متن کامل کتاب نظريه تربيتي اسلام ; فصل8:نقش اخلاق اسلامی در روانشـناسی تربیتی
فصل8
نقش اخلاق اسلامي در روانشناسي تربيتي
اخلاق اسلامي، ظرائف و غوامض و پيچيدگيهاي روان انسان را مطرح كرده و راه و روشهدايت و رشد انسان را تبيين مينمايد.
اخلاق اسلامي، رفتار انسان را بصورتي دقيق و موشكافانه تحليل ميكند و ريشههاي آنرامعرفي مينمايد.
اخلاق اسلامي، ريشه ضعفها و نارساييها و بي توفيقيها را بررسي و تحليل و معرفيمينمايد.
اخلاق اسلامي، هر گونه توفيق و پيروزي و توانمندي را از جنبه رواني بررسي كرده و ارائهمينمايد.
اخلاق اسلامي، برخلاف بسياري از مكاتب روانشناسي، از نوجواني و جواني به عنواندوران بحران و مرحله بيماري و سرگشتگي و جنون ياد نميكند.
اخلاق اسلامي، برخلاف بسياري از مكاتب روانشناسي، در شناخت منشاء تحولاتجديد و بي سابقه در رفتار و حالات روحي و رواني در نوجوانان و جوانان را تنها در تحولاتفيزيولوژيكي و بيولوژيكي خلاصه نميكند.
اخلاق اسلامي، برخلاف بسياري از مكاتب روانشناسي در مرحله بلوغ منشاء تحولاتروحي رواني و رفتار نوجوان و جوان، اولويت را به تحولات بيولوژيكي و فيزيولوژيكي نميدهد.
اخلاق اسلامي، مرحله نوجواني و جواني و بحرانهاي روحي و رواني در اين مرحله را تنهابعنوان مرحله انتقال كودكي به بزرگسالي معرفي نميكند.
اخلاق اسلامي، مرحله نوجواني را به عنوان معبري خطرناك كه بايد از آن عبور كرد،نميشناسد.
اخلاق اسلامي، براي مرحله جواني و نوجواني، استقلال خاص قائل ميباشد و آنرا بهعنوان يك مرحلهي مستقل و سرنوشت ساز و ممتاز و ارزشمند ميشناسد و آن را مقدمّهاي برايتجلّي قابليتهاي انسان معرفي مينمايد.
بسياري از مكاتب روانشناسي از دوران جواني و نوجواني به عنوان بحران روحي يادكردهاند و والدين و مربيان را تنها به صبر و شكيبايي و كنار آمدن و همراهي با اين بحران روحيدعوت ميكنند و مرحله نوجواني و جواني را به نوعي بيماري تشبيه ميكنند و مربيان و والدين راتنها به پرستاري از بيمار دعوت مينمايند. لذا در برنامه ريزي براي مرحله نوجواني و جوانيدچار ناهماهنگي و نظريات متفاوت و گاه مخالف شدهاند و برنامههاي غيرروشن و نامطمئن راارائه كردهاند.
اين در حالي است كه در برنامه ريزي تربيتي براي مرحله كودكي، نوعاً يك برنامه منسجم وروشني را ارائه دادهاند كه اگر چه جامع نيست ولي لااقل مبهم و متضاد نيست.
ولي اخلاق اسلامي، مرحلهي نوجواني و جواني را آغاز مرحلهي آگاهي انسان بر اعماقرفتار و آغاز توانايي در اداره امور روحي و رواني خويش معرفي ميفرمايد.
اخلاق اسلامي، مرحله نوجواني و جواني را آغاز بروز آثار خارجي استعداد و توانايينوجوان در كنترل رفتار خويش ميشناسد و اين مرحله را آغاز آمادگي براي برنامههاي تربيتي درتسلط بر نفس و تقويت اراده ميداند.
اخلاق اسلامي، مرحلهي نوجواني و جواني را مرحلهي طلوع انسانيت و مرحلهي تولدانسان آگاه (بالغ) از درون انسان كودك (نابالغ) معرفي مينمايد.
