متن کامل کتاب نظريه تربيتي اسلام ; فصل3:ضرورت بازنگری در نگارش مبانی تعلیم وتربیت اسلامی

1842 1396/02/01

 

فصل سوم

ضرورت‌ بازنگري‌ در نگارش‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌

آنچه‌ كه‌ تاكنون‌ بعنوان‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ توسط‌ فرهيختگان‌ و انديشمندان‌عرضه‌ شده‌ است‌ اگر چه‌ بعضاً بسيار عميق‌ و انديشمندانه‌ نگاشته‌ شده‌ است‌ ولي‌ روش‌ نگارش‌ ويا عناويني‌ كه‌ بايد مورد بحث‌ قرار گيرد تا بتوان‌ براساس‌ مجموعه‌ آنها، نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ راتدوين‌ كرد، تاكنون‌ مورد عنايت‌ قرار نگرفته‌ است‌.
عناوين‌ زير نمونه‌ هايي‌ از مسائلي‌ است‌ كه‌ در اين‌ عرصه‌ بايد به‌ آنها پرداخته‌ شود:
1ـ مساله‌ انسان‌شناسي‌ زن‌
اگر مساله‌ انسان‌شناسي‌ در خلقت‌ زن‌ و يا مأموريت‌ زن‌ و نقش‌ زن‌ در حيات‌ انساني‌ وتفاوتهاي‌ او با مرد مورد بحث‌ قرار نگيرد و تفاوت‌ ديدگاه‌ اسلام‌ با بينش‌ غربي‌ در اين‌ موارد روشن‌نشود در هنگام‌ طراحي‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيتي‌ كه‌ بايد متناسب‌ با جنس‌ و استعدادهاي‌ متفاوت‌ زن‌ ومرد و برنامه‌ ريزي‌هاي‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ براي‌ دختران‌ و رعايت‌ تفاوتهاي‌ بسياري‌ كه‌ با پسران‌دارند، چه‌ از نظر مأموريت‌ و نقش‌ انساني‌ خود در حيات‌ بشري‌ و چه‌ از نظر ويژگيهاي‌ رواني‌ وجسمي‌ و چه‌ از نظر استعدادهاي‌ مختص‌ به‌ ايشان‌ دچار مشكل‌ و ابهام‌ خواهيم‌ شد.
مساله‌ جنسيت‌ مساله‌اي‌ است‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ نظر ملل‌ و دولتهاي‌ جهان‌ را به‌ خود جلب‌ كرده‌است‌ و كنفرانسهاي‌ بين‌ المللي‌ و معاهداتي‌ گسترده‌ و جهاني‌ مانند معاهده‌ پكن‌ نشان‌ دهنده‌وجود و حساسيت‌ مساله‌ جنسيت‌ در جهان‌ است‌.
علم‌ روانشناسي‌ ثابت‌ كرده‌ است‌ كه‌ زن‌ پرحرف‌تر از مرد، احساساتي‌تر از مرد، جثه‌ وتوانايي‌ جسمي‌ او كمتر از مرد، رفتار او پنهان‌ گرايانه‌تر از مرد و تجملاتي‌ و زيورخواه‌تر از مردميباشد. دستگاه‌ آموزش‌ و پرورش‌ جمهوري‌ اسلامي‌ در مورد تبيين‌ و توجه‌ اين‌ يافته‌هاي‌ علمي‌ ونيز در مورد تعليم‌ و تربيت‌ اينگونه‌ استعدادهاي‌ زن‌ از ديدگاه‌ اسلام‌ چه‌ حرفي‌ دارد؟ همچنين‌ درمعرفي‌ نقش‌ زن‌ در حيات‌ انسانها و اينكه‌ عاطفه‌ چيست‌، و آيا عاطفي‌ بودن‌ ضعف‌ است‌ يا امتيازاست‌؟ و آيا پرحرفي‌ نقطه‌ ضعف‌ است‌ يا امتياز است‌؟ براي‌ تعليم‌ و تربيت‌ دختران‌ از ديدگاه‌اسلام‌ چه‌ توضيحي‌ دارد؟ با توجه‌ به‌ اين‌ ويژگيها در نظام‌ آموزشي‌ تعيين‌ دروس‌ و رشته‌هاي‌تحصيلي‌ و محتواي‌ آنها براي‌ دختران‌ براساس‌ ديدگاه‌هاي‌ اسلامي‌ بايد بر چه‌ اساسي‌ صورت‌گيرد؟
ملاحظه‌ ميشود كه‌ توجه‌ به‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ و عنايت‌ به‌ اين‌ مباحث‌ كه‌ به‌ ظاهر فلسفي‌يا روانشناختي‌ يا انسان‌ شناختي‌ است‌، در طراحي‌ نظام‌ و برنامه‌ ريزيهاي‌ نظام‌ آموزشي‌ و تربيتي‌دستگاههاي‌ آموزش‌ و پرورش‌ چه‌ در دوره‌هاي‌ عالي‌ و چه‌ در مراحل‌ قبل‌ از دانشگاه‌ تا چه‌ اندازه‌موثر است‌.
