صابره: گزارش جلسه 84 نظامشناسي/ استاد زاهدي: معرفی ارکان ششگانه تعلیم و تربیت: تعلیم قرآنی شامل چهار محور یقینیات، حقیقتطلبی، ارزشها و آیات جمال و جلال است و تربیت شامل دو محور استعدادها و شخصیت است / محور همه آموزشها باید یقینیات باشد/ یقین مثل آب حیات است اما در هیچ دانشگاهی از یقین حرف زده نمیشود / باید بچهها را به گونهای تربیت کنیم که واقعیت را بشناسند ولی از آن عبور کنند و به حقیقتِ آن برسند
به گزارش پايگاه اطلاعرساني صابره، جلسه 84 دوره آموزشي "نظام شناسي" با حضور اساتيد و دانش پژوهان و عموم خواهران و برادران با سخنراني استاد زاهدي در روز پنجشنبه 22 مرداد 94 از ساعت 10 صبح تا 12 در محل دفتر مركزي مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) برگزار شد.
جلسه با تلاوت آیات نوراني قرآن كريم آغاز گرديد. در اين جلسه استاد زاهدي مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) به تشريح موضوع «معرفی ارکان ششگانه تعلیم و تربیت» پرداختند. در ادامه به مشروح مطالب تدريس شده، اشاره ميگردد:
* تعلیم یعنی مفاهیم علمی را انتقال بدهیم و تربیت یعنی شخصیت او را تحت تأثیر قرار بدهیم
- تفاوت تعلیم و تربیت دانشگاهی با تعلیم و تربیت قرآنی چیست؟
- تفاوت تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش با تعلیم و تربیت قرآنی چیست؟
- تفاوت تعلیم و تربیت نهادها و دانشگاههای وابسته به آنها مثل صدا و سیما، وزارت ارشاد، حوزه علمیه، سپاه و... با تعلیم و تربیت قرآنی چیست؟
ما این تفاوت ها را میخواهیم بگوییم.
- کلمه تعلیم و تربیت فعل متعدی است. تعلیم یعنی یاد دادن، تربیت یعنی پرورش دادن. تعلیم یعنی مفاهیم علمی را انتقال بدهیم و تربیت یعنی شخصیت او را تحت تأثیر قرار بدهیم.
* معرفی ارکان ششگانه تعلیم و تربیت: تعلیم قرآنی شامل چهار محور یقینیات، حقیقتطلبی، ارزشها و آیات جمال و جلال است و تربیت شامل دو محور استعدادها و شخصیت است
الف: تعلیم قرآنی شامل چهار محور است: 1- یقینیات 2- حقیقتطلبی 3- ارزشها 4-آیات جمال و جلال
ب: تربیت شامل دو محور است: 1- شناخت و رشد استعدادها 2- شخصیت
الف: معرفی چهار محور تعلیم قرآنی:
1- یقینیات:
«كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقين*لَتَرَوُنَّ الْجَحيم*ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقين»(تکاثر:5-7) باید از یقینیات شروع کرد و مفاهیمی که درس میدهند یقینیات باشد. این آیات میفرماید علم الیقین وجود دارد. یعنی پردهها کنار میرود و جهنم را بعد از علمالیقین میبیند. کسی که بتواند جهنم را ببیند، بهشت و ملائکه و ملکوت را هم میبیند.
- آیا در دانشگاه و تمام رشتههای آن، از یقین شروع میکنند؟ یا اینکه از هابز، موریس دوبس و... که چنین گفته یا چنان گفته، شروع میکنند؟ ضمن اینکه همه اینها فرضیه هستند و قطعی نتوانستهاند بگویند.
- پوپر میگوید: علم باید از شک شروع شود! علمی که ابطال پذیر نباشد، علم نیست! اما قرآن میفرماید باید علم یقینیات را یاد بگیری. «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»(اسراء:36) جایی که یقین نداری، توقف نکن. چون علم نباید منتهی به شک و تردید شود. علم، ابطال پذیر است، یعنی دانشهای زمینی اگر از دانشهای ملکوتی فاصله بگیرد، ابطال پذیر است، ولی اگر به ملکوت متصل شود، به یقین منتهی خواهد شد.
* محور همه آموزشها باید یقینیات باشد/ یقین مثل آب حیات است اما در هیچ دانشگاهی از یقین حرف زده نمیشود
- اولین راه و رسم تعلیم و تربیت قرآنی این است که از کلاس اول تا فوق دکترا در هر رشتهای باید از یقین شروع کنی و به یقین هم ختم کنی. محور همه آموزشها باید یقینیات باشد. ممکن است به شک برسی، شک ایستگاه خوبی است اما مکان خوبی نیست، باید از آن عبور کنی. «اِنَّ الظَّنَّ لا یُغنی مِنَ الحَقِّ شَیئا»(یونس:36) گمان، تو را به حقیقت نمیرساند. با گمان زندگی نکن. اصلاً بعضی از گمانها حرام است و نباید سراغ آنها نرفت: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم»(حجرات:12).