اخلاق اسلامي مرحلهي نوجواني و جواني را مرحلهي آمادگي براي پذيرش فضايل وخصلتهاي انساني و ايجاد ملكات فاصله در نفس ميشناسد.
اخلاق اسلامي، مرحلهي نوجواني را بعنوان قدرتمندترين مراحل در برخورد با ضعفهايروحي و كاستيهاي رواني و نفساني معرفي ميكند.
اخلاق اسلامي، مرحله نوجواني را توانمندترين مرحله از مراحل عمر انسان براي مبارزه باعادات غلط اجتماعي، و ضوابط منفي محيط ميشناسد.
نقش اخلاق در تدوين مباني و اهداف و اصول تعليم و تربيت
اخلاق اسلامي در استخراج و تدوين مباني واهداف و اصول تعليم و تربيت از قرآن كريم وسنت رسول خدا و فرمايشات ائمه طاهرين (عليهمالسلام) و سيره طيبه ايشان سهم بزرگي دارد وآنها را به سادهترين جملهها و شيرينترين الفاظ و مفاهيم و روشنترين اهداف و اصول، ترجمهكارشناسي مينمايد.
نقش اخلاق اسلامي در انتخاب روشها و حضور در برنامههايآموزشي يا تربيتي
اخلاق اسلامي، انگيزههاي اصيل و دائمي براي حركت به سوي كمال و رشد در انسانايجاد مينمايد.
اخلاق اسلامي روشهاي درگيري انسان با ضعفها و كاستيهاي خود و شيوهي پيروزي برآنها و اصلاح آنها را معرفي مينمايد و مهمترين عامل رشد را سعي متربي يعني شخص تربيتشونده ميداند.
اخلاق اسلامي براي مرحله جنيني، مرحله نوزادي و شيرخوارگي، مرحله صباوت وماقبل دبستاني، مرحله تميز و سنين دبستاني، مرحله بلوغ و سنين دبيرستاني «به تفكيك دخترانو پسران»، برنامه تنظيم شده و تدوين شده و عميق دارد.
اخلاق اسلامي براي برخورد سازنده با نوجوان و جوان بهترين روشها را ارائه ميدهد.
برنامههاي اخلاق اسلامي به تلاشها و مجاهدتهاي فردي، محدود نميشود. برنامههاياخلاق اسلامي شامل تمامي شئون و روابط اجتماعي نيز ميگردد. اعم از ازدواج، پدر شدن، مادرشدن، رابطه تمامي اعضاي خانواده، معاملات، مراجعات، مشاغل، محافل، انتخاب دوست،برخورد با مخالف و موافق، با كوچكترها، با بزرگترها، با ثروتمندان و قدرتمندان، با معلم و استاد،با شاگرد، با فقرا و مستمندان، با دانشمندان و....
اخلاق اسلامي در مورد رنگ و شكل لباس و شكل و محتواي تغذيه و ساعات كار واستراحت و همه و همه برنامه دارد.
اخلاق اسلامي چگونگي رفتار با نوجوانان و جوانان و چگونگي برنامه ريزي تربيتي وآموزشي براي آنان را به مربيان و كارشناسان و برنامه ريزان ميآموزد.
نقش اخلاق اسلامي در كنترل و هدايت بحرانهاي نوجواني وجواني
بنابراين اخلاق اسلامي به كلي متفاوت از معنويات و عرفان و اخلاقيات مسيحي و سايراديان است و در هيچ محدودهاي محدود نميشود و با هيچ حصاري نميتوان آنرا از جزييترينقسمتهاي حيات بشري جدا نمود.
براي استفاده از اخلاق اسلامي در هر گونه نظام آموزشي بايد آنرا دوباره مورد بررسي قرارداد.