آموزش‌ و پرورش‌ جمهوري‌ اسلامي‌ چگونه‌ مي‌خواهد دختران‌ متخلق‌ به‌ اخلاق‌ الهي‌ ومعقتد به‌ نظام‌ الهي‌ تربيت‌ نمايد در حالي‌ كه‌ مباني‌ حقوق‌ زن‌ و شأن‌ و منزلت‌ زن‌ در مقابل‌ مرد رااز ديدگاه‌ اسلام‌ تبيين‌ نكرده‌ و ارائه‌ ننموده‌ است‌؟ و در حالي‌ كه‌ تفاوت‌ بينش‌ اسلامي‌ را با بينش‌غرب‌ در اين‌ موارد روشن‌ نكرده‌ چگونه‌ خواهد توانست‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ دختران‌ يا پسران‌را طراحي‌ و تدوين‌ و ارائه‌ دهد.
2ـ مساله‌ خرد گرايي‌
در تدوين‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ نقش‌ عقل‌ و عقل‌ گرايي‌ و نيز رابطه‌ آن‌ با وحي‌ ودين‌ بايد تبيين‌ گردد و تفاوت‌ ديدگاههاي‌ اسلام‌ با بينش‌هاي‌ غربي‌ در اين‌ موارد بايد روشن‌ شود.زيرا تعريف‌ عقل‌، تحليل‌ عقلانيت‌ و خردگرايي‌، تبيين‌ رابطه‌ عقل‌ با وحي‌ و تبيين‌ رابطه‌ علم‌ باوحي‌، پيش‌ نياز و زير ساخت‌ برنامه‌ ريزي‌ علمي‌ و آموزشي‌ ميباشد. زيرا آن‌ علمي‌ است‌ كه‌ اكنون‌تمدن‌ و تكنولوژي‌ جهان‌ را اداره‌ مي‌كند و از مكتب‌ سكولار و در تقابل‌ با وحي‌ و دين‌ يا جدايي‌ ازدين‌ شكل‌ گرفته‌ است‌ و رشد يافته‌ است‌. و ما در حالي‌ كه‌ همين‌ علوم‌ را عيناً ترجمه‌ كرده‌ و حتي‌در برنامه‌ ريزي‌ آموزشي‌ از تقليد و ترجمه‌ استفاده‌ مي‌كنيم‌ چگونه‌ خواهيم‌ توانست‌ آموزش‌ علوم‌را به‌ سويي‌ هدايت‌ كنيم‌ كه‌ در تقابل‌ با وحي‌ و دين‌ قرار نگيرد؟ و وحي‌ و دين‌ و اخلاق‌ و اسلام‌ راغيرعلمي‌ نداند؟ پس‌ ما بايد رابطه‌ اسلامي‌ بودن‌ با علمي‌ بودن‌ را در نظام‌ آموزشي‌ تبيين‌ كنيم‌بديهي‌ است‌ كه‌ اين‌ كار با چسباندن‌ آيات‌ و روايات‌ به‌ اول‌ و وسط‌ و آخر نظام‌ آموزش‌ و پرورش‌ واهداف‌ آموزش‌ و پرورش‌ و برنامه‌ ريزيها و سخنرانيها و خطابه‌ها تحقق‌ نخواهد يافت‌. ملاحظه‌ميشود كه‌ طراحي‌ و تدوين‌ در همه‌ اجزاء و اركان‌ نظام‌ آموزش‌ و پرورش‌ در گرو تبيين‌ دقيق‌ مباني‌تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ و روشن‌ كردن‌ تفاوتهاي‌ آن‌ با مباني‌ و ديدگاههاي‌ تعليم‌ و تربيت‌ غربي‌است‌.
