صابره: گزارش جلسه 83 نظامشناسي/ استاد زاهدي: نظام تعلیم و تربیت، نظام مادر است و اصل و بستر همه نظامهاست/ برای اینکه تربیت قرآنی شامل حال ما شود، باید از واقعیات عبور کرده و به حقایقِ این واقعیتها دست پیدا کنیم/ معرفت برای عبادت، مانند روح برای جسم است، اگر معرفت نباشد، مناسک ذرهای ارزش ندارند / بزرگترین عیب، این است که شیطان همه را بسوی واقعیات سوق میدهد و ما به دنبال حقیقتشناسی نباشیم
به گزارش پايگاه اطلاعرساني صابره، جلسه 83 دوره آموزشي "نظام شناسي" با حضور اساتيد و دانش پژوهان و عموم خواهران و برادران با سخنراني استاد زاهدي در روز پنجشنبه 15 مرداد 94 از ساعت 10 صبح تا 12 در محل دفتر مركزي مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) برگزار شد.
جلسه با تلاوت آیات نوراني قرآن كريم آغاز گرديد. در اين جلسه استاد زاهدي مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) به تشريح موضوعات «نظام تعلیم و تربیت» ، «رابطه تربیت قرآنی با حقیقتشناسی» و «مثالهایی از حقیقت اشیاء» پرداختند. در ادامه به مشروح مطالب تدريس شده، اشاره ميگردد:
* با وضو و صدقه و توجه و 14 صلوات فاطمی جلسه را شروع میکنیم تا دلهایمان را باز کنند، اگر ما با اخلاص وارد این مجلس شویم، رجاء داریم که انشاءالله شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها شامل حال ما شود
- انوار جمال حضرت زهرا سلام الله علیها آنچنان نورانی و مشعشع بوده که رسول خدا (ص) وقتی با حضرت روبرو میشدند، به دلیل اینکه انوار ایشان را میدیدند، به قامت بلند میشدند و به سوی حضرت زهرا سلام الله علیها میآمدند و ایشان را میبوسیدند و الفاظی مثل ام ابیها، سیدهالنساءالعالمین، سیده النساء اهل الجنه، نور عینی و... را درباره حضرت زهرا(س) به کار میبردند. حضرت رسول(ص) هر روز صبح به در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها میزدند به ایشان اینگونه سلام میدادند: «السلام علیک یا اهل البیت النبوه». یا قبل از هر جنگ، ابتدا حضرت را زیارت میکردند و یا هنگام بازگشت از سفر ابتدا به زیارت حضرت زهرا(س) میرفتند. ما نه تنها به درک اینها نرسیدیم بلکه در این حرف ها هم اندیشه نمیکنیم که این جمله یعنی چه؟ لحظه مرگ، رسول خدا صلی الله علیه و آله دست حضرت زهرا سلام الله علیها را در دست میگیرند و دست امیرالمؤمنین علیه السلام را در دست دیگر، ایشان در حال احتضار بودند و رو به حضرت علی علیه السلام میکنند و میفرمایند: «هر چه که فاطمه به تو امر کرد آن را انجام بده». این معارف از یک سو به ما میفهماند که مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها تا به کجاست که ما نمیفهمیم! و از طرف دیگر شدت بیمعرفتی ما را نسبت به ایشان نشان میدهد. از امام حسن عسگری علیه السلام اینچنین روایت شده که فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَينا». ما حجت خدا هستیم بر شما هستیم و مادرمان فاطمه، حجت خدا بر ماست. حجت یعنی معیار، عیار، سرمشق. عیار بهشتی شدن یا جهنمی شدن شما در گرو پیروی از ماست، میزان تقرب و گمراهی شما در پیروی کردن و یا نکردن از ماست. و حالا این مفهوم را در ارتباط با نسبت ائمه علیهم السلام با وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها در نظر بگیرید! اینها دلیل توسلات ما به حضرت زهرا سلام الله علیها در ابتدای جلسه است، که با صدقه و با وضو و با توجه و سلام و 14 صلوات فاطمی جلسه را شروع میکنیم تا دلهایمان را باز کنند. به شرطی که ویروسی مثل حق الناس همراهمان نباشد. حال اگر ما با اخلاص وارد این مجلس شویم، رجاء داریم که انشاءالله شفاعت ایشان شامل حال ما شود. این شفاعت فقط در زمان بعد از مرگ نیست. همین الآن اگر دلها باز شود، یعنی شامل شفاعت ایشان شدهایم. بعضی از افراد دلشان بازیگوش است، لاهیه است: «لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى»(انبیا:3). حرفهایشان را در گوشی در گوش هم جنس خود میزنند، در حالیکه با تضرع و دلشکستگی و معرفت باید وارد شد تا مورد عنایت قرار گرفت.