برداشت برنامه ريزان و كارشناسان نظام آموزشي از اخلاق اسلامي بايد تغيير نمايد تابتوانند محتواي اخلاق اسلامي را در تمامي دروس و برنامهها و فضاهاي آموزشي و تربيتي موردتوجه قرارداده و آنرا در نظام تعليم و تربيت همچون روح در پيكر بدن بدمند.
اخلاق اسلامي، روشهاي موثر و متنوع در برخورد؛ امور و شئون مختلف حيات بشري راارائه مينمايد.
اخلاق اسلامي روش همسرداري و روش شوهرداري، روش زندگي به هنگام تنگدستي،روش زندگي به هنگام بي نيازي و ثروتمندي، روش مديريتهاي كوچك در حد خانواده و روشمديريتهاي بزرگ در حد رهبري جامعه و جهان، روش زندگي به هنگام شكستها، روش زندگيبه هنگام نيل به پيروزيها، همچنين روش برخورد با شكست خوردهها، روش زندگي با دوستان،روش زندگي با مخالفان و بسياري ديگر را ارائه ميدهد و به همين دليل است كه نميتوان آنرا دريك يا دو ساعت تدريس اخلاق در مدرسه يا دانشگاه محدود نمود.
اخلاق اسلامي به دو بخش تقسيم ميشود:
1ـ اخلاق نظري 2ـ اخلاق عملي
اخلاق نظري همان روانشناشي اسلامي است كه امكانات و استعدادها و قواي انسان وهمتها و سرمايههاي انسان را در وجود انسان بررسي ميكند. رفتار او را ريشه يابي ميكند. مبانيرفتار را معرفي مينمايد. منشاء رفتار در انسان را جستجو ميكند. منشاء رفتارهاي نامطلوب و نيزرفتارهاي شايسته و پسنديده را چه از نظر ژنتيك و صفات موروثي و چه از نظر تاثير محيط برانسان، بررسي مينمايد.
اخلاق نظري، عوامل سهيم و موثر در صدور رفتارهاي انسان را معرفي ميكند. نظام ودستگاههاي ادراك و دريافت و نيز انعكاس انسان در مقابل دريافتهاي دروني خود و محيط رابررسي ميكند و چگونگي كنش و واكنش آنها را معرفي مينمايد. تا برنامه ريزي و تربيت انسانمعتدل و توانا و رشيد، توسط اخلاقي عملي قابل تحقق باشد.
اخلاق عملي، نقشه و برنامه تربيت انسان معتدل و توانا و رشيد و رشد يافته و انسان الهياست كه براساس مباني نظري اخلاق يعني اخلاق نظري تدوين و تهيه شده است.
اخلاق نظري، منشاء تحولات روحي و رواني و نيز تغييرات در ساير جنبههاي رفتار را درانسان معرفي مينمايد.
اخلاق نظري براي ايجاد تحولات مطلوب در انسان، متناسب با امكانات و استعدادها وتواناييهاي انسان، اصولي را ارائه ميدهد كه اخلاق عملي براساس آن اصول، تغيير رفتار درجهت مطلوب را در انسان برنامه ريزي و تدارك مينمايد.
اخلاق نظري، مباني و اهداف و اصول تربيت انسان رشيد و شايسته را معرفي ميكند واخلاق عملي، برنامه اجرايي تربيت انسان رشيد را تدارك و معرفي مينمايد.
خلاصه آنكه، انسان چيست را اخلاق نظري پاسخ ميدهد و نيز انسان كامل چگونهانساني بايد باشد را اخلاق نظري پاسخ ميدهد.
امّا انسان چه بايد بكند تا طبق نمونهها و معيارها و شاخصها و اهداف و اصول تربيتاسلامي تربيت شود و به كمال انساني نزديك شود را اخلاق عملي پاسخ ميدهد.
معرفي اصول روانشناسي اسلامي و هر گونه روانشناسي از ديدگاه اسلام را اخلاق نظريمعرفي مينمايد.
اما روان درماني و معرفي روشهاي آنرا اخلاق عملي به عهده دارد.