در غير اين‌ صورت‌، اسلامي‌ بودن‌ يعني‌ ديني‌ بودن‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌، توجيه‌پذيرنخواهد بود و عملاً در برنامه‌ ريزيهاي‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ دچار تضاد خواهيم‌ شد چنانكه‌ تاكنون‌حتي‌ نتوانسته‌ايم‌ جايگاه‌ تربيت‌ و تزكيه‌ را در نظام‌ آموزشي‌ تبيين‌ كنيم‌.
3ـ مساله‌ فلسفه‌ و تعريف‌ علم‌
در تدوين‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ تعريف‌ علم‌ و فلسفه‌ علم‌ و فلسفه‌ و روش‌ علمي‌،پيش‌ نياز و زير ساخت‌ تمامي‌ برنامه‌ ريزيهاي‌ آموزشي‌ و علمي‌ خواهد بود. معرفي‌ و تبيين‌تفاوتهاي‌ بينش‌ اسلام‌ با ديدگاههاي‌ غربي‌ در اين‌ موارد از اساسي‌ترين‌ عناوين‌ بحث‌ در تدوين‌مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ خواهد بود. اينكه‌ علم‌ چيست‌ و چگونه‌ حاصل‌ ميشود و نقش‌ علم‌در حيات‌ انساني‌ چيست‌ و رابطه‌ علم‌ با هدايت‌ انساني‌ و رابطه‌ علم‌ با دين‌ چگونه‌ است‌، ازضروريات‌ تدوين‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ است‌ زيرا ديني‌ كردن‌ تعليم‌ و تربيت‌ و مسلمان‌ بارآوردن‌ و تربيت‌ انسانهاي‌ مؤمن‌ در دستگاه‌ آموزش‌ و پرورش‌، بدون‌ تبيين‌ رابطه‌ علم‌ و دين‌ و نقش‌هر يك‌ در هدايت‌ انسانها امكان‌پذير نخواهد بود و بدون‌ تبيين‌ رابطه‌ دين‌ و علم‌ و تبيين‌ نقش‌ هريك‌ در تأسيس‌ تمدن‌ بشري‌ و نيز نقش‌ هر يك‌ در مديريت‌ جامعه‌ بشري‌ و معرفي‌ و تبيين‌تفاوتهاي‌ بينش‌ غربي‌ با ديدگاههاي‌ اسلامي‌ در اين‌ موارد ممكن‌ نخواهد شد. و در آن‌ صورت‌ دربرابر مكاتب‌ غربي‌، براي‌ تبيين‌ ديدگاههاي‌ اسلامي‌ در تعليم‌ و تربيت‌ چه‌ حرفي‌ براي‌ گفتن‌خواهيم‌ داشت‌؟
4ـ مساله‌ انسان‌شناسي‌ و دستگاه‌ ادراكات‌ فوق‌ حسي‌
در تدوين‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ تبيين‌ چگونگي‌ ادراك‌ و شناخت‌ و نيز ابزار ودستگاههاي‌ ادراكات‌ فوق‌ حسي‌ در انسان‌ و انواع‌ آن‌ و تفاوت‌ بينش‌ غربي‌ با ديدگاههاي‌ اسلام‌بايد مورد بحث‌ قرار گيرد تا بتوان‌ در تدوين‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ و سپس‌ در برنامه‌ريزيهاي‌ آموزشي‌ و تربيتي‌، پرورش‌ استعدادها و تواناييهاي‌ انساني‌ را بصورت‌ جامع‌ و از ديداسلام‌ مورد توجه‌ قرار داد. بعنوان‌ مثال‌ در فلسفه‌ تعليم‌ و تربيت‌ غرب‌ و فلسفه‌ روانشناسي‌ وفلسفه‌ شناخت‌، در مكتب‌ غربي‌ براي‌ توجه‌ به‌ قلب‌ و نقش‌ قلب‌ در ادراكات‌ انسان‌ جايي‌ وجودندارد. در حالي‌ كه‌ در تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ طبق‌ اصيل‌ترين‌ نصوص‌ و متون‌ اسلامي‌ مثل‌ قرآن‌كريم‌ و روايات‌ قطعي‌ و متواتر، قلب‌ بعنوان‌ مهمترين‌ دستگاه‌ ادراكات‌ عالي‌ انساني‌ و مركز برترين‌تصميمات‌ و حكومت‌ بر جسم‌ و جان‌ آدمي‌ مطرح‌ مي‌باشد.
