صابره: گزارش دهمين جلسه نظامشناسي/ استاد زاهدي: تشريح كاركردهاي خطرناك تكثرگرايي با استناد به آيات قرآن/ خطر تكثرگرايي، جدايي و فاصله انداختن بين فهم مردم با فهم رهبر است/ غربيها با نظامهاي خود از جمله نظام تكثرگرايي، قصد ضربه به علمدار انقلاب و رهبر ما را دارند
به گزارش پايگاه اطلاعرساني صابره، جلسه دهم دوره آموزشي "نظام شناسي" با حضور اساتيد و دانش پژوهان و عموم خواهران و برادران با سخنراني استاد زاهدي در روز پنجشنبه 28/9/92 از ساعت 10 صبح تا اذان ظهر در محل مؤسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره (س) برگزار شد.
مقدمه و مرور: غرب، با نظام بانكي خود، در صدد تغيير رفتار نظام جمهوري اسلامي است
جلسه با تلاوت آیات نوراني قرآن كريم آغاز گرديد. در اين جلسه استاد زاهدي در مقدمهاي با اشاره به آياتي از قرآن كريم از جمله:
«وَ النَّاشِطاتِ نَشْطا*وَ السَّابِحاتِ سَبْحا*فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا»(نازعات:2،3و5) به موضوع منظم بودن نظام هستي و نظاممند بودن حكومت حضرت سليمان(ع) اشاره كرد و افزود: قرآن 1400 سال است كه نظام دارد. اگر زيرنظامهاي اسلامي و بومي در حوزههاي مختلف مثل نظامهاي مديريت، تعليم و تربيت، فرهنگ، هنر، سياست، اقتصاد و... تدوين نشود، بدترين خطرات شامل حال ما شده و هزينههاي سنگيني را بايد بپردازيم.
مدير موسسه فرهنگي قرآن و عترت صابره(س) افزود: در حال حاضر، غرب با نظامهايش ما را كنترل ميكند. با نظام علميش، دانشگاههاي ما در اختيارش است. با نظام بانكياش، تحريمهاي ما را مديريت ميكنند. در اين زمينه به مطلبي از يك نوسينده آمريكايي به نام توماس فريدمن اشاره ميشود كه گفته بود، داد و ستد غرب و آمريكا با بانكداران ايراني، موجب تقويت آنها خواهد شد و لذا اين بانكداران ميتوانند تغيير رفتار نظام را آغاز كنند. (نقل به مضمون- منبع: روزنامه دنياي اقتصاد، شماره 3075، صفحه2 به تاريخ 92.9.7)
در ادامه اهم مطالب تدريس شده توسط استاد زاهدي كه درباره ادامه شناخت نظام تكثرگرايي است، اشاره ميگردد:
ظاهر تكثرگرايي يك بحث فلسفي است اما كاركردهاي آن بسيار خطرناك است
نظام تكثرگرايي مادر نظامهاي اصلي غربي بوده و خيلي خطرناك است. ظاهر آن يك بحث فلسفي است كه بيان ميكند هر كس نظري داشت، نظر خود را بدهد، همه آزاد باشند تا هر كاري كه دلشان خواست بكنند... نظام تكثرگرايي يك نظام جامعهشناسانه است. ريشهاش در جامعه شناسي و فلسفه جامعه شناسي است. بايد اين نظام و تبعات و آثارش را درست شناخت.
كار تحزب گرايي اين است كه پرچمهاي احزاب آنقدر زياد شود كه پرچم رهبري در ميان آنها گم شود
از جمله كاركردهاي نظام تكثرگرايي، تحزب گرايي است و كار تحزب گرايي اين است كه پرچمهاي احزاب آنقدر زياد شود كه پرچم رهبري در ميان آنها گم شود. هيچكس نداند كه بايد زير پرچم كداميك جمع شود. «كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُون»(الروم:32). هر كس برود در حزب خودش. صداي رهبري در صداي ديگران گم شود. اخبار رهبري در ميان اخبار گم شود. پيام رهبري در ميان پيامها گم شود. ارزشها و ديدگاههاي رهبري در ميان ارزشها و ديدگاههاي ديگران گم شود.
سُبُل به معناي تكثرگرايي در برابر سبيل خدا است
خداوند در قرآن ميفرمايد:
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل عمران: 103)
«تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى»(مائده:120)
«إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا»(آل عمران: 103)
« لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»(آ ل عمران:92)
اينها آياتي است كه ميفرمايد: تنها راه نجات شما اين الگوست. اينگونه بايد ما هم متحد و رفيق باشيد. اما نكند كه جور ديگري باشيد. در صورتي كه به اين الگو عمل نشود، پيامد آن را در آيات ذيل ميتوان يافت:
«وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ وَ اصْبِرُوا»(الأنفال:46) با يكديگر منازعه نكنيد. چون فشل و رسوا ميشويد. آبرويتان ميريزد. هيبت و عظمت و وقار و مَنِشي كه در مقابل دشمن داريد، همه فرو مي ريزد. صبر كنيد. واصبروا يعني به تواناييهاي خودتان تكيه كنيد. صبوري پيشه كنيد نه دريوزگي.
