صابره: گزارش جلسه 40 نظامشناسي/ استاد زاهدي: در ادبیات اسلامی، منظور از غرب، غربِ فرهنگی است كه از از غروب و افول ميآيد و تاريكي و پليدي به دنبال دارد، در حالی که واژه شرق از اشراق میآید که نور، حیات و روشنایی ميآورد/ رهبری در روابط بین الملل از نگاه قرآن به دست امامت است و از نگاه جهان کفر و سكولار به دست کدخدا و مدیر است/ فمنيسم، يونسكو، حقوق بشر، ورزش و... از برندهاي جهان كفر و سكولار براي روابط فرهنگي هستند/ پرقدرتترین فلسفه جهان كفر و سكولار، اومانیسم است كه پوچ و توخالي است/ غرب در فرهنگ خودش اگر بگوید حقوق بشر برند آن اومانیسم است، اگر بگوید روانشناسی برند آن پوزیتیویسم است، اگر بگويد آزادي برند آن ليبراليسم است
به گزارش پايگاه اطلاعرساني صابره، جلسه 40 دوره آموزشي "نظام شناسي" با حضور اساتيد و دانش پژوهان و عموم خواهران و برادران با سخنراني استاد زاهدي در روز پنجشنبه 13 شهريور 93 از ساعت 10 صبح تا 12 در محل مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) برگزار شد.
جلسه با تلاوت آیات نوراني قرآن كريم آغاز گرديد. در اين جلسه استاد زاهدي مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) به موضوع «ضرورت نظامشناسي» و «معرفي برندهاي روابط بين الملل فرهنگي»پرداختند. در ادامه رئوس مطالب تدريس شده به صورت خلاصه عنوان ميشود:
* بدون نظام شناسی، دشمن شناسی محال است
- در بحث نظام شناسی از نگاه اسلام به این نتیجه رسیدیم که اولاً بدون نظام شناسی، دشمن شناسی محال است. ثانياً بدون نظام شناسی، در جریان مبارزه با دشمن، شکست ما حتمی خواهد بود.
- از جمله آثار و عواقب عدم نظام شناسی این است که با وجود آنکه دشمن در خانه و کشور ما خیمه زده، اما ما دشمن را نمیشناسیم. نمونه بارز تسلط نظامات دشمن نفوذ آنان در زندگی افراد متدینی است که خودشان مدافع انقلاب و بعضاً از علما و روحانیون میباشند ولی فرزندانشان یا در سنگر مقابلند و یا طرفدار اندیشههای غرب و غربزدگی میباشند و دچار گرفتاریهای فکری سنگینی هستند.
* بر اساس آیه «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين» غرب نظام خاص خود را داشته و اسلام هم نظام خاص خود را دارد
- بر اساس آیه «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين»(كافرون:6) هر دینی نظام خاص خودش را دارد. یعنی غرب نظام خاص خود را داشته و اسلام هم نظام خاص خود را دارد. معنی دین فقط یک سری اعتقادات معنوی نیست. بلکه دین خود، دارای نظام است. آنجا که خدا میفرماید «مالِكِ يَوْمِ الدِّين»(فاتحه:4) یعنی خدا مالک کل نظام خلقت است، مالک ذرات و آنات کل خلقت از اول تا پایان قیامت است، مالک نظام قوانین حاکم بر خلقت (حقایق) است، مالک روابط داخل خلقت است. مالک شؤون و عرصههای حیات در کل خلقت است.
* غرب، آزادي را با طعم اومانيسم و دموكراسي با طعم ليبراليسم معرفي ميكند
- بنابراین هر كس فکر كند که جهان غرب و کفر و سکولار نظام ندارد و دارای آزادی است و كاري به كسي ندارند، در اشتباه بزرگی است. زیرا غرب اسم آزادی را میآورد اما با طعم اومانیسم، پلورالیسم.
- اسم دموكراسي را ميآورند ولي با طعم لیبرالیسم. غرب دموکراسیای میخواهد با طعم جامعه مدنی؛ جامعه مدنی که هابز ایدهپرداز آن است. آنها جامعه مدنی میخواهند با طعم خردگرایی؛ خردگرایی از نظر جهان كفر و سكولار یعنی فرار از عقل قدسی یا عقل ملکوتی و مهذّب. غرب اسم ذهن را خرد گذاشته است در حالی که در ذهن پایههای فلسفی وجود ندارد و دریافتهایش توسط حواس پنجگانه است. به همین دلیل است که در ذهن براهین ملکوتی جا ندارد؛ در حواس پنجگانه عشق و يقين و ايمان شناخته شده نيست و جايگاهي ندارد.