5ـ مساله‌ انسان‌شناسي‌ و رابطه‌ او با هستي‌
در تدوين‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌، نقش‌ انسان‌ در رابطه‌ با هستي‌ و تفاوت‌ آن‌ با بينش‌غرب‌ در ديدگاه‌ اسلام‌ بايد تبيين‌ گردد.
رابطه‌ انسان‌ با خدا و تكاليف‌ الهي‌ از ديدگاه‌ اسلام‌ و غرب‌ بايد بررسي‌ شود و مسائلي‌ مثل‌اومانيسم‌ و نقش‌ آن‌ در پيدايش‌ سكولاريسم‌ و يا پلوراليزم‌ معرفتي‌ و هرمتونيك‌ ديني‌ مورد توجه‌قرار گيرد و پاسخ‌ مناسب‌ و حكيمانه‌ آنها مطرح‌ گردد. تا بتوان‌ نظام‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ اسلام‌ را به‌گونه‌اي‌ تدوين‌ نمود كه‌ تربيت‌ انسان‌ الهي‌ از حالت‌ نصيحت‌ و آرزو و سخنراني‌ بيرون‌ آمده‌ وسيستم‌ و نظام‌ كارآمد پيدا نمايد.
6ـ مساله‌ حقوق‌ بشر و حقوق‌ سياسي‌
در تدوين‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌، ديدگاه‌ اسلام‌ در مورد حقوق‌ فردي‌ و اجتماعي‌انسان‌ از ديدگاه‌ اسلام‌ و تفاوت‌ آن‌ با ديدگاه‌ غربي‌ بايد تبيين‌ گردد و محتواي‌ عناويني‌ مثل‌ آزادي‌،دموكراسي‌، جامعه‌ مدني‌ و حقوق‌ بشر، برابري‌ و عدالت‌، تكثرگرايي‌ و (پلوراليزم‌) حكومت‌براساس‌ فرامين‌ ديني‌ و ولايت‌ فقيه‌ و تعريف‌ و منشاء قانون‌ از ديدگاه‌ اسلام‌ و غرب‌ بايد روشن‌گردد. در غير اين‌ صورت‌ پايه‌هاي‌ جامعه‌شناسي‌ و علوم‌ سياسي‌ و حقوقي‌ در نظام‌ آموزشي‌ وتربيت‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ دانش‌آموزان‌ و دانشجويان‌ بر چه‌ اساسي‌ بايد صورت‌ گيرد؟
7ـ مساله‌ فلسفه‌ اخلاق‌ و ارزشها
در تدوين‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌، ديدگاه‌ اسلام‌ در مورد فلسفه‌ اخلاق‌ و ارزشهاي‌اخلاقي‌ و تفاوت‌ آن‌ با بينش‌ غربي‌ بايد روشن‌ گردد. مثلاً اين‌ سؤال‌ كه‌ آيا اخلاق‌ نسبي‌ است‌؟ وآيا ارزشها نسبي‌ است‌؟ منشأ ارزشها كدام‌ است‌؟ آيا ارزشهاي‌ ثابت‌ وجود دارد؟ آيا تربيت‌اخلاقي‌ و ارزشي‌ ممكن‌ است‌؟
اينها مسائلي‌ است‌ كه‌ پاسخ‌ آن‌ هر چه‌ باشد، نظام‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ ما را بكلي‌ نسبت‌ به‌گذشته‌ دگرگون‌ مي‌سازد. زيرا در حالي‌ كه‌ رابطه‌ اخلاق‌ و فلسفه‌ اخلاق‌ را با فلسفه‌ علم‌ و نيز رابطه‌اخلاق‌ را با نظام‌ علمي‌ و آموزشي‌ تبيين‌ نكرده‌ايم‌، چگونه‌ خواهيم‌ توانست‌ نظام‌ تربيتي‌ و برنامه‌ريزي‌ آموزشي‌ براساس‌ اخلاق‌ اسلامي‌ را طراحي‌ و به‌ اجرا گذاريم‌؟
