران توجه شود. براي اين امر بايد گوهر وجودي زن و نقش انسان ساز او در تربيت نسل بشر شناخته شود تا با ارائه محتواي متناسب با آن به تربيت زناني كه خود اول معلم بشريت هستند و در آينده تربيت نسل بشر را بر عهده بگيرند.

همچنين در بحث ساختارهاي تربيت كه ساماندهي محتواي برنامه هاي تربيتي و آموزشي بر اساس مراحل رشد و هماهنگي با انسان است، بايد ساختار تربيتي در تفاوت هاي جنسيتي نيز در نظر گرفته شود و براي دختر و پسر با توجه به نيازهاي هركدام كه مطابق خلقت متفاوت آنها در جسم و عاطفه گوناگون است، ساماندهي و طبقه بندي ويژه اي انجام شود. با توجه به اين اصل بايد محتواي برنامه هاي درسي براي دختران مطابق ارزش هاي وجودي و والاي انساني آنها مثل عاطفه، زيبايي دوستي و...  باشد تا دختراني متخلق به اخلاق الهي تربيت شوند و با افتخار مسئوليت هاي مادري و همسري را قبول نمايند.

برنامه هاي تربيت عبارت است از طراحي و تدوين و ارائه محتواي لازم براي هريك از ساختارهاي تربيتي با توجه به اين نكته، مفاهيم آموزشي و تربيتي براي هريك از گروه دختران و پسران بايد بر اساس ساختار آنها كه همان طبقه بندي محتوا است، انجام گيرد.

منظور از روش هاي تربيت ارائه روش هايي است كه مربيان را در وصول به اهداف آن مكتب تربيتي راهنمايي كند. در اين بحث نيز بايد راهنمايي براي مربيان صورت گيرد تا برنامه هاي آموزشي و تربيتي متفاوتي براي دو جنس دختر و پسر طراحي و ارائه نمايند.

در زمينه شاخه هاي تربيت نيز بايد جزوات و كتب راهنما، متناسب با جنسيت باشد.

حال با استفاده از آينه تربيت كه همان ابزار ارزشيابي است بايد ديد با توجه به اهداف و اصول و مباني طراحي شده آيا اين نظام توفيق تحقق آنها را پيدا كرده يا خير؟

نگاه اسلام به حقوق زن و مرد

در نگاه اسلامي، زن و مرد در عنصر وجودي خلقت و در انسانيت يكي هستند. خداوند متعال زن‌ را از همان‌ عنصر مرد آفريد تا دوگانگي‌ و عدم‌ سنخيت‌ و يا تضاد اساسي بين‌ ايشان‌ پديد نيايد. زن‌ و مرد در كسب‌ مقامات‌ انساني‌ و ملكوتي‌ به صورت‌ يكسان‌ و مساوي ‌شامل‌ رحمت‌ و عنايت‌ پروردگار هستند و حساب‌ و پاداش‌ يا عقاب‌ در مورد هر دو به صورت يكسان اعمال مي شود. ولي‌ ابزار حيات‌ و مأموريت‌ هر يك‌ در دنيا براي‌ ايشان‌ متفاوت‌ است و زمينه‌ها و استعدادها و روشهاي‌ كسب‌ مقامات‌ انساني‌ و ملكوتي‌ ايشان‌ متفاوت‌ وضع شده است يعني با توجه به تفاوت هاي تكويني زن و مرد،  قوانيني متناسب با نظام تكويني آنها تعريف شده است.

زن از آن جهت که زن است و مرد نیز از آن جهت که مرد است در جهاتی همانند نیستند، زیرا در آفرینش و طبیعت، يكنواخت نیستند. از این رو با تساوی کاملی که در انسانیّت دارند و از ارزش یکسانی برخوردارند، از جهت مسائل حقوقی، وظایف، تکالیف، مجازات ها و… وضع مشابهی ندارند.

اسلام با تساوي حقوق زن و مرد مشكلي ندارد بلكه تشابه كامل حقوق اين دو را نمي پذيرد. با توجه به تفاوت فيزيكي و رواني زن و مرد در خلقت، نمي توان حقوق برابر و مساوي براي آنان در نظر گرفت چرا كه بسته به توانايي ها و قابليت هاي زن و مرد چه از لحاظ نيروي بدني و چه از لحاظ رواني حقوق و وظايفي  براي آنان تعريف شده است.

قرآن زن و مرد را از يك عنصر آفريد تا هر دو در مسير كمال در يك مدار حركت كنند و اگر هر يك از زن يا مرد از مسير خود كه با توجه به شرايط ويژه اش براي او در نظر گرفته شده، منحرف شود به ناهنجاري مي انجامد. زن و مرد تكميل كننده يكديگرند كه بايد هر يك پشتوانه ديگري باشد تا در درجه اول نظام خانواده شكل بگيرد و محيطي امن و آرام در آن ايجاد گردد تا فضاي مناسب براي رشد و تعالي آن دو و فرزندانشان فراهم گردد. در درجه بعدي كه اولويت دارد، زن و مرد بايد يكديگر را در سلوك الي الله ياري رسانند و در اين راه هر يك راهنماي ديگري و تأمين كننده آرامش او باشد.

زنان‌ را همچون‌ لباس‌، موجب‌ آبرو و جمال‌ و حفظ‌ حيات‌ بشري‌ و حافظ‌ حيثيت‌ مردان‌ قرار داد و مردان‌ را نيز همچون‌ لباس‌، موجب‌ حفظ‌ و جمال‌ و حيات‌ بشري‌ و حافظ‌ حيثيت‌ زنان ‌قرار داد.

«… هنّ لباس لکم وأنتم لباس لهنّ…»[2] زنان زینت و پوشش مردان، و مردان نیز زینت و پوشش زنان هستند.

یعنی زن و مرد یکدیگر را از انحراف ها نگاه می دارند، نارسایی های یکدیگر را می پوشانند و وسیله آسایش یکدیگرند. از این رو هریک زینت دیگری به شمار می آید.

قرآن كريم با بياني روشن و واضح در آیات متعدّدی می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم:

«یاایها الناسُ اتّقُوا ربّکم الّذی خلقکم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبثّ منهما رجالاً کثیراً ونساءً…»[3]

اى مردم از پروردگارتان پروا كنيد، همو كه شما را از يك تن يگانه بيافريد و همسر او را هم از او پديد آورد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكند؛ ...

«خلقکم من نفس واحدة ثمّ جَعَلَ منها زَوجها…»[4]

شما را از یک نفس بیافرید و از آن یک نفس، همسرش را قرار داد.

 «هو الّذی خلقکم من نفس واحدة وجعل منها زوجها لیسکن الیها…»[5]

اوست که همه شما را از یک نفس بیافرید و از آن یک نفس، همسرش را قرار داد تا به او آرامش یابد.

«ومن آیاته أن خلق لکم من أنفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها» [6]

 از آیات و نشانه های خداوند این است که همسرانی از جنس خود شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید.

زن و مرد در ذات و عنصر وجودي يكي هستند اما تفاوت هاي تكويني موجود براي ايفاي نقش آنان در عرصه حيات انساني است. اما اين تفاوت ها باعث برتري يكي بر ديگري نيست بلكه هر كدام‌ كه‌ تقوي‌ را بيشتر رعايت‌ كنند، نزد خدا گرامي‌تر بوده و مورد تكريم قرار مي گيرد.

«يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفو ا  ان اکرمکم عندالله اتقیکم»[7]

 اي مردم! همه شما را نخست از مرد و زن آفريديم و آن گاه در گروه ها و فرقه هاي مختلف قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد همانا بزرگوارترين شما نزد خدا با تقواترين شماست.

در خلقت همه مشترک هستند ولی آن کسی بالاتر است که اعم از زن یا مرد، با تقوا باشد، هر کس متقی باشد احترامش بالاتر است. قرآن در آیات فراوانی تصریح کرده است که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیّت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد.

«انی لا اضیع عمل عامل منكم من ذكر او انثی، بعضكم من بعض»[8]

من عمل هیچ عامل را ضایع و بی نتیجه نمی كنم چه مرد و چه زن، بعضی از شما از بعضی دیگر هستید.

«من عمل صالحا من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوهٔ طیبهٔ، و لنجزینهم اجرهم باحسن ما كانوا یعملون»[9]

هر آن كس كه عمل صالح بجا آورد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطی كه عملش توام با ایمان گردد، بر او زندگی طیب و پاكی داده و اجرشان بر طبق بهترین عملی كه می كردند می دهیم.

«و من عمل صالحا من ذكر او انثی و هو مؤمن فاولئك یدخلون الجنهٔ، یرزقون فیها بغیر حساب»[10]

و هر كس عملی صالح كند، چه مرد باشد و چه زن، به شرط اینكه ایمان داشته باشد، چنین كسانی داخل بهشت می شوند و بدون حساب روزی خواهند داشت.

«و من یعمل من الصالحات من ذكر او انثی و هو مؤمن فاولئك یدخلون الجنهٔ، و لا یظلمون نقیرا»[11]

و كسی كه عملی را از اعمال صالحه انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، البته به شرط آنكه دارای ایمان باشد، چنین كسانی داخل بهشت می شوند و به اندازه خردلی ستم نمی شوند.

حقوق مشترك و مساوي زن و مرد از ديد قرآن                                                   

به طور خلاصه، حقوق مشترك و مساوي زن و مرد از ديد قرآن، در زمينه هاي ذيل مي باشد:

1-     تکریم انسان                                

2-     مساوی بودن در خلقت               

3-     دارا بودن امتیازات خاص              

4-     درک مقامات قرب                      

5-     در آیات وجودی                            

     6- احترام در مقام والديني 

كشف آموزه هاي اسلام نسبت به شخصيت زن و نگاه تربيتي اسلام به زن

اسلام حق زن را در وجودش نهاده كه با تربيت صحيح محقق مي شود. فلسفه حقيقت و خلقت زن در آسمان و ملكوت است. فطرت زن مربوط به ذاتش است. اسلام مقام زن در حیات انسانی را بسیار والا معرفی می کند.

«اسلام طرفدار حقوق انسان است. هيچ مكتبي به اندازه اسلام ارزش و كرامت انسان را والا نمي‌داند. يكي از اصول اسلامي كه هميشه در تعريف و معرفي اسلام مطرح شده است، اصل تكريم انسان است.»[12]

در نگاه اسلام، تمام وجوهي كه شان انساني انسان را از حيوانات متمايز مي نمايد در زنان بيشتر از مردان است و بالفعل نشدن آن نتيجه عدم تربيت صحيح است.

حقوق زنان در اسلام دو گونه است:

1-  اضافات ملکی: که باید پیش آید و آن حق، هنگام تقسیم سهم خانم ها در نظر گرفته می‌شود. این حقوق جزء ذات زن نیست بلکه می خواهند با دادگاهها و با فشار های اجتماعی برای زن احراز کنند.

2- ذاتیات: حقوقي است كه از وقتی زن به دنیا می آید خداوند در وجودش قرار داده است. اگر از اول درست تربیت شود خودش به حق خودش می رسد.

اين مسأله كه ديه زن نصف مرد است و اين را به عنوان حق مطرح مي كنند اين از حقوق ذاتي زن نيست بلكه اضافه ملكي است. حقوق زن در ذات و فطرت او نهفته است و نبايد براي آن دست درازي كرد. اين موارد، به خاطر عدم شناخت قرآن است. اگر انسان شناسي قرآني و به تبع آن شناخت شخصيت زن رخ دهد اين ابهامات پيش نمي آيد.

از نگاه اسلامي، زن اول معلم بشريت است. خداوند متعال زن‌ را اولين‌ معلم‌ بشريت‌ نمود تا حق‌ سخن‌ آموزي‌ و آرامش ‌بخشي‌ بر گردن‌ بشريت‌ داشته‌ باشد. برای اول معلم بشریت بودن، بیان و قوه ناطقه از امتیازات انسانیت است. مقام تعلیم بیان در شان ملکوتی برای ائمه(ع) و پیامبران است و در شان زمینی و پایین، «علّمه البیان»[13] مادر است.

چشمه‌ سخن‌ را در وجود زن‌ به‌ وديعه‌ نهاد تا مطابق‌ با وحي‌ تكويني‌ و توانايي‌ خدادادي‌، با نوزاد بشريت‌ آنقدر سخن‌ بگويد تا بشريت‌ را با كلام‌ و نطق‌ و سخن‌ آشنا ساخته‌ و از لالي‌ و گنگي‌ نجات‌ دهد و نهال‌ بيان‌ را در حيات‌ انساني‌ رشد داده‌ و به‌ شكوفه‌ بنشاند و عواطف‌ انساني‌ را در وجودشان‌ شكوفا كند.

چشمه‌ عاطفه‌ را كه‌ لسان‌ قلب‌ و رمز حيات‌ و روابط‌ انساني‌ است‌ و نيز اساس‌ تأسيس‌خانواده‌ در جامعه‌ بشري‌ مي‌باشد را در حقيقت‌ زن‌ به‌ وديعه‌ نهاد. زنان‌ را لطيف‌تر و عاطفي‌تر نمود تا بتوانند عواطف‌ عالي‌ انساني‌ را كه‌خاص‌ حيات‌ انساني‌ انسان‌ است‌، پرورش‌ داده‌ و رشد دهند. و بدين‌ سان‌ زن‌ را پرورش‌ دهنده‌عالي‌ترين‌ ويژگيهاي‌ حيات‌ انساني‌ انسان‌ قرار داد. زن‌ را عاطفي‌ كرد تا بشريت‌ را آرامش‌ بخشد. «لتسكنوا اليها[14]» براي اين است كه بشريت به وسيلة زن به اعتدال، سلامت رواني، آرامش و به پناهگاه برسد.