* علم با طعم خردگرایی، مد نظر غرب و غربزدهها است نه با طعم عقل ملکوتی و قدسي
- لذا علم با طعم خردگرایی، مد نظر غرب و غربزدهها است نه با طعم عقل ملکوتی و قدسي. یعنی آنها دنبال علمی هستند که از این حواس بیرون بیاید و از این حواس نیز جز منفعتطلبی چیزی در نمیآید. این حواس عشق و ایثار را نمیفهمد، ولی غرب از طریق این حواس به دروغ نام سکس را عشق گذاشته و این در حالی است که عشق از این جنس نبوده و موضوعی است قلبی. در علم با نگاه غربي، قلب جایگاهی ندارد و محور مباحث هيچ دانشگاهي نیست و آن را به عنوان مرکز ادراکات عالی انسانی نمیشناسند؛ بنابراین در علم با طعم خردگرایی، محور مغز و ذهن است و ابزار آن فقط حواس پنجگانه است که هیچ کدام از اینها نمیتواند ادراکات عالی انسانی را بر عهده بگیرند.
- در ادراکات حسی مودت، محبت و ایثار جایگاهی ندارد. در حالی که در نظام اسلامی انسانها معنی ایثار را به راحتی میفهمند «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» (حشر:9)
* در فضای کفر و سکولار تمام کلیدواژه ها تعریف شده است
- در فضای کفر و سکولار تمام کلیدواژه ها تعریف شده است؛ یعنی اگر از علم، خرد، جامعه مدنی، دموکراسی، آزادی، آزادی اندیشه، احترام به عقاید، حقوق و حقوق بشر حرف میزنند تمام اینها در قالب نظام خودشان است و هرکدام دارای برند خاصی است. اگر اين كليدواژهها با برندي غير از برند آنها تبيين شوند، فوراً سرکوب، سانسور و حمله میکنند و لو در جبهه خودشان باشد. به عنوان مثال اگر از علم با مفهوم نور و بصیرت حرف زده شود يا آزادي بر اساس اسلام تعريف شود، این حرفها را سانسور میکنند. اگر از فرهنگ خارج از یونسکو حرف بزنیم تو را متهم به بیسوادی و بیخردی و بیفرهنگی میکنند، زیرا آنان فرهنگ را چیز دیگری میدانند: «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين»(كافرون:6).
* حقوق بشر یکی از کلیدواژههای غربی است که مبنای آن اومانیسم(نفْس پرستي) است
- حقوق بشر یکی دیگر از کلیدواژههای غربی است که مبنای آن اومانیسم(نفْس پرستي) است؛ آنان به این نتیجه رسیدند که انسان برترین موجود روی زمین است، پس حق اوست که هر جور بخواهد زندگي كند و لذت ببرد و قدرت و ثروت را توسعه دهد تا جايي كه كسي معترض شود. اين دستمايه حقوق بشر آنهاست. حال اين حقوق بشر كه سرمايهاش اومانيسم است، چگونه ميتواند بشر را هدايت كند؟ چگونه ميتواند از ظلم و تجاوز و چپاول پيشگيري كند و جلوي جنگها و بيماريهاي جنسي و... را بگيرد؟
*پرقدرتترین فلسفه جهان كفر و سكولار، اومانیسم است كه پوچ و توخالي است
- پرقدرتترین فلسفه جهان كفر و سكولار، اومانیسم است. تمام فلسفه انسانشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی، حقوق، تاریخ، علم، روابط بین الملل، حکومت، سیاست و مدیریت غرب به اومانيسم منتهي ميشود. اومانيسم ميگويد: چون قويترين موجود عالم هستيم، حق داريم هرگونه كه خواستيم از عالم بهره ببريم. اين فلسفه همه جايش ايراد دارد و پوچ و توخالي و ضعيف است. حال اگر ملتي سوادش نرسيد كه بفهمد غرب به آنها ظلم ميكندي و به او اعتراض نكنند، بايد آنها را چاپيد و غارت كرد؟ سياست آنها و حكومت آنها را دست نشانده كرد؟ و... . همه جاي فلسفه اومانيسم منفي و فاسد و بي پايه است.
*در ادبیات اسلامی، منظور از غرب، غربِ فرهنگی است كه از از غروب و افول ميآيد و تاريكي و پليدي به دنبال دارد، در حالی که واژه شرق از اشراق میآید که نور، حیات و روشنایی ميآورد
- در ادبیات اسلامی، منظور از غرب، غربِ فرهنگی است، نه غرب تاريخي و جغرافيايي؛ به عبارت دیگر منظور از غرب همان جهان کفر و سکولار است. غرب از غروب و افول و سقوط ميآيد. غرب، تاريكي و درد و كراهت و پليدي به دنبال دارد. تاریکی ظلم، درد گرسنگی، وحشت جنگ، کراهت نفاق و دورویی و نیرنگ، پلیدی خیانت و سکس و گمراهی، همه غروب ميآورد و هيچ كدام طلوع ندارند. با این تعریف از مصادیق غربِ فرهنگي، کشورهای چین و ژاپن و روسيه هم میتوانند باشند. در حالی که واژه شرق از اشراق میآید که نور، حیات و روشنایی ميآورد.