اينها نمونه‌ هايي‌ است‌ تا ثابت‌ شود بررسي‌ و توجه‌ به‌ بازنگري‌ در شيوه‌ نگارش‌ مباني‌تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ در تدوين‌ طرح‌ جامع‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ تا چه‌ اندازه‌ مهم‌ است‌ وثابت‌ مي‌كند اينها مسائل‌ صرفاً فلسفي‌ نيستند كه‌ در برنامه‌ ريزي‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ تأثير چنداني‌نداشته‌ باشند بلكه‌ ثابت‌ مي‌كند كه‌ در برنامه‌ ريزي‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ و حتي‌ تشكيلات‌ و سازمان‌دهي‌ دستگاه‌ آموزش‌ و پرورش‌ و به‌ طور كلي‌ در نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ كشور هر اتفاقي‌ مي‌افتد ريشه‌در مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ دارد و روشن‌ بودن‌ مباني‌ و عدم‌ ابهام‌ در آن‌ تعيين‌ كننده‌ مي‌باشد.
البته‌ بسياري‌ از مباحث‌ فوق‌ در علوم‌ فلسفي‌ مطرح‌ شده‌ است‌ ولي‌ در قالب‌ مباني‌ تعليم‌ وتربيت‌ اسلامي‌ و بمنظور طراحي‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ براساس‌ آن‌ مباني‌ بصورت‌ سازمان‌يافته‌ و منظم‌ و جامع‌ مطرح‌ نشده‌ است‌.
8ـ مساله‌ عواطف‌ عالي‌ انساني‌
در مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌، بايد عواطف‌ عالي‌ انساني‌ و تفاوت‌ آن‌ با احساس‌ ازديدگاه‌ اسلام‌ تبيين‌ گردد. زيرا در روانشناسي‌ غربي‌ عواطف‌ و احساسات‌ داراي‌ يك‌ ماهيت‌ اند وريشه‌ در تغييرات‌ بيولوژيك‌ و فيزيولوژيك‌ و ترشح‌ غدد درون‌ ريز دارد، اما در روانشناسي‌اسلامي‌ اگر چه‌ وجود احساسات‌ با ماهيت‌ مذكور تاييد شده‌ است‌ ولي‌ عواطف‌ عالي‌ انساني‌متفاوت‌ از احساسات‌ است‌ و ماهيت‌ معرفتي‌ دارد لذا در تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ تقويت‌ و تربيت‌و رشد عواطف‌ عالي‌ انساني‌ نقش‌ مهمي‌ در شاكله‌ و شخصيت‌ مرتبي‌ بخصوص‌ دختران‌ دارد.
9ـ مسأله‌ تذّكر
در مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ بايد ماهيت‌ تفكر و خاستگاه‌ آن‌ و نقش‌ ان‌ در شاكله‌ وشخصيُت‌ متربّي‌ و تفاوت‌ مفهوم‌ آن‌ با آنچه‌ كه‌ در تعليم‌ و تربيت‌ غرب‌ بعنوان‌ تفكر معرفي‌ شده‌است‌ بايد تبيين‌ گردد.