* نظام تعلیم و تربیت، نظام مادر است و اصل و بستر همه نظامهاست
- بحث ما در رابطه با نظام تعلیم و تربیت قرآنی است. ما به هر عرصهای که نگاه میکنیم، میبینیم که چیزی وجود ندارد که نظام تعلیم و تربیت در آن ورود نداشته باشد. در نظام سیاست، نظام اقتصاد، نظام فرهنگ، نظام ورزش، نظام هنر، نظام صنعت، نظام بهداشت، نظام حقوق زن و... . بنابراین میتوان گفت که نظام تعلیم و تربیت، نظام مادر است و اصل و بستر همه نظامهاست. همه مسئولین حکومتی هم در حال تربیت جامعه هستند. من به عنوان پدر خانواده، فرزندانم را تربیت میکنم و این مسئولین هم به نحوی جامعه را تربیت میکنند، رهبر هم تربیت میکند، رئیس جمهور، رئیس مجلس و قوه قضایه و وزرا و... هم در حال تربیت جامعه هستند. اما بعضی از تربیتها سالم و خالص است و بعضی دیگر منحرف و التقاطی است. همۀ جامعۀ ما فضای تعلیم و تربیتی را دارد.
* برای اینکه تربیت قرآنی شامل حال ما شود، باید به دنبال حقایق باشیم، یعنی از واقعیات عبور کرده و به حقایقِ این واقعیتها دست پیدا کنیم
- این را باید بدانیم که هر نقشی که داریم و در هر شغلی که هستیم، برای اینکه در مسیر صحیح تربیت قرار بگیریم یا به عبارت دیگر تربیت قرآنی شامل حال ما شود، باید به دنبال حقایق باشیم. ما نمیگوییم که از واقعیتها چشم پوشی کنید، میتوان آنها را بررسی کرد اما نباید در آن متوقف شد، باید از واقعیات عبور کرد و به حقایقِ این واقعیتها دست پیدا کرد. در عالم واقعیات، ما ذرهای و کمتر از آن را نمیتوانیم پیدا کنیم، مگر اینکه حقیقتی در پس آن وجود دارد.
- خداوند میفرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم»(حجر:21) قدر معلوم، یعنی مهندسی شده. هر آنچه میبینید، علوم، فلسفه، اقتصاد، خانواده، سیاست، زمین، آسمان، دریا، بادها، کهکشانها، میکروبها و... همۀ اینها نازله است. نازل، همه جا به معنی افتادن نیست. «و انزل من السماء ماءً» یعنی از آسمان آب میاندازیم پایین. ولی «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»(بقره:277) یعنی ملائکه نازل میشوند مثل منبع برقی که در اصل چند میلیون ولت است اما وقتی به خانههای ما میرسد، شدتش ضعیف میشود و به 220 ولت میرسد. این برق خانگی نازلهای از منبع خود است. همۀ این عالم نازله است. وجود فرزندت خیلی دلت را پر کرده به طوری که اگر یک نفر به او تندی کند، ناراحت میشوی! خداوند میگوید این نازله است، اینقدر جوش نزن. نازلهها یعنی همین عالم ناسوت و واقعیتها. انسان اگر دنیازده شود، نازلهها را میچسبد و صاعدهها را رها میکند. واقعیات را میچسبد و حقایق را رها میکند. واقعیات برای آنها حجت و آبرو میشود. اگر ماشینشان شاسی بلند نبود یا در خانه تزئینات آنچنانی نداشته باشند، آبرویشان میرود! در حالیکه حقیقتِ آبرو چیز دیگری است. اما اینها به خودنمایی و جلوهگری و تکبر و رقابت، میگویند آبرو که سراسر باطل و هذیان و توهم است، چون این افراد عادت نکردهاند که به حقیقت فکر کنند، ظواهر زندگی برای آنها آبرو میشود. در خواستگاری، واقعیات محور قرار میگیرد(خانه و ماشین و شغل پسر و جهیزیه و قیافه دختر) اما فهم و شعور و ادب و معرفت دختر و پسر مورد کنکاش قرار نمیگیرد.