به فرموده امام خميني (ره) تجسم عطوفت و رحمت در ديدگان نوراني مادر، بارقه رحمت و عطوفت رب العالمين است. خداي تبارك و تعالي قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبيت خود آميخته و اين رحمت لايزال است كه مادران را تحملي چون عرش در مقابل رنج ها و زحمت ها از حال استقرار نطفه در رحم و طول حمل و وقت زاييدن و از نوزادي تا به آخر مرحمت فرمود.[15] خداوند حقيقت‌ زن‌ را به‌ انوار جمال‌ خويش‌ روشني‌ بخشيد تا از درون‌ و باطن‌ خويش‌، مجذوب ‌زيباييها گردد و او را از زيبايي هاي‌ عالم‌ خاك‌، به‌ سوي‌ زيبايي هاي‌ برتر عالم‌ ملكوت‌ متوجه‌ نمايد. تا نهايتاً به‌اصل‌ خويش‌ يعني‌ جميل‌ مطلق‌ مراجعت‌ نموده‌ و متصل‌ گردد. زن اول معلم بشريت در زيبا شناسي است. اولياي الهي بايد با مجاهدات به اين مقام و مرتبه برسند حال آنكه زن از ابتدا اين فضيلت را داراست. اسلام براي زن حق تکریم در ایجاد آرامش، ایجاد آبرو و آبرومندی، شفقت و انس و همکاری و تعاون و وفاداری در خانواده و راز داری اسرار خانواده را قايل است. حق تکریم در خانواده، اختصاصی است و فقط به دلیل مادر بودن است. مادر معنی مربی می دهد. دختر باید مربی شود. به گونه اي كه راه و روش او موجب بهشتی شدن مردم شود. اين است معناي بهشت زیر پای مادران است. الجنه تحت اقدام الامهات[16] . حقيقت زن، پرستاري بشريت است. از نظر اسلام – قول حضرت رسول(ص) «نعم الولد البنات...مونسات...[17]» اهل انسند و دلها را آرام مي‌كنند.

اعمال و رفتار زن در جامعه و خانواده حكم شفابخشي دارد، زن امنيت آور در محيط خانه و اجتماع است. زن معمار بيت است. حضرت حق فرموده است كه مدل، نمونه، ماكت، حقيقت و نمونه مجسم بيت، بيت من است، «بيت الله الحرام». بايد جايي باشد كه در آن حكمت تدريس بشود، حكمت يعني راه‌هاي نجات جوان ها، راه‌هاي هدايت دختران و پسران، راه‌هاي آرامش بخش خانواده‌ها، راه‌هاي شفابخشي دل ها. زنان ناودان رحمت هستند. رزق ملكوتي در خانه مي‌كشانند و بركت وارد جامعه مي‌كنند.

به طور خلاصه حقوق زن در اسلام را كه جزء ذات و فطرت اوست را مي توان اينگونه دسته بندي كرد:

- اول معلم بشریت در سخن آموزی

- اول معلم بشریت در زیبا شناسی

      - سرچشمه عاطفه انساني

      - زن معمار بيت (خانواده) است

      - شفابخشي اعمال و رفتار زن

      - زن امنيت آور در محيط خانه و اجتماع است.

      - زنان ناودان رحمت الهي هستند.

اينها مأموريت زن و فلسفه خلقت زن است. اسلام وظيفه زنان را "انسان‌سازي " مي‌داند و معتقد است كه زن، مربي انسان است. اسلام بر نقش تربيتي زن به عنوان اول معلم بشريت تأكيد دارد و سعي او بر اين است تا با عرضه مفهوم حقيقي زن و شناساندن آن، زنان را براي وظايف خود آماده كند تا حيات انساني از مسير كمال و هدف خلقت منحرف نشود. با توجه به آموزه هاي فوق، مي توان فهميد كه اسلام مدافع حقيقي حقوق زنان است كه با تربيت صحيح و الهي اين حقوق احقاق مي شود. اسلام با آزادي زن نه تنها موافق است بلكه خود پايه‌گذار آزادي زن در تمام ابعاد وجودي زن است البته مرز آزادي زن را تا جايي مي‌داندكه به عفت او يا مصلحت عمومي جامعه آسيبي نرسد.

جايگاه و شخصيت زن در مكاتب غربي و انديشه منحط فمينيسم

«فرهنگ غرب فرهنگ برنامه ريزي براي فساد انسان است، فرهنگ دشمني و بغض با ارزش ها و درخشندگي و فضيلت هاي انساني است، فرهنگي است كه همچون ابزار در اختيار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است. اين فرهنگ، برهنگي و اختلاط و امتزاج بي قيد و شرط زن و مرد با هم است، كه يكي از پايه هاي اصلي فرهنگ غربي مي‌باشد و از روز اول براي فساد انسان ها و خروج انسانيت از دايره فضايل انساني بنيانگذاري شد.[18]»

مكتب پوزيتيويسم

انديشه ايست كه بر اساس آن تنها چيزهايي را باور دارد كه در آزمايشگاه شناخته شود و يا با ازمايش ثابت شود. و آنچه كه در آزمايشگاه و يا با آزمايش اثبات نشود، را غير واقعي و موهوم مي داند. پيشرفتهاي علمي جديد در غرب مديون اين انديشه است كه به صورت مكتب حاكم بر محافل و مراكز علمي تمدني غرب درآمده است. در اين مكتب حقيقت معني ندارد و آنچه معني دارد واقعيتي است كه به وسيلة آزمايش قابل اثبات باشد. حقيقت اعمال، حقيقت انسان، حقيقت مرد، حقيقت زن، حقيقت راستي، حقيقت شهادت، حقيقت و اسرار عالم، حقايق عرفاني و حقايق ملكوت، حقيقت اسلام، و حقيقت دنيا دوستي و حقايق ديگر عالم، همه و همه از نظر اين مكتب، بي معني است و ساخته و پرداختة ذهن بشر است. پوزيتيويسم در تعريف و معرفي مشخصات و وجود زن، تنها به دستاوردهاي آزمايشگاهي خود متكي است. و مكتب فمينيسم كه در دفاع از حقوق زنان در غرب پديد آمده است، تمام اطلاعاتش را دربارة حقيقت زن از اطلاعات علمي كه متكي بر مكتب پوزيتيويسم است به دست مي آورد. لذا از حقيقت زن و حقيقت عاطفه و از چيزهايي مثل قلب، روح، وجدان، عشق الهي و ملكوتي، حقيقت اياثار و امثال آن بي خبر است.

مكتب اومانيسم

انديشه ايست كه بر اساس اطلاعات به دست آمده از طريق پوزيتيويسم درباره جهان و انسان پديد آمده است. بر طبق اين انديشه، انسان برتر از ساير موجودات اين دنياست و انسان نيز چيزي غير از اطلاعاتي كه در آزمايشگاهها از او به دست آورده اند، ويژگي ديگري ندارد. مثلاً چيزي به نام قلب معنوي يا وجدان يا عشق الهي يا عرفان يا انسان كامل يا اسرار نامرئي ملكوتي ندارد. چون در آزمايشگاهها ثابت نشده است. ضمناً هستي به جز همين دنيا نيست و قبل و بعدي ندارد. عالم آخرت و قيامت از نظر پوزيتيويسم و اومانيسم بي معني است. از ديدگاه اومانيسم چون انسان قدرتمندترين موجود در همين عالم است و عالمي غير از عالم دنيا وجود ندارد، پس انسان بايد هرچه بيشتر براي كسب لذتهاي اين دنيا بكوشد و همه چيز را مي تواند براي كسب منافع خويش قرباني كند. زيرا عالم كاملتري بعد از اين دنيا از ديدگاه اومانيسم وجود ندارد تا از او بازخواست نمايد يا او را به سوي كمال بيشتر هدايت كند. انديشه اومانيسم حاكميت فرد را جايگزين حاكميت خدا كرد و در همين راستا زن نيز به عنوان يك فرد، در پي حاكميت و برتري خويش است. كه اين حاكميت، با آزادي در انديشه و شاد زيستن بدون هيچ گونه محدوديتي فراهم مي شود. بنیان تمدن غرب بر پایه اومانیسم استوار است، انسان محور است و غایت همه‎چیز را انسان  قرار مي دهد. پیامدهای گرایش به تفکر اومانیستی عبارتند از: پلورالیسم،‌ دموکراسی،‌ لیبرالیسم، سکولاریسم. اصل و اساس همه اين مكاتب، رهايي از دين و مذهب و جدايي دين از زندگي است.