10ـ مسأله‌ جهل‌
در مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ و تربيت‌ اسلامي‌ بايد ماهييت‌ جهل‌ تبيين‌ شود و تفاوت‌ آن‌ با آنچه‌كه‌ در تعليم‌ و تربيت‌ غرب‌ بعنوان‌ جهل‌ كه‌ مترادف‌ با عدم‌ اطلاع‌ است‌ تبيين‌ گردد. زيرا جهل‌ درادبيات‌ اسلامي‌ از واژه‌هاي‌ كليدي‌ قرآن‌ اسلام‌ است‌ و معني‌ وحياتي‌ ان‌ كه‌ در برابر عقل‌ مطرح‌مي‌گردد شامل‌ دانشمندان‌ منحرف‌ و غير عامل‌ ميشود يعني‌ عالم‌ غيرعامل‌ در عين‌ حال‌ كه‌دانشمند است‌، جاهل‌ است‌ و اين‌ از ظرائف‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ است‌ و بايد در مباني‌ تعليم‌ وتربيت‌ تبيين‌ شود.
11ـ مسأله‌ شيطان‌ شناسي‌
در مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ شيطان‌شناسي‌ و روشها و برنامه‌هاي‌ شيطان‌ بايد يكي‌ ازبرنامه‌هاي‌ مهم‌ تعليم‌ و تربيت‌ قرار گيرد زيرا در قرآن‌ كريم‌ محور تمامي‌ مشكلات‌ و بدبختيهاي‌انسان‌، عدم‌ آگاهي‌ از خطرات‌ و توطئه‌هاي‌ شيطان‌ است‌.
12ـ مسأله‌ نفس‌ امّاره‌ يا كششهاي‌ دروني‌ به‌ سمت‌ گناه‌ و سركشي‌ و طغيان‌ وخاستگاه‌ آن‌ و كيفيت‌ استيلاء و تسلط‌ آن‌ بر روح‌ و روان‌ آدمي‌، يكي‌ از مباحث‌ مهم‌ تعليم‌ و تربيت‌اسلامي‌ است‌ كه‌ بايد كاملاً مورد بررسي‌ قرار گيرد.
13ـ مساله‌ آخرت‌
بعنوان‌ دنيايي‌ كه‌ اصل‌ حيات‌ و حقيقت‌ زندگي‌ و كمال‌ انسانها در آن‌ متجلي‌ گشته‌ و نجات‌يا عذاب‌ انسانها تا بي‌ نهايت‌ و ابديت‌ در آن‌ صورت‌ مي‌گيرد، بايد كاملاً مورد بررسي‌ قرار گيرد.
اينها نمونه‌ هايي‌ است‌ كه‌ توجه‌ و تبيين‌ آنها در مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌، ضروري‌ است‌. زيرامحور و اساس‌ برنامه‌ ريزيها و ميزان‌ موفقيت‌ برنامه‌ها در اسلامي‌ بودن‌ آنها بستگي‌ به‌ ميزان‌ توجه‌و تبيين‌ موارد فوق‌ در تدوين‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ دارد.
در اين‌ مجموعه‌ سعي‌ شده‌ است‌ از ذكر آنچه‌ كه‌ تاكنون‌ بعنوان‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌اسلامي‌ مطرح‌ شده‌ است‌، و مورد تاييد محافل‌ علمي‌ نيز قرار گرفته‌ است‌، صرفنظر شود يا به‌اختصار مطرح‌ گردد. زيرا تكرار دوباره‌ آن‌ مطالب‌ نتايج‌ جديد و ارزشمندي‌ به‌ بار نخواهد آوردولي‌ در عوض‌ مطالب‌ و موارد مهمي‌ كه‌ تاكنون‌ بعنوان‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ كمتر به‌ آنهاتوجه‌ شده‌ است‌ و نقش‌ اساسي‌ در طراحي‌ و تدوين‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ دارد، مطرح‌ گردد تاطراحي‌ و تدوين‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ از هر گونه‌ ابهام‌ و يا التقاط‌ با انديشه‌ و فرهنگ‌ كفر وسكولار پيشگيري‌ شود.