* اولین چیزی که طلبهها باید یاد بگیرند، حقیقتشناسی و حقیقت فهمی است
- اولین چیزی که طلبهها باید یاد بگیرند همین حقیقتشناسی و حقیقت فهمی است. صرف و نحو که چیزی بار کسی نمیکند، خواندن مُغنی هم بار از کسی بر نمیدارد. اول باید طلبهها مفهوم حقیقت و واقعیت را بشناسند. حقیقت طلبگی و روحانی شدن چیست؟ در ابتدای کتاب جامع المقدمات میفرماید: «أوّل العلم معرفه الجبّار و آخر العلم تفویض الأمر الیه»، این روایت شریف حقیقت علم و زندگی را یاد میدهد. باید حقیقتشناس شویم.
* تعلیم و تربیت اسلامی از آگاهی از حقایق شروع میشود، اما تعلیم و تربیت غربی از آگاهی از واقعیت شروع میشود و به واقعیات هم ختم میشود
- تعلیم و تربیت اسلامی از آگاهی از حقایق شروع میشود، اما تعلیم و تربیت غربی از آگاهی از واقعیت شروع میشود و به واقعیات هم ختم میشود. جای واقعیات در مخ است، مغز و ذهن به واسطۀ حواس پنجگانه، اطلاعات را از جهان خارج گرفته و بعد از حک و اصلاح به وسیله هوش، تبدیل به علم (دانش) میشود. مثلاً بچۀ کوچکی که همه چیز را در دهانش میگذارد، میخواهد به این وسیله نسبت به آن شیء، درک پیدا کند. این کار را با دهانش انجام میدهد چون ابزار رسیدن به این علم، دهان اوست. گیرندههای حسی در دهان به مراتب حساس تر از سایر نقاط بدن هستند، شما اگر در دهانتان کوچکترین چیزی باشد (مثل مو) آن را در مقیاس بزرگتر حس میکنید و برای شما آزاردهنده است. اما اگر همین شیء را در نقاط دیگری از بدن قرار دهید، اینگونه آن را احساس نمیکنید. خلاصه اینکه بعد از جمعآوری این اطلاعات و پردازش آنها، علوم حاصل میشود. اما ما یک دستگاه شناخت دیگری داریم که غربیها آن را نشناختهاند. آنها دستگاه ادراکی را فقط مغز میدانند. برای همین اساتید دانشگاهها مطالبی را که با این دستگاه نمیفهمند، و چون این مطالب در امور واقع و در آزمایشگاه ها قابل اثبات نیست، آنها را نفی کرده و علمی نمیدانند! اما خداوند فرموده که دستگاه ادراکی معتبرتر و قویتر و بالاتری هم در انسان قرار دادیم که باید حقایق را بفهمد. اینهایی که با دستگاههای حسی میبینی، نازلهای است که باید حقایقش را با دستگاه دیگری ببینی. این دستگاه با دستگاههای حسی که واقعیات را درک میکنند، ارتباط برقرار میکند. برای همین است که میگوییم میتوان از واقعیات عبور کرد و در پس پردۀ هر واقعیتی، حقیقت درون آن را فهمید.