علم اخلاق، علم شناسايي نقاط ضعف انسان است و علم شناسايي زمينههاي ورود وحكومت شيطان بر انسانهاست. علم اخلاق، علم روانشناسي تربيتي و علم روانكاوي اسلاماست. علم اخلاق، براي جستجو و پيدا كردن هر گونه ضعف و سستي و كاستي و بيماري وپليدي و گرفتگيها و عقدههاي رواني و روحي است.
علم اخلاق، علم روان درماني و روانشناسي باليني است. تا پس از شناسايي ضعفهايانسان برنامههاي اصلاحي و درماني را ارائه دهد و انسان را در مسير تكاملي خويش ياري نمايد واو را در مشكلات روحي و رواني ياري دهد و موانع روحي و رواني انسان را از پيش پاي او در طيمسير كمال برطرف نمايد.
علم اخلاق، علم روانشناسي تربيتي اسلام و برنامههاي آن براي كنترل و هدايت رفتارانسان است. يأسها، افسردگيها، عقدههاي رواني، ناكاميها، نااميديها، درماندگيهاي روحي بهوسيلهي علم اخلاق قابل اصلاح است.
علم اخلاق، برنامهي روانشناسي تربيتي اسلام و برنامههاي آن براي كنترل جاذبههايشديد به سوي اميال شهواني و جنسي و تجاوزها و تعديها و پرده دريها و بزهكاريهاست.
علم اخلاق، برنامه روانشناسي تربيتي اسلام و برنامههاي آن براي كنترل خودخواهيها،غرورها، سلطه جوييها و خود بزرگ بينيها است.
علم اخلاق، برنامه روانشناسي تربيتي اسلام و برنامههاي آن براي حفظ تعادل قوا و برنامهحفظ سلامتي روح و روان و برنامه حفظ سلامتي بدن و اعضاء و اندام و جوارح انسان است.
علم اخلاق، روانشناسي تربيتي اسلام و برنامههاي آن است كه براي تمركز قوا، و رشدقدرت رواني و روحي و پيشگيري از هر گونه تضادهاي دروني و خود درگيريها و بيماريهايعصبي است.
علم اخلاق روانشناسي تربيتي اسلام و برنامههاي آن است كه براي سامان دهي تمايلاتو سازماندهي قواي روحي رواني و جسمي، و هم آهنگي نيروهاي جسمي و ذهني و روحي ورواني و جهت دهي آنها به سوي نشاط و قوت و قدرت و كمال و اميد و انبساط روحي و آرامشدروني و ظاهري تأسيس شده است.
علم اخلاق، روانشناسي تربيتي اسلام و برنامههاي آن است كه براي ايجاد ادب و منطق ونرمي و شيريني در گفتار و تعادل و متانت در رفتار تدوين شده است.
شيطان شناسي
ي'ا بَني آدَمَ لا'يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْط'انُ كَم'ا اَخْرَجَ اَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَّنَةَ يَنْزِعُ عَنْهُم'ا لِباسَهُم'ا لِيُريِهم'اسَوْءاتِهِما اِنَّهُ يَر'يكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا' تَرَوْنَهُمْ اِنّ'ا جَعَلْنَا الشَّياطينَ اَولِي'اءَ لِلذَّينَ لا'يُؤْمِنُونَاعراف (7) 27
اي فرزندان آدم (مراقب باشيد) كه شيطان شما را دچار فتنه نكند همانگونه كه پدر و مادرشما را از بهشت (قرب) بيرون كرد. لباس (پرهيز و مراقبت) از تن ايشان بيرون آورد تا زشتيهايايشان را به چشم ايشان بكشد. همانا او و يارانش از موضعي شما را ميبينند (و در شما نفوذميكنند) كه شما متوجه نميشويد و ايشان را نميبينيد.
اِنَّ الشَّيْط'انَ ك'انَ لِلْاِنس'انِ عَدُوّاً مُبيناً (اسراء 52)
در اين آيه خداوند متعال ميفرمايد، همانا شيطان براي انسان دشمني آشكار است يعنيعدوات و دشمني شيطان با انسان آنچنان آشكار است كه غيرقابل انكار ميباشد. و آنچنان صفآرايي كرده است كه ضرورت مراقبت و جنگ با شيطان، حتمي است.