مكتب فمينيسم

«فمنيسم» واژه‌اي فرانسوي به معناي زن سالار و زن محور و توجه به اصالت‌هاي زن است. فمينيسم در لغت به معنای آزادی خواهی زن و یا زن گرایی  تعریف شده است. در فرهنگ لغت حييم، فمينيسم به معناي عقيده به برابري زن و مرد و طرفداري از زنان تعريف شده است.

تاريخچه فمينيسم

در جامعه غربی شرایطی حاکم بود که تنها مرد را شهروند محسوب می کردند و زنان در جایگاه فرودست قرار داشتند. مرد به عنوان موجودي عاقل، نيرومند و كارآمد ترسيم مي شود و در مقابل، زنان موجودي احساسي، منفعل و به عنوان يك كالاي جنسي معرفي مي شوند. در فرهنگ غرب، زن تا چند دهه گذشته (اوايل قرن 20) در خانواده از استقلال مالي برخوردار نبود و همه دارايي هاي او به نام شوهر يا پدرش بود. در اين فرهنگ حتي نام خانوادگي زن پس از ازدواج به نام شوهر تغيير مي‌يابد.

در اوايل قرن نوزدهم ميلادي، فمينيسم با شعار دفاع از حقوق زنان در چنين فضايي شكل گرفت و زنان تشكيلات خاصي را در جهت دفاع از حقوق خود ايجاد كردند؛ اين تشكيلات بعدها انسجام بيشتري يافت و با حمايت مراكز دانشگاهي، آرا و تجربيات آنها به صورت نظريات فلسفي و جامعه شناختي مطرح شد. رويكرد فمينيسم به خانواده بيش از آنكه متاثر از فلسفه وجودي زن، روحيات و خلقيات او باشد، مرد را موجودي در مقابل زن مي شمارد و جنس مرد و نهاد خانواده را عامل تمام ظلم ها به زن مي داند. اگر چه اصول و بنيادهاي نهضت فمينيسم بر مبارزه عليه نظام مردسالاري و تبعيض عليه زنان بنا نهاده شده است اما كج فهمي ها و تندروي هاي اين جنبش باعث بدتر شدن جايگاه زنان شده  و در واقع فمينيسم مكتب فشار روحي بر عليه زن شده است.

مكتب فمينيسم در موج دوم خود با شكست ساختار خانواده و ازدواج و تجويز آزادي بي حد و حصر جنسي به بهانه مبارزه با مباحث كليشه اي زنان، نه تنها كرامت و شخصيت زنان را خدشه دار كرد بلكه جايگاه زنان در نقش هاي مادري و همسري را زير سئوال برد .موج دوم فمينيسم با تاكيد بيش از حد بر اشتغال و مشاركت اجتماعي و سياسي، زنان را مجبور كرد تا براي ابراز وجود، هويتي مردانه از خود به نمايش بگذارند. در اين شرايط نظام سرمايه داري كه نياز شديدي به نيروي انساني ارزانقيمت داشت، همراه با فمينيسم فضايي را ايجاد كرد كه زنان از خانه و زندگي خانوادگي خارج شوند. موج سوم فمينيسم از اواخر دهه 80 آغاز شد؛ فمينيست ها دريافته بودند كه وضعيت زندگي زنان به موقعيتي پرتناقض تبديل شده است كه اين قشر را دچار بي هويتي كرده و نتوانسته است منزلتي متناسب با ساختارهاي روحي و جسمي وي ايجاد كند. موج اول و دوم فمينيسم بيش از حد بر جلوگيري از رفتارهاي زنانه تاكيد مي كرد. اين امر باعث شد زندگي زنان از حالت طبيعي به سوي مكانيزه شدن سوق پيدا كند؛ احساس عدم امنيت به لحاظ فقدان كانون خانواده، عدم ثبات شخصيتي، افسردگي، تنهايي و بيماري هاي جسمي به لحاظ روابط پرخطر جنسي و سقط جنين از پيامدهاي فمينيست بوده است.

انديشه فمينيسم خواركننده‌ترين مكتب در معرفي شخصيت زن

مكتب فمنيسم خواركننده‌ترين مكتب در معرفي شخصيت زن است زيرا فمنيسم از زن يك مرد ناقص و قابل ترحم معرفي مي كند و سپس حقوق او را در رقابت با مردان قرار مي دهد و در دفاع از او تلاش مي‌نمايد.

فمينيست ها با قطع پيوند ميان انسان و خدا بر حاكميت انسان تأكيد مي‌كنند. از ويژگي هاي بارز فمينيسم، سياسي پنداشتن تفاوت هاي جنسيتي است.

در یک تعریف کلی فمینیسم مجموعه حرکت ها و فعالیت های اجتماعی با هدف احقاق حقوق زنان و رفع تضييق از آنان است که غالباً به وسیله خود زنان انجام می گیرد. در یک کلمه، فمینیسم اندیشه غرب در مورد زن است. این اندیشه كه در فکر مبارزه با مردان و همچنین برابر شدن با مردان در تمام امور است، اکنون به عنوان یک برنامه و نقشه و حربه حقوق بشری، توسط غرب علیه موجودیت زن مسلمان و ارزش های اسلامی به کار گرفته شده است. به ديگر سخن فمينيسم رسالتش را در دفاع از حقوق زن محدود و منحصر نكرده؛ بلكه در صدد ارائه تفسير جديدي از جهان و انسان است[19].

فمنيست‌ها به نقش زن در حيات انساني نگاهي متحجرانه دارند زيرا رويكرد جنسيتي و زنانه به نقش و حقوق زنان مي دهند و اين همان آغاز تحجر است. از آن جا كه فمنيسم بر اسرار خلقت دست نيافته است از حقيقت وجودي زن صحبت نمي‌كند و نمي تواند در اين ساحت مطلبي عرضه نمايد. زيرا اطلاعاتش براساس اومانيسم كه ريشه در پوزيتيويسم دارد، مي باشد و اين مكاتب در شناخت حقيقت زن ناتوانند، چون كشف حقيقت انساني، از توان آزمايش و آزمايشگاههاي حسّي پوزيتيويسم خارج است.

مكتب فمينيسم تنزل دهنده مولفه‌هاي انسانيت زن است. به ديگر سخن تمامي مولفه ها  و شاخصهايي كه در رفتار زنان بارز است و حقيقتي انساني و شريف دارد را موضوعي احساسي معرفي مي نمايد. به عنوان مثال فمنيسم زيباشناسي زن را ناشي از احساسات زنانه مي داند و از ريشة معرفتي و انساني آن بي خبر است و لذا آن را تبديل به مدگرايي و ابزار واقع شدن مي‌نمايد و بدين وسيله قبل از آنكه از حقوق زن دفاع نمايد او را موجودي احساسي معرفي مي نمايد.