* واقعیات مهم هستند و در اسلام توجه به واقعیات نهی نشده، اما باید از آنها عبور کرد و حقیقت هر واقعیتی را فهمید
- واقعیات مهم هستند. در اسلام توجه به واقعیات نهی نشده است، اما باید از آنها عبور کرد و حقیقت هر واقعیتی را فهمید. مثلاً در روایات داریم که غذای داغ نخورید تا هوش زیاد شود. لباس مشکی مکروه است. لباس سفید مستحب است. روی خوراکیها، در بگذارید. در زمستان، لباس پشمی را زیر بپوشید. فلان میوه را بخورید تا فرزندتان زیبا شود و... . لذا اسلام به تک تک واقعیات توجه دارد اما اگر میخواهید خود و خانواده و جامعه تربیت شوند، باید تک تک اعضا را حقیقت پرور کنید، یعنی توجه آنها را به حقیقت جلب کنید.
- مثلاً حقیقتِ شغل، آسایش زندگی و ارتباط مؤثر با جامعه است، اما در بعضی از شرکتهای خصوصی، از پرسنل خانم با حقوق بسیار پایین از صبح تا شب کار میکشند و توقع دارند که برای جلب مشتری، حجاب و حیای خود را کنار بگذارند! حقیقت شغل، این است که محتاج کسی نشوی، اما حقیقتِ برخی شغلها، گدایی یا دینفروشی و عفت فروشی یا فریب دادن مشتری و دروغ است.
- همه چیز حقیقت خودش را دارد، همین فرش زیر پای من و شما هم حقیقتی دارد. تا زمانی که حقیقت خود را از دست نداده، برای آسایش و آرامش است، اما اگر وسیلۀ تفاخر و تکبر و جلوهگری شود، حقیقتش را از دست میدهد. حقیقتِ لباس در قرآن، آبرو است. لباس، حفظ عفت است. اگر از حقیقت خود دور شود، عامل تکبر و فخرفروشی و تفرعن و رقابت میشود. دانشجو، دانشآموز، معلم، مادر، پدر، وکیل، وزیر و... همه حقیقت خود را دارند.
* حقیقت فرزند، تداوم نسل و حرکت استکمالی بشر برای مدیریتهای جهانی است
- حقیقت فرزند چیست؟ خداوند میفرماید: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين» (قصص:5) ما شما را برای مدیریتهای جهانی آوردیم. پس حقیقت فرزند، یکی برای تداوم نسل است و دیگری حرکت استکمالی بشر برای مدیریتهای جهانی و یاران امام زمان(عج).
* بچهها باید از همان ابتدای تربیت با حقایق آشنا شوند و با حقایق انس بگیرند
- حرکت استکمالی با عبور از واقعیات و شناخت حقایق شروع میشود. اگر حقیقتِ این واقعیات را به فرزندانمان یاد بدهیم، اینها باشعور میشوند. حقیقت المپیاد، حقیقت دانشگاه، حقیقت شوهر، حقیقت همسر و... . بچهها باید از همان ابتدای تربیت با حقایق آشنا شوند و با حقایق انس بگیرند. در سنین پایینتر به اندازۀ خودشان باید این مفاهیم برای درک بهتر بچهها ساده سازی شود. همین الآن 50 جلد کتاب کودک نوشته شده که به سبک غرب در حال آموزش فلسفه به فرزندان ماست. فلسفۀ غرب اهمیت واقعیات و توجه به آنها را به کودکان ما یاد میدهد. باید مراقب باشیم و حقیقتشناسی را جایگزین آن کنیم. اگر حقیقت شناس نشوند، حرکت استکمالی نخواهند داشت و فریب خواهند خورد.