- نکتهای که از ابتدای بحث گفته شد بیان دیگری بود از فلسفه بحث نظامشناسی؛
* غرب در فرهنگ خودش اگر بگوید حقوق بشر برند آن اومانیسم است، اگر بگوید روانشناسی برند آن پوزیتیویسم است، اگر بگويد آزادي برند آن ليبراليسم است
- غرب در فرهنگ خودش برای هر واژهای یک برند و دفترچه راهنما تهیه کرده است. اگر بگوید حقوق بشر برند آن اومانیسم است. اگر بگوید روانشناسی برند آن پوزیتیویسم است. اگر بگويد آزادي برند آن ليبراليسم است. براي جامعهشناسي، حكومت، روابط بينالملل، فرهنگ، حقوق، علم، تجارت، پول و سرمايه، هنر، ورزش، همزيستي، عهدنامه و توافقنامه، صلح و... از قبل برندي را حاضر كرده است.
- در حال حاضر یونسکو تعریف فرهنگ را ارائه میدهد. ولی تا جایی که مطابق فرهنگ خودشان باشد. مثلاً آثار باستانی کشورها را به عنوان بزرگترین آثار فرهنگی ثبت میکند ولی مصلای تهران، عاشورا، كربلا، حرم ائمه(ع)، ماه مبارک رمضان، شبهای احیا، قرآن، مفاتیح، تجمع میلیونی مسلمین در مکه و... را به عنوان حرکت فرهنگی ثبت نمیکند. گردشگري را حركت فرهنگي ميداند، اما اگر گردشگري رنگ زيارت گرفت، آن را ثبت نميكند. لذا فرهنگ نزد جهان كفر و سكولار، برند خودش را دارد و مركز آن را تأسيس كردهاند كه هر كس در جهان از فرهنگ ميگويد، بر اساس آن مركز عمل كند.
- در غرب روابط جنسی مرد با مرد جزو کارهای قانونی است و ریشه آن دستگاه فکری اومانیسم است. شعارهای تأیید کننده این اندیشه عبارتند از آزادی در اندیشه، منطق در گفتار، آزادی در عمل که متأسفانه در بین دولتمردان اصلاحات این شعارها گفته شد.
- با توجه به آنچه گفته شد واضح است که غرب با «نظام»، جمهوری اسلامی را براندازی میکند و ما هم باید هم نظام کفر را بشناسیم و هم نظام اسلامی معادل را بشناسیم تا بتوانیم جایگزین کنیم؛ به این معنا که اگر ضعیف است آن را تقویت کنیم و اگر اشتباه است درستش کنیم و اگر نداریم، بسازیم.
* رهبری در روابط بین الملل از نگاه قرآن به دست امامت است و از نگاه جهان کفر و سكولار به دست کدخدا و مدیر است
1ـ مبنای روابط بینالملل در نگاه کفر، منفعت است و مبنای منفعت هم باطل است. یعنی هیچ حق و حقوقی ذیل روح باطل قرار نمیگیرد. ویژگیهای باطل عبارت است از: مبهم، فاسد، مغشوش، تاریک، شهوات، مبتنی بر اوهام و وهم، خلاف علم حقیقی و نورانیت و بصیرت، ظاهرفریب، فضای تردد و عملیات شیطان، حباب و سراب و بیدوام و بیپایه است. منفعت باید با قید گفته شود مانند منفعت مسلمین، منفعت قرآنی. اگر منفعت بدون قید باشد به معنای منفعت باطل است.
مبنای روابط بین الملل در نگاه اسلام حق و حقیقت است.
2ـ مأموریت روابط بین الملل از نگاه غرب ظلم و جور است در حالیکه مأموریت روابط در اسلام قسط و عدل است.
3ـ صف آرایی در روابط بین الملل اسلامی حزب الله است و صف آرایی در روابط بین الملل کفر حزب الشیطان است.
4ـ رهبری در روابط بین الملل از نگاه قرآن به دست امامت است: «وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين»(قصص:5) و رهبری در روابط بین الملل کفر، کدخدایی و مدیریت است.