فمينيست نابيناست و از درك حقيقت زن عاجز است. همان گرگهایی که زن غربی را بازیچه امیال و وسيله كسب درآمد و ثروت و رونق اقتصاد خود قرار داده بودند در برابر مبارزات زنان علیه مردان، وارد توطئه، جنگ روانی، تحريف حقایق و فریب آنان شده و با ترفند های بین المللی و شعارهای زرق و برق دار، ضمن همراهی با زنان و گروه های مدعی فمینیسم در رسیدن آنها  به  حقوق و ادعاهایشان علیه مردان، مجدداً آنها را فریب داده و با دادن آدرس غلط، مسیر دادخواهی و مبارزه زنان غربی را منحرف کرده و آنان را در سراشیبی غفلت و ذلت و بازیجه شدن قرار داده است که هنوز ادامه دارد.

با توجه به بنيان هاي فكري مكتب فمينيسم، نه تنها حقوق زن در اين مكتب احقاق نمي شود بلكه آسيب هاي جدي را نيز براي شخصيت او در پي دارد كه در زير به توضيح آنها مي‌پردازيم.

نگاه غرب به زن نگاهي تجاري و غيرانساني است كه همين نوع نگاه اساس همه بحران هاي خانواده در غرب است. زنان را از كرامت و انسانيت خود دور كرده و به موجودي بي هويت تبديل كرده اند. عفت زن مهم ترين عنصر براي شخصيت زن است. وسيله اي براي تعالي و تكريم شخصيت زن است. آنها با بيان آزادي جنسي و تأمين لذات مادي اين عفت را از زن گرفتند و زن را در دستان مردان هوسباز اسير كردند. بي توجهي به اخلاق در گرايش هاي فمينيستي تا بدان جا پيش رفت كه زنان به عنوان كالاي تجاري خريد و فروش مي‌شدند و ملعبه دست هواپرستان قرار گرفته بودند. از ارزش هاي مكتب غربي، عريان كردن زنان در برابر مرد است تا تمتعات جنسي مردان برآورده شود. اين همان مردسالاري است. اين نوع نگاه براي اشباع مادي ترين خصلت بشري در مرد است كه چيزي جز تحقير و توهين نسبت به جنس زن نيست.

نتيجه اين آزادي و فرهنگ برهنگي و اختلاط زن و مرد فروپاشي خانواده است. فرهنگ غرب با اين بي بندو باري ها و آزادي شديد جنسي در برقراري روابط زن و مرد كانون خانواده را كه محل آسايش و سكني گزيدن انسان است هدف قرار داده است.

مكتب فمينيسم اصل بنيان خانواده را با اين تفكر كه نقش هايي چون مادري و همسري كه اساس خانواده را تشكيل مي دهد براي زن محدود كننده است هدف قرار داده و معتقد است زن بايد طبق تفكرات اومانيستي آزاد و رها و در پي لذت جويي هاي خود باشد.

آنها حجاب و پوشش را محدوديتي براي زن مي دانند كه با وجود آن نمي تواند در فعاليت هاي اجتماعي آزادانه شركت كند و به حقوق خود دست يابد. اما در فرهنگ اسلام حجاب هيچ محدوديتي را براي زن به بار نمي‌‌آورد همان گونه كه در دوران انقلاب و دفاع مقدس زنان مسلمان ايراني با همان چادرهاي خود به ميدان آمدند و در فعاليت هاي سياسي و اجتماعي روز شركت كردند و حتي مردان را نيز به دنبال خود وارد ميدان ها كردند.

مقايسه انديشه اسلامي و انديشه غربي و پيامدهاي هريك، براي شخصيت و جايگاه زن

در نگاه غرب، اولاً زن‌ را مشابه‌ با مرد و در مقايسه‌ با مرد مطرح‌ مي‌نمايد ثانيا او را ضعيفتر وناتوان‌تر از مرد معرفي‌ مي‌نمايد ثالثا در يك‌ رقابت‌ نابرابر زن‌ را در ميدان‌ اجتماع‌ در برابر مرد قرارمي‌دهد.

در انديشه‌ غربي،‌ زن‌ از نظر انسان‌شناسي‌ و اصول‌ روان‌شناسي‌ موجودي‌ است‌ مانند مرد و در عين‌ حال‌ در مقايسه‌ با مرد داراي‌ تفاوتهاي‌ ويژه‌اي‌ است‌ كه‌ به‌ كلي‌ جنس‌ زن‌ را بسيار ضعيفتر از جنس‌ مرد معرفي‌ مي‌كند.

مولفه هاي شناخت زن در روانشناسي غرب

مولفه هاي شناخت زن در روانشناسي غرب عبارت است از:

1.‌ جنس زن از نظر توان‌ جسمي‌ و ماهيچه‌اي‌ ضعيفتر از مرد مي باشد.

جنس‌ زن داراي‌ معدل‌ وزن‌ كمتر و كوچكتر از نظر مخ‌ يا مغز و مخچه‌ و داراي‌ ضربان‌ قلب ‌بيشتر از مرد مي‌باشد كه‌ در استعدادهاي‌ زن‌ در مقايسه‌ با مرد تفاوت‌ ايجاد كرده‌ است.‌ جنس‌ زن‌ داراي‌ معدل‌ بالاتري‌ از نظر تعداد به كار بردن كلمات‌ در يك‌ روز در مقايسه‌ با مرد است و در نتيجه‌ بيشتر از مرد حرف‌ مي‌زند. جنس‌ زن‌ داراي‌ ويژگيهاي‌ روحي‌ و رواني‌ كاملاً احساسي‌تر از مرد مي‌باشد. جنس‌ زن‌ داراي‌ تمايلات‌ و گرايشهاي‌ خاص‌ مثل‌ تجملات‌ در زيور خواهي‌ و متمايز از مرد مي‌باشد. زن‌ داراي‌ ويژگيهاي‌ رفتاري‌ خاص‌ مثل‌ پنهان‌ گري‌ بيشتر و ترس‌ بيشتر و در عين‌ حال ‌داراي‌ رفتار جذاب‌تر و لطيف‌تر از مرد مي‌باشد. زن‌ از نظر قدرت‌ استنتاج‌ و كلي‌ نگري‌ و برهاني‌ بودن‌ و منطق‌ رياضي‌ داراي‌ معدلي‌ ضيعف‌تر از مرد مي‌باشد. ولي‌ در توجه‌ و دقت‌ در مسائل‌ جزيي‌ و  مصاديق‌، قوي‌تر و دقيق‌تر از مرد مي‌باشد. زن مراحل‌ رشد و يادگيري‌ را در دوران‌ كودكي‌ سريع تر از مرد طي مي‌نمايد و زودتر از مرد به‌آستانه‌ بلوغ‌ و نوجواني‌ و جواني‌ قدم‌ مي‌گذارد ولي‌ تداوم‌ رشد جسمي‌ و استعدادهاي‌ مرد طولاني‌تر از زن‌ مي‌باشد. جنس‌ زن‌ به‌ لحاظ‌ هوش‌ و حافظه‌ مساوي‌ با مرد است‌ ولي‌ به‌ لحاظ‌ بروز استعدادها وگرايشها و تمايلات‌ و نيازهاي‌ احساسي‌ و روحي‌ و رواني‌ با مرد متفاوت‌ است‌ مثلاً مايل‌ است ‌همواره‌ مورد توجه‌ قرار گيرد. با توجه به مؤلفه هاي فوق، در مباني‌ غربي، زن‌ از نظر انسان‌شناسي‌ و يا اصول‌ روان‌شناسي، ‌جنس‌ ضعيف‌تر و داراي‌ رفتاري لطيف‌تر از مرد مي باشد.