- حقیقت رسانه، رساندن خبر است، اما اکنون منشأ تبلیغات دروغ و فریبکاری و ترویج شایعات شدهاند. حقیقت لامپ و لوستر، روشن کردن خانه است اما با 50 میلیون یا 100 میلیون تومان هزینه برای لوستر، زندگیها روشن میشود یا تاریک میشود؟ حقیقت ساعت، نشان دادن زمان است اما ساعتهای تزئینی عتیقه و بزرگ که قیمتشان 200 میلیون تومان است، برای مطلع شدن از زمان است؟ اینها نتیجه تربیت غلط است که ما را از مسیر حقیقتشناسی دور کرده است. واقعیات از مسیر حقایق خود، خیلی فاصله گرفتهاند. ما امروزه به تقلید از غرب واقعگرا شدهایم. همه چیز از مسیر حق دور شده و درک حقایق و زندگی با حقایق برای ما سخت شده و این بسیار خطرناک است.
* خداوند میفرماید کسانیکه نمیخواهند به دنبال حق و به دنبال آیات ما بروند، دیگر آیات خود را نشانشان نمیدهیم
- «سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلين»(اعراف:146) خداوند میفرماید کسانیکه نمیخواهند به دنبال حق و به دنبال آیات ما بروند، دیگر آیات خود را نشانشان نمیدهیم. «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها»(اعراف:179) چشم دل به آنها دادیم، اما از آن استفادهای نمیکنند، گوش دل دادیم تا حقیقت را بشنوند اما نمیشنوند، فهم دل دادیم تا درک کنند اما همۀ این ها را گذاشتند کنار و سرگرم ظواهر شدند. «سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ»:حالا ما اینها را از نشان دادن آیاتمان محروم میکنیم که دیگر حقیقت هیچ چیزی را نفهمند، نبینند و نشنوند.
* معرفت برای عبادت، مانند روح برای جسم است، اگر معرفت نباشد، مناسک ذرهای ارزش ندارند
- با ریش بلند و نماز بیمعرفت نمیشود به حقیقت رسید. اگر به قرآن خواندن است که وهابیت خیلی هم قَراء میخواند، اگر به نماز خواندن است (نماز بی معرفت) که آل سعود نمازش طولانیتر است. معرفت کجاست؟ معرفت یعنی حقیقتِ مناسک. معرفت برای عبادت، مانند روح است برای جسم. اگر معرفت نباشد، مناسک ذرهای ارزش ندارند. مکه و کربلا و مشهد بدون معرفت فایدهای ندارد! حقیقت زیارت امام رضا(ع) چیست؟ حواست به دنبال سرسره آبی و شاندیز است؟ پس وقتی به زیارت می روی باید ببینی حقیقت زیارت چیست، نماز میخوانی باید حقیقتش را پیدا کنی، مناجات خواندن، هیأت رفتن، ارتباط با پدر و مادر و... در همۀ اینها باید حقیقتشان را بدانی. خداوند وقتی میفرماید:«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَة»(اسرا:24) به حقیقت وجودی پدر و مادر توجه دارد. در برابر پدر و مادر خودت را ذلیل کن، اما ذلیلی که با شوق و شور و انتخاب باشد. قرآن کتاب حقیقت است و حقیقت پدر و مادر، انوار رحمانیت خداست. جای این انوار رحمانیت حق آیا در خانۀ سالمندان است! شما جلوی این انوار، خودتان را ذلیل کنید.
* بزرگترین عیب، این است که شیطان همه را بسوی واقعیات سوق میدهد و ما به دنبال حقیقتشناسی نباشیم
- در مناسک نباید متوقف شد. دائم باید با حقیقت سر و کار داشته باشی تا به حقمتعال و بالاترین مرتبۀ حقیقت برسیم. بزرگترین عیب، این است که شیطان همه را بسوی واقعیات سوق میدهد و ما به دنبال حقیقتشناسی نباشیم.
لازم به يادآوري است كه انشاءالله هر هفته پنجشنبه ها از ساعت 10 تا12 صبح (به غیر از تعطیلات رسمی) كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي در دفتر مرکزی موسسه صابره(س) برگزار ميشود.
سيدي هاي صوتي اين جلسات براي بهرهبرداري دانش پژوهان، تهيه شده و در اختيار آنان و ساير علاقمندان قرار ميگيرد.
حضور در كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي، پس از ثبت نام حضوري، براي عموم خواهران و برادران بلامانع است.
مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره سلام الله عليها
0 نظر