- در قرآن ما امام داريم نه كدخدا:«إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»(بقره:124). امام چقدر مقام دارد كه بايد فرد در عصمت به مقام اولياء خدا برسد، در معرفت به مقام نوبت برسد، در هدايت به مقام رسالت برسد، و در تمام اينها بالاترين نمره را بگيرد كه تازه به مقام امامت برسد. آيا مديريت و كدخدا اين نشانهها را دارد؟
* امامت نازله ولایت است و ولایت نازله ربوبیت حضرت حق است و ربوبیت حضرت حق، نازله توحید عالمگیر میباشد
- امامت نازله ولایت است و ولایت نازله ربوبیت حضرت حق است و ربوبیت حضرت حق، نازله توحید عالمگیر میباشد. حضرت حق وقتي ميخواهد ربوبيتش را اعمال كند ميشود، وليّ: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا»(بقره:257). وقتي مي خواهد ولايتش را اعمال كند، «امام» تعيين ميكند. امامت مقامی است که به فرمایش امام رضا علیه السلام هیچ نبی و ملک مقربی به این مقام نمیرسد. در زیارت جامعه کبیره هم در وصف مقام ائمه (ع) آمده است: بکم تنزل الغیث، بکم تمسک السماء، بکم ینفس الهم... .
- کسی امیر المؤمنین است که بتواند بر مؤمنان که شاخصهای آنان در سوره مؤمنون آمده امیری کند. در غرب، امیر کدخدا و مدیر است.
- گفتيم كه روابط بین الملل حداقل دارای هشت رابطه بوده که عبارتند از روابط فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی، پولی، دفاعی، حقوقی، مدیریت بین الملل که هریک از این هشت روابط هرکدام دارای چندین رشته است.
* فمنيسم، يونسكو، حقوق بشر، ورزش و... از برندهاي جهان كفر و سكولار براي روابط فرهنگي هستند
- روابط فرهنگی
برندها و سازمانها و نقشههاي مهندسي فرهنگي جهان كفر و سكولار براي فرهنگ و روابط فرهنگي، چيست؟
روابط فرهنگی هشت برند دارد.
1ـ فمینیسم: از برندهای معروفی است که تا حد دکترا تدریس میشود. نظريه پرداز دارد و دارای رشتههایی است.
2ـ یونسکو: یک سازمان فرهنگی است که دارای وظایفی است و هرچیزی که بخواهد نام فرهنگی را به یدک بکشد باید توسط این برند به تایید برسد. در کتابی که یونسکو با نام دموکراسی چاپ کرد و در دوران اصلاحات در ايران ترجمه شد و در اختیار كتابخانه مدارس قرار گرفت، به طور تلویحی نظام ولایت فقیه و ولایی را نفی نموده است.
3ـ حقوق بشر یا سازمان دفاع از حقوق بشر: که در برابر جنایات صهیونیستها و داعش در غزه و سوريه و عراق ساكت است. در برابر رفتارهای حاکم بر کشورهایی مثل ترکیه، بحرین، مصر و عربستان و... که ضد حقوق بشر است، ساکت است اما ایران را به دلیل آزاد نگذاشتن بهاییان و همجنس بازان ضد حقوق بشر میداند.
4ـ روابط علمی و دانشگاهی: علم از نگاه غرب آن چیزی است که پوزیتیویسم میگوید و اصلاً ربطی به عقل ملکوتی و قدسي ندارد و به آگاهی از افقهای هستیشناسی کاری ندارد. بلکه منظور از علم، تکنولوژی و ابزار است.
5ـ سازمان گردشگری: مشروب و قمار و روابط جنسي و رقص، مبناي كسب درآمد از محل گردشگري شده است كه نمونه آن در کشورهایی از جمله تایلند و آنتالیا در تركيه که مرکز فسادند، مشخص ميباشد.
6ـ مطبوعات و رسانهها: مطبوعات و رسانهها از برندهای معروف فرهنگی هستند که از طریق آن مملکتی اداره می شود و دروغ واضحی حقیقت جلوه داده میشود.
7ـ ورزش: كه مركز آن المپیک است. المپيك و فوتبال مردم و دين ما را به كجا ميبرد؟ سياست و فرهنگ و جامعه و غيرت ما را به كجا ميبرد؟
8ـ هنر: جایزه اسکار میدهند به فیلمهایی که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی باشد. سينما، تئاتر، موسيقي، مجسمه سازي، نمايشنامه نويسي، نقاشي و... . رشتههاي متعددي دارد. ...
لازم به يادآوري است كه انشاءالله هر هفته پنجشنبه ها از ساعت 10 صبح تا 12 كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي برگزار ميشود.
سيدي هاي صوتي اين جلسات براي بهرهبرداري دانش پژوهان، تهيه شده و در اختيار آنان و ساير علاقمندان قرار ميگيرد.
حضور در كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي، پس از ثبت نام حضوري، براي عموم خواهران و برادران بلامانع است.
مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره سلام الله عليها
0 نظر