نقد مولفه هاي شناخت زن در روانشناسي غرب از نگاه اسلامي

اما در مباني‌ اسلامي،‌ زن‌ از نظر انسان‌شناسي‌ و اصول‌ روانشناسي‌ داراي‌ تفاوتهاي‌ آنچنان  ‌زياد و مهمي‌ مي باشد كه‌ روان‌شناسي‌ زن‌ را از مرد به‌ كلي‌ مستقل‌ نموده‌ است‌.

در مباني‌ اسلامي،‌ تمامي‌ نتايج‌ آزمايشگاهي‌ غربي‌ در مورد زن‌ مورد تأييد قرار گرفته‌ است‌ اما نگاه‌ روانشناسانه‌ اسلام‌ در مورد زن‌ اينگونه‌ است‌ كه‌ ضمن‌ اشتراك‌ نظر با نتايج‌ آزمايشگاهي ‌در مورد ويژگيها و تفاوتهاي‌ خاص‌ جسمي‌ و روحي و‌ رواني‌ زن‌ در مقايسه‌ با مرد، از پيدايش‌ اين ‌تفاوتها، تحليل هاي‌ آن چنان‌ متفاوت‌ و عميقي‌ ارائه‌ مي‌نمايد كه‌ اين‌ تفاوت ها در تغيير و يا انتخاب‌ نوع ‌تعليم‌ و تربيت‌ و نيز در انتخاب‌ و روشهاي‌ تعليم‌ و تربيت‌ و همچينن‌ در مأموريتهاي‌ انساني‌ و اجتماعي‌ و مدني‌ زن‌ نقش‌ اساسي‌ دارد و زن‌ را در تمامي‌ ابعاد انساني‌ از نظر روان‌شناسي‌ متمايز از مرد مي‌شناسد و علل‌ پيدايش‌ اين‌ تفاوت ها را نه‌ تنها محدود در تغييرات‌ بيولوژيكي‌ و هورموني ‌و  فيزيولوژيكي‌ و متابوليسم‌ بدن‌ نمي‌بيند بلكه‌ تفاوت هاي‌ رفتاري‌ بين‌ زنان‌ و مردان‌ را در ريشه ‌معرفتي‌ و انساني‌ ايشان‌ مي‌داند. لذا اساس‌ خلقت‌ زن‌ را به گونه‌اي‌ تحليل‌ مي‌كند كه‌ تفاوت هاي موجود‌ در رفتار زن‌ در مقايسه‌ با مردان را‌ نيز بخشي‌ از پايه‌هاي‌ تشكيل‌ دهنده‌ معرفتي‌ و شناختي‌ رفتار و پيدايش‌ مأموريت‌ انساني‌ زن‌ در حيات‌ بشري‌ دانسته‌ كه باعث‌ پيدايش‌ شخصيت‌ كاملاً متمايز زن‌ در مقايسه‌ با مرد مي‌باشد.

در اسلام زن در فضايي كه معمار، پهلوان و استاد است اگر جلو برود مرد نمي‌تواند مقاومت كند. يك مرد كه نمي‌تواند به ظرافت زن عمل كند و به آن زيبايي دلها را ببرد كه در اين ميدان زن برنده است. كسي كه بشريت را اينگونه كلام درماني كند فقط زن است، چه كسي مانند زن مي‌تواند در محيط خانواده اعتدال رواني ايجاد كند؟ كه در اينجا هم زن برنده است.

اسلام برای زنان جهان تا روز قیامت، سیده زنان عالم یعنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را الگو، اسوه و نجات دهنده حقیقت وجود زن از دست شیاطین انس و جن، معرفی کرده است. اکنون که جهان كفر و سكولار می رود تا با ابزار نمودن زن، جنگ خود علیه اسلام را آغاز کند، ولی در مقابل سیدة النساء العالمین[20] نیز خود به میدان آمده و حضرت فاطمه(س)، سردار جنگ فرهنگی شده‌اند. نام و مرام فاطمه(س) در حال جهانی شدن است که اين موضوع کاملاً علیه اصول فمینیسم است.[21]

آسيب ها و انحرافات فمينيسم

به طور خلاصه آسيب ها و انحرافات فمينيسم را مي توان به صورت زير دسته بندي كرد:

تزلزل بنيان خانواده تقابل زن و مرد نفي ارزش هاي اخلاقي   تشابه حقوق زن و مرد تبديل زيبا دوستي به مُد پرستي شكستن حريم الهي زن در رابطه با مردان و نابودي عفاف و حيا عدم رعايت حجاب و ترويج آرايش و خود نمايي و عشوه گري انحراف از مفاهيم انساني و روحاني و توجه به مفاهيم نفساني و شهواني مصرف گرايي تبديل روابط انساني و معنوي به روابط غير اخلاقي و غربي احساس و عاطفه و محبت وافر كه از بزرگترين ودايع الهي در وجود انسان است و براي احراز مقام مادري و تأسيس خانواده اهدا شده در مسير شهوات و اميال شيطاني هزينه مي گردد. شعر و قلم و سخن تبديل به ياوه سرايي و پر حرفي و مفاهيم غير اخلاقي گشته است. دختران و زنان دچار بحران هويت شده و منزلت و جايگاه خود را در جامعه گم كرده اند، لذا از تشكيل خانواده سرباز مي زنند و به هرزه گردي در محافل غير اخلاقي روي مي آورند. مطالعه و تحقيق به كناري گذاشته شده و كم سواد و كم معرفت شده اند و از فناوري هاي پيشرفته، در مسير اهداف دشمن استفاده مي شود.

15.زنان در فرهنگ هاي ديگر با تأثير از آموزه هاي فمينيسم از اصالت فرهنگي خويش شرمنده بوده و افتخار به تظاهر در شخصيت غربي و فرهنگ و گفتمان غربي دارند.

راز داري را به روابط و اطلاعات محرمانه درباره مردان تبديل كرده است. تحمل سختي ها را به خوش گذراني و فداكاري را به فداكردن خانواده براي وصول به لذات تبديل كرده اند. قدرت تسخير قلبها را تبديل به عشوه گري و تسخير نگاههاي مردان به خويش نموده اند. احساسات را يا براي خشم و انتقام و حسادت و يا براي شهوات به كار مي برند. از گوهر وجودي زن در خدمت اميال و خواهش هاي نفساني خويش استفاده مي كنند. فمينيسم با جنگ رواني بر زنان كاري كرده كه امروز زنان به اسم آزادي زنان و دفاع از حقوق زنان عملي غير از اين انجام مي دهند و بر بي ارزشي خود صحه مي گذارند. فمينيسم مكتب فشار روحي بر عليه زن است.

 

نتيجه گيري

از اهداف تعليم و تربيت در ديدگاه فمينيسم، دستيابي به برابري كامل زن و مرد است، به گونه اي كه از زنان مرد بسازد. همچنين آزادي زن (بي بند و‌باري) از ديگر اهداف فمينيسم مي باشد.