آنچه‌ كه‌ در اين‌ مجموعه‌ به‌ عنوان‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ آمده‌ است‌ نتايج‌جمعبندي‌ از مجموع‌ نظرات‌ آراء دانشمندان‌ اسلامي‌ براساس‌ متون‌ اصلي‌ اسلامي‌ مانند قرآن‌كريم‌ و روايات‌ منقول‌ از پيامبر اكرم‌ و اهل‌ بيت‌ او صلوة‌الله عليهم‌ اجمعين‌ و اصحاب‌ گراميش‌ميباشد.
لفظ‌ جمعبندي‌ از آنجهت‌ بكار مي‌رود كه‌ در بسياري‌ موارد نظرات‌ دانشمندان‌ با يكديگرمتفاوت‌ ميباشد. ولي‌ با استخراج‌ نقاط‌ مشترك‌ و يا مورد اتفاق‌ جمع‌ يا بسياري‌ از ايشان‌، اين‌مجموعه‌ بدست‌ آمده‌ است‌ و اگر در پاره‌اي‌ موارد اتفاق‌ نظر وجود نداشته‌ باشد، به‌ آراءبرجسته‌ترين‌ ايشان‌ از نظر تخصص‌ و دانش‌ در موضوع‌ مورد نظر مراجعه‌ شده‌ است‌، ولي‌ به‌ هرحال‌ هيچ‌ مطلبي‌ در اين‌ مجموعه‌ وجود ندارد كه‌ مخالف‌ آراء اسلام‌ و انديشمندان‌ اسلامي‌ باشداگر چه‌ ممكن‌ است‌ با نظر برخي‌ از ايشان‌ متفاوت‌ باشد.
و نيز آنچه‌ كه‌ در اين‌ مجموعه‌ تحت‌ عنوان‌ تفاوتهاي‌ تعليم‌ و تربيت‌ غربي‌ با مقايسه‌ بامكتب‌ تربيتي‌ اسلام‌ آمده‌ است‌ نتايج‌ جمعبندي‌ و بررسي‌ مجموعه‌ آراء انديشمندان‌ و فلاسفه‌ ودانشمندان‌ اروپايي‌ و آمريكايي‌ و ساير دانشمنداني‌ ميباشد كه‌ معتقد به‌ انديشه‌ غربي‌ ميباشند ونظريات‌ ايشان‌ متكي‌ بر مباني‌ و اصول‌ تفكر غرب‌ ميباشد و منظور از آراء انديشمندان‌ و فلاسفه‌ ودانشمندان‌ اروپايي‌ و آمريكايي‌ يا غربي‌، آن‌ آرايي‌ است‌ كه‌ پايه‌ گذار علوم‌ و تمدن‌ جديد غربي‌ ومعاصر ميباشد. و نيز اساس‌ تكنولوژي‌ و تمدن‌ و فرهنگ‌ و علوم‌ و تعليم‌ و تربيت‌ غرب‌ ميباشد ودر دانشگاهها و در مدارس‌ و در دستگاه‌ آموزش‌ و پرورش‌ رسمي‌ كشورهاي‌ غربي‌ مورد توجه‌ ومحور برنامه‌ ريزيهاي‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ ميباشد.