در آيات كريمه فوق، خطر شيطان در انحراف انسانها و نابودي حيات معنوي و انسانياعلام شده است و نيز هشدار داده شده است كه ساده انگاري دربارة شيطان جز بيچارگي انساننتيجهاي نخواهد داشت و امر شده است كه در مورد برخورد با شيطان و يارانش بايد برنامه ريزيو كارشناسي دقيق و حساب شده داشت. زيرا شيطان و يارانش براي نابودي انسانيت آنچنانپيچيده رفتار ميكنند كه براي هر كسي قابل رويت نيست. زيرا به فرمايش قرآن كريم آنان از نقاطيما را ميبينند و نفوذ ميكنند كه آنها را نميبينيم.
يعني بگونهاي حساب شده عمل ميكنند كه حتي درك نفوذ آنها و شيوههاي نفوذ آنها وميزان نفوذ آنها و ضرباتي كه بر روح و جسم و جامعه و حيات انساني و فرهنگ معنويت واردميكنند را مشخص نميتوان كرد و محاسبه نميتوان نمود. مگر آنكه با كارشناسي حساب شده وبرنامه ريزي دقيق با آنها برخورد كنيم. همانگونه كه آنان با ما برخورد ميكنند.
موجودي كه در مقابل لشگريان خدا صف آرايي كرده و علنا جنگ با خدا را اعلام و آغازنموده است، را نميتوان دست كم گرفت. زيرا در خود آنچنان قدرتي را سراغ دارد كه اجازه وجرات اعلام جنگ با خدا را به خود داده است. لذا در تربيت اسلامي، برنامه ريزي براي تربيتانسانها و چگونگي درگيري با شيطان و شياطين و معرفي راههاي گريز و نجات از محاصرهيشياطين و حتي آموختن راههاي حمله و دفع همزات شياطين و ضروري است.
قرآن كريم و روايات شريفه رسول خدا (ص) و اهل البيت عليهم الصلوات والسلام مملو ازمعرفي مكايد شيطان و شيوههاي برخورد با شياطين است. تا جايي كه اگر بگوييم اساسا انبياء واولياء و كتابهاي آسماني و آيات قراني، همه و همه نيمي از برنامههاي خود را صرف مبارزه باشياطين و معرفي شيوه مبارزه با شياطين نمودهاند، سخن به گزاف نگفتهايم.
پس اگر اين حقيقت انكارناپذير را قبول كرده و به آن يقين داشته باشيم، نميتوانيم نظامتربيتي اسلام را بدون برنامه ريزي براي شيطانشناسي و راههاي مبارزه با شيطان و فرهنگشيطان، تدوين نماييم. و نيز نميتوانيم بدون برنامه ريزي و بدون آموزشهاي كافي براي هنگامرويارويي با شيطان و شيطان صفتان و صفات شيطاني و وساوس شيطاني، نسل جوان را رها كنيمو در اين صورت يقينا نميتوانيم تحقق تربيت اسلامي در نسل جوان را انتظار داشته باشيم.