آزادي در انديشه اسلامي با آزادي در انديشه غربي متفاوت است. در نگاه اسلام، آزادي و تساوي كه مربوط به انسان است به اين معناست كه زن به خاطر اينكه انسان است بايد از حق آزادي برخوردار باشد. در ديدگاه فمينيسم به اين موضوع توجه نشده كه تساوي و آزادي شرط لازم است نه كافي. در اين مكتب تساوي با تشابه، و برابري با همانندي يكي شمرده شده است. اسلام با تشابه حقوق زن و مرد مخالف است. اسلام به فطرت و طبيعت زن تأكيد دارد و به اصل انسان بودن زن توجه مي نمايد. و با توجه به اين امر در همه امور عدل و مساوات را در مورد زن و مرد رعايت كرده است. اسلام آزادي را زمينه ساز حركت تكاملي انسان مي‌داند كه در خدمت هدف خلقت و قرب الي الله است. اسلام آزادي زن را تا جايي كه به عفت و گوهر وجودي او آسيب نزند جايز مي داند.

 در قرآن، زن و مرد هر دو از يك عنصر خلق شده اند و هيچ نظريه تحقيرآميزي در مورد سرشت زن وجود ندارد. تفاوت هاي تكويني موجود بين زن و مرد برخاسته از خلقت تكويني آنهاست كه براي حركت اين دو در مسير تكاملي خلقت لازم است. خداوند با قرار دادن اين تفاوت ها كانون خانواده را مستحكم تر مي كند چرا كه با توجه به تفاوت هاي تكويني زن و مرد وظايف آنها در خانواده تقسيم شده است. به عنوان نمونه، مسئله قيوميت مرد كه در قرآن بر عهده مرد نهاده شده است «الرجال قوّامون علي النّساء»[22]،  از نظر شهيد مطهري فقط مربوط به حيطه خانوادگي و زناشويي است و اين به علت برتري مرد نيست بلكه علت اصلي اين است كه مرد به لحاظ ويژگي هاي روحي و جسماني خاصش مي تواند از عهده اين وظيفه سنگين برآيد. همچنين بار سنگين اين مسئوليت از دوش زن برداشته شده است تا زن با فراغ بال و آرامش خاطر به وظيفه اصلي و انسان سازي خود در تأمين محيطي امن و آرام در خانه و خانواده كه مأمن اجتماع و محل تربيت فرزندان متخلق به اخلاق الهي است، به نحو احسن برسد.

از پيامدهاي منفي آزادي بي قيد و شرط كه از بنيان هاي انديشه غربي است، اختلاط زن و مرد و التذاذ و روابط نامشروع لجام گسيخته است كه زن را از زن بودن و هويت حقيقي اش تهي مي كند و شأن او را تا حد حيوان پايين مي آورد. اين آزادي سبب گشته كه زن از ودايع الهي كه براي تحكيم خانواده، ابقاي نسل بشر، تربيت بشريت و بهشتي كردن انسان هاي عالم در خدمت او گماشته شده است در راه برآورده كردن پست ترين لذات مادي خود استفاده كند كه اين سودي جز براي هوسبازي مردان ندارد. غرب و فمينيسم با جهالت كامل با استفاده از اين بنيان هاي فكري منحط در پي كسب آزادي زن و دفاع از حقوق پامال شده زنان است و اين انديشه را با تبليغات گسترده و به صورتي جذاب براي زنان جلوه مي دهند و زنان كه خام فريب‌هاي آنها مي شوند به عنوان احقاق حقوق خود، ناخواسته به نابودي خود كمك مي كنند و با پاي خود قدم به گنداب فساد مي گذارند و تصور مي كنند كه آزادند در حالي كه برده ارضاي شهوت مردان شده اند كه اين نتيجه اي جز از بين رفتن كرامت و منزلت حقيقي زن ندارد. در چنين انديشه اي نه تنها آيات وجودي زن تلاوت نمي‌شود بلكه به جاي اينكه شخصيت و كرامت زن در درجه اول اهميت باشد، به اسم آزادي، جاذبه هاي جنسي و شهواني زن در چشم نامحرمان نمود پيدا مي كند كه  اين امر برخلاف ادعاي غرب، عين مردسالاري است.

اسلام براي جلوگيري از اختلاط بي قيد و شرط زن و مرد و جلوگيري از نگاه هرزه مردان هوسباز، حفظ حجاب را بر زنان واجب كرده تا انسانيت زن خدشه دار نشود و ارزش او در حد كالا و ابزار تنزل نيابد. در تكميل آيه حجاب و وجوب حجاب بر زنان به مردان نيز توصيه كرده كه از نگاه  به نامحرم بپرهيزند. فلسفه رعايت حجاب، حفظ عفت و حياي زن است و اين حكم براي در امان ماندن گوهر وجودي زن از شكارچيان لذت جوست. اسلام با واجب كردن حجاب محدوديتي را بر زنان عرضه نداشته و حجاب هيچ منافاتي با فعاليت زنان ندارد. چنان كه در زمان انقلاب اسلامي و دفاع مقدس اين امر به خوبي مشهود بود كه زنان با حجاب كامل وارد ميدان هاي نبرد با كفر و ستم شدند و در اين وادي، مردان را نيز با عطوفت و شفقت خود به ميدان ها آوردند و به پيروزي بزرگ نايل آمدند.

رعايت حجاب، علاوه بر حفظ عفت و شخصيت زن، ارزش هاي والاي وجودي او را كه خداوند در وجودش به وديعه نهاده است روشن مي نمايد و آيات وجودي زن تلاوت مي شود. از آنجا كه در تعليم و تربيت اسلامي خانواده در متن است و به عنوان اصلي ترين نهاد تعليم وتربيت انسان فعاليت مي كند، لذا نقش مادر به عنوان اول معلم بشريت در سخن آموزي و القاي عاطفه نمود بيشتري پيدا مي كند. حال اگر با توجه به آموزه هاي اسلامي، در آموزش و پرورش ما، آيه هاي وجودي زن تلاوت شود و ارزش و مقام والاي او در كارخانه انسان سازي عالم بر همگان روشن شود، زن به تربيتي كه شايسته آن است خواهد رسيد و در سايه آن، با در امان ماندن از سيلاب ويرانگر شهوات، به تمامي حقوق حقيقي و الهي خود دست مي يابد و به سوي قرب الي الله و زيبايي مطلق و عاطفه مطلق هدايت مي شود و با الهام گيري از آن زيبا دوستي و عاطفه، خود را براي تربيت نسلي آگاه و با بصيرت به كار مي گيرد و با استفاده از اين ودايع الهي محيطي امن و آرام در خانواده و به تبع آن در جامعه ايجاد مي كند كه بستري براي حركت استكمالي بشريت آماده مي شود و اينجاست كه الجنه تحت اقدام الامهات[23] معني مي يابد چرا كه با اين نور و بصيرتي كه در پي تعليم و تربيت صحيح در زن ايجاد مي شود، آن را بي هيچ مزد و منتي بر جامعه بشريت ارزاني داشته و آنگاه است كه اين زن مي تواند اولياي الهي و انسان هاي بهشتي را تربيت نمايد.