- اگر ازدواج کنی، آیا میتوانی با شک زندگی کنی؟ شک بیچاره میکند. اگر به بچهات، شوهرت، شریکت و... شک داشته باشی، مگر می توانی زندگی کنی؟ اگر به نقشهای شک داشته باشی، مگر میتوانی اجرایش کنی؟ یکی از کارهایی که دشمن میکند، ایجاد شک و تردید در جامعه است. قرآن میفرماید دنبال شک و تردید و گمراهی نروید. اولین گمگشته انسان، یقین است و زندگی هم با یقین پیش میرود، نه شک. در ازدواج و شغل و عقاید و خرید منزل و معاملات و... باید یقین داشته باشی. یقین مثل آب حیات است اما در هیچ دانشگاهی از یقین حرف زده نمیشود. بچه را از کودکی دنبال یقین ببرید، نه شک و گمان. با شک تمام روابط جامعه از هم میپاشد، زن از شوهر، مردم از حکومت، شریک از شریک و... .
- «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّه»(نساء:136) ای اهل ایمان، ایمان بیاورید. ایمان اول یعنی وارد شدن در حکوت اسلامی، ایمان دوم یعنی به یقین باید برسید. ایمان، محصول و ثمره و میوهی یقین است.
* باید بچهها را به گونهای تربیت کنیم که واقعیت را بشناسند ولی از آن عبور کنند و به حقیقتِ آن برسند
2- حقیقت طلبی:
- «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَق»(حج:6) همه محور قرآن روی حق میچرخد. «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ»(اسراء:81) همه درستیها روی حق میچرخد.
- حقیقتِ عروسی، تشکیل یک زندگی شیرین، آشنا کردن دو خاندان با هم، ایجاد روابط انسانی، خواندن آیات وجودی زن و شوهر توسط یکدیگر است. اما اگر در عروسی، به دنبال حق نباشیم، به دنبال واقعیت آن میرویم. واقعیت عروسی این است که چه سالنی بگیریم و چه ترانهای باشد و چه غذایی باشد و... . حقیقت عروسی که رقص و اسراف و تبذیر نیست. حقیقت تبذیر، برادری با شیطان است. حقیقت اسراف، فامیل شدن با شیطان است. قرآن میفرماید دنبال حقیقت بروید.
- حقیقتِ ازدواج این نیست که داماد تا 15 سال قسط خرجهایی که کرده را بدهد. حقیقت عروسی و عروس، جهیزیهاش نیست. حقیقتش آیات وجودی خودش است. «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون»(روم:21) باید آیات وجودی هم را تلاوت کنید. مهریه باید به قدری باشد که داماد بتواند تمام آن را همان موقع بدهد و آن مهریه را، زن خرج جهیزیهاش کند. در اسلام مهریه را باید همان اول بدهند. حقیقت مهریه این است که دست و بال را برای زندگی باز میکند نه اینکه ببندد.
- حقیقتِ دختر این است که اگر دو کلمه آزار دهنده به او گفتند، او آرام و متین بماند. اگر کلمه درشت شنید، سخن نرم و شیرین بگوید.
- حقیقتِ مهمانی، صله رحم است. نه اینکه برای هر مهمانی، یک دست لباس بخرند! مهمانی را تبدیل به صحنه رقابت و اسراف و تفاخر و خودنمایی و خودخواهی میکنند. «أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد»(حدید:20) اگر سرگرم بشوی با آن چیزها باید بدانی اینها اسباب بازی است.
- تقرب یعنی نزدیک شدن به حق. همه جا حق را بگذار جلویت و دنبال آن باش که به حق نزدیک شوی. همه چیز را با حق بسنج، اگر با حق تطبیق نکرد، قبول نکن.
- «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»(فاطر:6) شیطان دشمن شماست. همیشه در حال آماده باش باید باشید.
- حقیقتِ فرش، سکونت و آسایش است. اما حقیقت آن گم شده. با بقیه لوازم خانه باید ست باشد! ،باید چند صد شانه باشد! چرا این رنگی خریدی آبرویمان رفت!حقیقت آبرو در خانوادهها از بین رفته است.
- باید مدام یاد بدهند. فرق واقعیات را بگویند. واقعیات، نازله حقایق هستند.
- در ازدواج، طرف دنبال حقیقت نبوده، بلکه دنبال پول بوده! وقتی کادوی آن چنانی نخرید و... از هم جدا میشوند. زیرا طرف بیمار و دنیا زده بوده است.