قرآن كريم به موضوع شيطانشناسي و شيوههاي نفوذ او و برنامههاي مقابله و روشهايمبارزه با او آن اندازه توجه نموده است كه بصورتي دقيق و روشن عناوين اصول و محورهاياصلي برنامه مبارزه با شيطان را ارائه فرموده است. به نمونه هايي از اين دست كه در قرآن كريممطرح شده است توجه فرماييد:
- علت اصلي درگيري و دشمني شيطان با انسان
- سابقه و چگونگي آغاز دشمنيهاي شيطان
- تواناييها و ميزان چيرگي شيطان بر انسان
- راهكارها و برنامههاي اساسي شيطان براي گمراهي انسان
- اعلام خطر و هشدارهاي مكرر خداوند در مورد دشمني و نفوذ شيطان با انسان
- وساوس شيطان
- جنود شيطان
- ياران و دوستان شيطان
- برادران شيطان
- ميزان و اشكال عدوات شيطان
- استزلال يعني ايجاد لغزش در انسان توسط شيطان
- تخويف شيطان (ايجاد ترس و نگراني و اضطراب)
- زينت دهي دنيا و آرايش دنيا و جلوه بخشي دنيا توسط شيطان
- نزغ شيطان
- رجس شيطان
- كيد شيطان
- دوستي شيطان
- وعدههاي شيطاني
- ايجاد نگراني از فقر و شكست در انسان
- امر به فحشاء توسط شيطان
- مس انسان توسط طايفهاي از شياطين
- همزات الشيطان
- ايجاد فراموشي در عهدها در پيمانها- فراموشي در تصميمات استكمالي، فراموش درذكر خدا) توسط شيطان
- اضلال شيطان
- بندگي شيطان توسط انسانها
- انواع و گروهها و طوائف شياطين
- راههاي نفوذ شيطان
- اغواي شيطان
- رهگيري و كمين شيطان
- راه بندي و انحراف از صراط مستقيم توسط شيطان
- اوامر شيطان
- حزب شيطان
- تلاوت شيطاني
- كفر شيطان
- شياطين انس و جنّ
- همزات الشياطين
- نرول شياطين بر دلهاي انسان
- رجوم شياطين
- ميزان شناخت ابليس از انسان
- چگونگي پناه بردن انسان از شر شيطان
- برنامههاي مبارزه با شياطين
- معرفي نقاط ضعف و نقاط نفوذپذير انسان در مقابل شيطان
- پناهگاهها و قلعهها و حصارهاي الهي براي انسان در مقابل شيطان
- چگونگي ايجاد رابطه با حق تعالي در مقابل شيطان
- چگونگي ايجاد رابطه با اولياء خدا در مقابل شيطان
آنچه در فوق آمده است تنها بخشي از برنامههاي الهي در مقابله با شيطان و صفاتشيطاني بود.
علم اخلاق، انسان را با شيطان و مكايد او آشنا ميسازد و انسان را در رويارويي وشيوههاي مبارزه با او توانا مينمايد.
انبوه آيات قران درباره شيطانشناسي و اثرات تخريبي و نيز جلب توجه و تاكيد و امرحقتعالي مبني بر دقت و مراقبت در برابر خطرات شياطين، نشان ميدهد كه يكي ازا ركان نظامتعليم و تربيت اسلامي بايد براساس شيطانشناسي و مبارزه با او طراحي و تدوين شود. بديهياست كه منظور قرآن كريم، تدريس دو ساعت درس اخلاق در دانشگاه يا مدرسه نيست. بلكهاساس تعليم و تربيت اسلامي و روشهاي آن و نيز تمامي برنامه ريزيها، بر محور مبارزه با شياطين،پيريزي ميشود.
همانگونه كه آيات قراني درباره شيطان و خطرات آن در تمامي حالات دروني و بروني وشخصي و خانوادگي و جمعي و ملي و جهاني مطرح شده است، مبارزه با خطرات شيطان نيزبايد شامل تمامي شئون حيات انساني انسان باشد.
ـ كتاب (هدايت تشريعي)
خداوند عالم در هر زمان كتابي آسماني براي تعليم و تزكيه انسانها نازل فرموده است كهنقشهي حيات در آن ترسيم شده است. به گونهاي كه ميتواند انسان را از هر پيچ و خمي در مسيرآيندهاش آگاه سازد. تا انسان با تمسك به آن از هر گمراهي مصون بماند و آن را ميزان قرار دهد.خداوند متعال در قرآن معيارهاي رشد و كمال انسان را بيان فرموده است تا انسان در هر حال وهرلحظه بتواند خود را ارزشيابي نموده و انحرافات و تصحيح مسير را در استفاده از محتواي آنتعيين نمايد.
0 نظر