البته‌ ممكن‌ است‌ در غرب‌ انديشه‌هاي‌ كاملا متفاوت‌ و حتي‌ مخالف‌ با آنچه‌ كه‌ ذكر شدوجود داشته‌ باشد ولي‌ چون‌ در حوزه‌ علوم‌ جديد و تمدن‌ جديد و معاصر غرب‌ بصورت‌ رسمي‌اجازه‌ ورود نيافته‌ است‌ و بنام‌ نظريات‌ يا تحقيقات‌ علمي‌ پذيرفته‌ نشده‌ است‌ در اين‌ مجموعه‌بعنوان‌ مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ غرب‌ مطرح‌ نگشته‌ است‌. در اين‌ مجموعه‌ آنچه‌ كه‌ مي‌تواند به‌ عنوان‌پايه‌ و اساس‌ و يا مباني‌ تعليم‌ و تربيت‌ قرار گيرد تا براساس‌ آن‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ طراحي‌ شود ويا براساس‌ آنها برنامه‌ ريزيهاي‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ را بتوان‌ طراحي‌ و تدوين‌ نمود، مورد توجه‌ قرارگرفته‌ است‌ نمونه‌هاي‌ زير از آن‌ جمله‌ است‌:
فلسفه‌ علم‌ و تاريخ‌ علم‌
فلسفه‌ تاريخ‌
فلسفه‌ و اصول‌ جامعه‌ شناسي‌
فلسفه‌ و اصول‌ روانشناسي‌
فلسفه‌ جهان‌شناسي‌ و هستي‌شناسي‌ و فلسفه‌ خلقت‌ انسان‌ و جهان‌
انسان‌ شناسي‌
فلسفه‌ تعليم‌ و تربيت‌
فلسفه‌ دين‌ و ايدئولوژي‌
فلسفه‌ اخلاق‌
فلسفه‌ محض‌
در اين‌ مجموعه‌ علاوه‌ بر بررسي‌ و مقايسه‌ مواد مذكور از دو ديدگاه‌ اسلامي‌ و غربي‌ ومقايسه‌ آنها و معرفي‌ تفاوتها و بررسي‌ تاثير اين‌ تفاوتها در طراحي‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ و برنامه‌ريزيهاي‌ آموزشي‌ و تربيتي‌ در دستگاه‌ آموزش‌ و پرورش‌ و آموزش‌ عالي‌ و دانشگاهي‌، عناويني‌ كه‌در جامعه‌ جهاني‌ به‌ صورت‌ خاص‌ و برجسته‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ و مطرح‌ شده‌ است‌ در بخش‌مقايسه‌ تفاوتهاي‌ تعليم‌ و تربيت‌ غربي‌ و اسلامي‌ نيز بصورت‌ خاص‌ از ديدگاه‌ اسلام‌ و غرب‌ موردبررسي‌ قرار گرفته‌ است‌ تا در طراحي‌ نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسلامي‌ هيچ‌ گونه‌ ابهامي‌ از اين‌ نظروجود نداشته‌ باشد مانند عناوين‌ زير:
آزادي‌
نقش‌ دين‌
دموكراسي‌
حقوق‌ بشر
تعريف‌ علم‌ و عقل‌
رابطه‌ عقل‌ و وحي‌ و علم‌ و دين‌
مدنيت‌ و شهروندي‌
قانون‌
صلح‌
انسان‌شناسي‌ و يا روانشناسي‌ زن‌
حقوق‌ و نقش‌ زن‌ در حيات‌ انساني‌ و جامعه‌ بشري‌
انسان‌ شناسي‌
رابطه‌ ديانت‌ و سياست‌
اخلاق‌
روانشناسي‌ و انسان‌شناسي‌ جوان‌ و جوانان‌
بديهي‌ است‌ كه‌ مفاهيمي‌ با اينهمه‌ گستردگي‌ و تنوع‌ نمي‌تواند بصورت‌ مشروح‌ در اين‌مقال‌ و بررسي‌ گردد. و همين‌ نكته‌ از مهمترين‌ نقطه‌ ضعفهاي‌ اين‌ كتاب‌ است‌ ولي‌ به‌ دليل‌ آنكه‌نظام‌ تعليم‌ و تربيت‌ را نمي‌توان‌ با چشم‌ پوشي‌ از طرح‌ مفاهيم‌ مذكور طراحي‌ نمود، ناچار از طرح‌آنها و مقايسه‌ دو ديدگاه‌ اسلام‌ و غرب‌ درباره‌ آنها مي‌باشيم‌.

 

 

بازگشت به فهرست کتاب

0 نظر