ـ حقیقتِ آب خوردن چیست؟ آب، حیات و جان دنیا است. جان عالم مُلک، آب است. حیات همه موجودات به آب بستگی دارد. چرا با آن بازی میکنی؟ خیابان را میشوید و... . تو با حقیقت آب طرفی، چرا زیر خانهات برای چند نفر محدود، استخر میسازی؟ چرا اسراف و تبذیر؟
- حقیقتِ غذا، انرژی و تجدید قوا است. خدا فطرت ما را از تلخی متنفر کرده است. بنابراین غذا باید خوشمزه باشد، اما نگفتهاند که غذا باید هفده رنگ باشد! حقیقتِ غذا، سلامتی بدن است. اما پیتزا و فست فود میخورد که چربیهایش جذب خون نشده و در جداره رگها میچسبد. مصرف چای بلافاصله بعد از غذا، آهن غذا را از بین میبرد و... .
- حقیقتِ دانشگاه، باز کردن افقهای آگاهی است، در حالی که اکنون مدرک گرایی شده، حقیقتِ علم گم شده و واقعیتش از مسیر حقیقت فاصله گرفته است.
- حقیقت فرزند این است که یار امام زمان(عج) شود و ما باید او را کمک کنیم تا به حقیقتش برسد.
- باید بچهها را به گونهای تربیت کنیم که واقعیت را بشناسند ولی از آن عبور کنند و به حقیقتِ آن برسند.
3- ارزشها:
هزار سال است که علمای اسلام درباره اخلاق و ارزشها حرف میزنند. اخلاق یعنی ارزشها، اخلاق یعنی جوانب خلقیات الهی و فضایل. از ابتدا بچههایت را با ارزشها رفیق کن که فردا نگویند نِسبی است! اخلاق، نسبی نیست. واقعیت چیزهایی است که میبینیم، اما آن چیزی اخلاق است که با حقیقت ارتباط داشته باشد. حقیقت، امر ثابت است.
4- آیات جمال و جلال:
باید آیات جمال و جلال و تجلیات حضرت حق در این عالَم را بفهمیم. اِشکال، ندیدن آیات جمال و جلال است. باید روی آیات جمال و جلال خداوند کار کرد تا آیهشناس شوی و شوق حق تو را بگیرد.
* باید استعدادهای دختر و استعدادهای پسر را بشناسیم و آنها را رشد دهیم
ب: معرفی دو محور تربیت:
1- شناخت استعدادهای انسانی و رشد و به بلوغ رساندن آنها:
«وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً»(قصص:14) باید استعدادها و شداید قوا را بشناسیم، اگر شداید قوایش را بشناسیم و آنها را به بلوغ برسانیم. وقتی شداید قوا به اِستوا و تعادل برسد و به اوج کمال برسد، ما خودمان به او حکمت و علم و نور و بصیرت میدهیم: «آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً».
- زن چشمه سخن است و روانْ سخن است. حال باید این استعداد را تربیت کرد. زن با حرف زدن، مشکل خود را حل میکند. با سخن گفتن و مطرح کردن مشکلات خود، به آرامش میرسد.
- «علمه البيان»(رحمن:4) او را باید در حرف زدن، آموزش داد. قول، 12 مرتبه دارد: قول، بیان، کلام، قلم، سخن، شعر، هنر و... همه اینها بیان است. زن میتواند شاعر و اهل قلم شود و با فصاحت، مشکلات را حل کند و با سخن میتواند سلطان زندگی شود. این استعداد را باید در دختران پرورش داد. وقتی که شداید قوای او تربیت شد و به اِستِوا رسید، خودش همه راههای زندگی را پیدا میکند.
- باید استعدادهای دختر و استعدادهای پسر را بشناسیم و آنها را رشد دهیم. «وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»(انعام:165) هرکس تجلیاتی دارد، آن را بشناس و رشد بده. از آن استعدادی که دارد برای رشد آن استعدادی که ندارد استفاده کن. مثلاً اگر در ورزش قوی است، از ورزش برای پرورش ریاضی استفاده کن و با استفاده از آن ریاضی را رشد بده.
2- روی شخصیت باید کار کرد:
همه باید روی شخصیت و باطن کار کنیم نه روی الفاظ، «لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ في أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ»(بقره:225): اگر قسم هم بخوری اما قلبت باور نداشته باشد، قبول نیست. باید روی شخصیت و باطن انسان کار کرد.
لازم به يادآوري است كه انشاءالله هر هفته پنجشنبه ها از ساعت 10 تا12 صبح (به غیر از تعطیلات رسمی) كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي در دفتر مرکزی موسسه صابره(س) برگزار ميشود.
سيدي هاي صوتي اين جلسات براي بهرهبرداري دانش پژوهان، تهيه شده و در اختيار آنان و ساير علاقمندان قرار ميگيرد.
حضور در كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي، پس از ثبت نام حضوري، براي عموم خواهران و برادران بلامانع است.
مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره سلام الله عليها
0 نظر