منابع

قرآن كريم زاهدي، مرتضي، 1385، نظريه تربيتي اسلام، تهران: انتشارات موسسه فرهنگي صابره زاهدي مرتضي،1382، تقابل اسلام با فمينيسم درباره نقش زن در حيات انساني، مجموعه سخنرانيها در ايام فاطميه، مرداد 1382 در محل موسسه فرهنگي صابره(س) زاهدي مرتضي،1389، جزوات مربوط به دوره آموزشي "مديريت و تربيت انسان در تعليم و تربيت قرآني"، ترم اول تا سوم فتاحي زاده، فتحيه، 1387، زن در تاريخ و انديشه اسلامي، چاپ سوم، تهران: مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم مؤسسه فرهنگي قدر ولايت،1381، شخصيت و حقوق زنان در آينه رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي، چاپ سوم، 1388- تهران: مؤسسه فرهنگي قدر ولايت چراغي كوتياني اسماعيل، 1388، خانواده، اسلام و فمينيسم: تبيين رويكرد اسلام و فمينيسم به كاركردهاي خانواده – تهران: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) بهشتي سعيد، احمدي نيا مريم، مقاله تبيين و بررسي نظريه تربيتي فمينيسم و نقد آن از منظر تعليم و تربيت اسلامي رضايي منش، پروين،1389،هويت مردانه براي زنان و تامين نيروي كار ارزان، روزنامه رسالت، شماره 7226 به تاريخ 23/12/89، صفحه 18 (حرف امروز) دانشنامه قرآن كريم، مشكات، نسخه 1، موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان

11- نرم افزار كتابخانه‌ اهل بيت (ع)، نسخه اول،1384 – 2005 م، مركز معجم فقهى و مركز پژوهشهاى اسلامى المصطفى www.almarkaz.net

12- مطهري مرتضي، بررسى نظريات تحقيرآميز درباره زن و ديدگاه اسلام در اين رابطه، مجموعه آثار جلد (19)

 

نكات مهم مقاله:

1-  مكتب فمنيسم خواركننده‌ترين مكتب در معرفي شخصيت زن است زيرا فمنيسم از زن يك مرد ناقص و قابل ترحم معرفي مي كند و سپس حقوق او را در رقابت با مردان قرار مي دهد و در دفاع از او تلاش مي‌نمايد.

2-  اسلام برای زنان جهان تا روز قیامت، سیده زنان عالم یعنی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را الگو، اسوه و نجات دهنده حقیقت وجود زن از دست شیاطین انس و جن، معرفی کرده است... نام و مرام فاطمه(س) در حال جهانی شدن است که اين موضوع کاملاً علیه اصول فمینیسم است.

3- اسلام، چشمه‌ عاطفه‌ را كه‌ لسان‌ قلب‌ و رمز حيات‌ و روابط‌ انساني‌ است‌ و نيز اساس‌ تأسيس‌خانواده‌ در جامعه‌ بشري‌ مي‌باشد را در حقيقت‌ زن‌ به‌ وديعه‌ نهاد.

4-  اسلام حق زن را در وجودش نهاده كه با تربيت صحيح محقق مي شود. يعني اگر دختران ما طبق تعليم و تربيت اسلامي، رشد كنند، خود به خود به حقوق خود خواهند رسيد و كرامت و انسانيت مد نظر خالق متعال و دين مبين اسلام را به دست خواهند آورد.

*راه پيش گيري از انحراف در دفاع از حقوق زنان، مبارزه با انديشه منحط و بي محتواي فمنيسم و راه رسيدن به حقوق و رشد و تعالي زنان، ارائه دركي صحيح از نظريات اسلام و قرآن درباره حقيقت زن و آگاه كردن زنان و مردان مسلمان از حقيقت زن و نقش او در حيات انساني از ديدگاه قرآن و اسلام است.

 * زن‌ و مرد در كسب‌ مقامات‌ انساني‌ و ملكوتي‌ به صورت‌ يكسان‌ و مساوي ‌شامل‌ رحمت‌ و عنايت‌ پروردگار هستند و حساب‌ و پاداش‌ يا عقاب‌ در مورد هر دو به صورت يكسان اعمال مي شود. ولي‌ ابزار حيات‌ و مأموريت‌ هر يك‌ در دنيا براي‌ ايشان‌ متفاوت‌ است.

* در نگاه اسلام، تمام وجوهي كه شان انساني انسان را از حيوانات متمايز مي نمايد در زنان بيشتر از مردان است و بالفعل نشدن آن نتيجه عدم تربيت صحيح است.

* خداوند متعال زن‌ را اولين‌ معلم‌ بشريت‌ نمود تا حق‌ سخن‌ آموزي‌ و آرامش ‌بخشي‌ بر گردن‌ بشريت‌ داشته‌ باشد... مقام تعلیم بیان در شان ملکوتی برای ائمه(ع) و پیامبران است و در شان زمینی و پایین، «علّمه البیان» مادر است.

* اسلام وظيفه زنان را "انسان‌سازي " مي‌داند و معتقد است كه زن، مربي انسان است.

* فمنيست‌ها به نقش زن در حيات انساني نگاهي متحجرانه دارند زيرا رويكرد جنسيتي و زنانه به نقش و حقوق زنان مي دهند و اين همان آغاز تحجر است.

* اگر با توجه به آموزه هاي اسلامي، در آموزش و پرورش ما، آيه هاي وجودي زن تلاوت شود و ارزش و مقام والاي او در كارخانه انسان سازي عالم بر همگان روشن شود، زن به تربيتي كه شايسته آن است خواهد رسيد و در سايه آن، با در امان ماندن از سيلاب ويرانگر شهوات، به تمامي حقوق حقيقي و الهي خود دست مي يابد... و اينجاست كه الجنه تحت اقدام الامهات معني مي يابد چرا كه با اين نور و بصيرتي كه در پي تعليم و تربيت صحيح در زن ايجاد مي شود... اين زن مي تواند اولياي الهي و انسان هاي بهشتي را تربيت نمايد.

 

 


 

[1] فتاحي زاده، فتحيه، 1386، ص17

[2] بقره، آيه 187

[3] نساء، آيه 1

[4] زمر، آيه 6

[5] اعراف، آيه 189

[6] روم، آيه 21

[7] حجرات، آيه 13

[8] آل عمران، آيه 195

[9] نحل، آيه 97

[10] مؤمن، آيه 40

[11] نساء، آيه 124

[12] بيانات مقام معظم رهبري، (25/9/1371)

[13] سوره الرحمن-آيه4

[14] سوره روم-آيه21

[15] فتاحي زاده، فتحيه، 1386، ص237

[16] ميزان الحكمه، ج10، ص712

[17] وسائل الشيعة (الإسلامية)،  الحر العاملي، جلد 15،صفحه99

[18] بيانات مقام معظم رهبري، (15/9/1368)

[19] فتاحي زاده، فتحيه، 1386، ص83

[20] اسلام عليك يابن فاطمه سيدة النساء العالمين- زيارت عاشورا

[21] در ايام فتنه سال 88 ديديم كه نوكران مكاتب غربي، و فمينيستهاي ايراني چگونه دختران و زنان را تحت عناويني چون دختران فيروزه اي، به خيابان ها كشاندند، تا با سوء استفاده از جاذبه هاي جنسي، جوانان را به همراهي با آشوب تشويق كنند، ولي تبعيت و بصيرت مردان و زنان مسلمان از فرزند فاطمه(س) و نايب ولي عصر(عج) تير حاميان استكبار و دشمنان اسلام را به خودشان باز گرداند.

[22] سوره نساء آيه 34

[23] ميزان الحكمه، ج10، ص712

 

0 نظر