«و لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ»(الأنعام:153) شما يك راه بيشتر نداريد و آن هم راه خداست. راههاي مختلف و بيهوده راه نياندازيد تا مردم را از راه اصلي دور كنيد. در برابر صداي خدا، چند صدايي ايجاد نكنيد. در برابر سبيل خدا، سُبُل ايجاد نكنيد. سُبُل همان تكثرگرايي است. البته براي رسيدن به خدا، هزاران سبيل وجود دارد، به شرط آنكه با محوريت «الله» باشد. بنابراين اگر الله برداشته شود و سُبُل به تنهايي باشد، ميشود كثرت گرايي.
معرفي مَنِش و هندسه ايجادكنندگان تفرقه با استناد به آيات قرآن
«أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيه»(شوري:13) همه تلاش كنيد دين را اقامه كنيد و در آن متفرق نشويد. اين بدان معناست كه قرائتهاي مختلف از دين راه نياندازيد.
«إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في شَيْء»(انعام:159) دين را تبديل كردند به گروههاي مختلف و اسمش را گذاشتند تحزب گرايي. اينها به دنبال خدا نيستند، براي منافع خودشان مي جنگند.
«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ»(آل عمران:105) كساني كه دين و ملت خود را بيچاره كردند بعد از ما جاءهم البينات بود.
«وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنين»(توبه: 107) مسجد را كه كفار نميسازند. ميفرمايد آنهايي كه دنبال ايجاد تفرقه هستند، در اين ايمانشان، كفر نهفته است. اينهايي كه مي خواهند كفر بين المومنين ايجاد كنند، مسجد هم دارند، همه چيز دارند. ولي نتيجه اين حركاتشان ايمان كه نيست هيچ، بلكه كفر و تفريق بين المومنين است. الذين اتخذوا: يعني كار يك نفر نيست. جمعيتي هستند.
«وَ قَدْ كانَ فَريقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ»(البقره:75) كلام خدا را ميشنوند ولي منحرف ميكنند. دنبال چيز ديگري هستند.
«نَبَذَهُ فَريقٌ مِنْهُمْ»(البقره:100)
«ثُمَّ يَتَوَلَّى فَريقٌ مِنْهُمْ»( نور:47)
«إِذا فَريقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ»(نساء:77)
«مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزيغُ قُلُوبُ فَريقٍ مِنْهُم»(توبه:117)
«إِذا فَريقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُون»(نحل:54)
«فَفَريقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَريقاً تَقْتُلُون»(بقره:87)
«وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُون»(بقره:146)
«لِتَأْكُلُوا فَريقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون»(بقره:188)
«وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَريقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ»(آل عمران:78)
«فَريقاً هَدى وَ فَريقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَة»(اعراف:30) از داخل جمع شما يك عدهاي هستند كه انشعاب ايجاد ميكنند.
فريق يعني كساني كه انشعاب ايجاد ميكنند. منش و هندسه آنان هم در اين آيات شرح داده شده است. ...
«يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِه»(نساء:150) اينها ميخواهند حرفهايي كه خدا ميزند و حرفهايي كه رسل ميزنند را دو گونه جلوه دهند تا مردم نفهمند كه خدا راست گفته يا رسولش.
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ»(شوري:14) تفرقه جويي از روي لجاجت و حسادت و دعواهاي شخصي و انحراف از حق است.
«فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُون»(مومنون:53) دسته دسته ميشويد. از يكديگر جدا ميشويد.
«فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ»(مريم:37)
«أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ»(انعام:65) شيطان شما را دسته دسته ميكند. پيرو راههاي مختلف ميكند. آنگاه فحاشيهاي شما را نصيب يكديگرتان ميكند.
«وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً»(توبه:16) وليجه به معناي دنباله رو است. آنهايي كه راه خدا را ميروند، وليجه نيستند. دنبالهرو آمريكا و غرب نيستند.
رمز موفقيت فرعون در اين بود كه مردم را دسته دسته كرد و هر كس را با صدايي مشغول كرد. آنگاه خودش توانست حكومت كند
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْض وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعا»(قصص:4) فرعون خيلي عُلُو و خودخواهي كرد. چگونه؟ بدين گونه كه مردم كشورش را به فرقه فرقه شدن و تكثرگرايي واداشت. فرعون بدين وسيله توانست علا في الارض كند. لذا رمز موفقيت فرعون در اين بود كه مردم را دسته دسته كرد و هر كس را با صدايي مشغول كرد. آنگاه خودش توانست حكومت كند.
خطر تكثرگرايي، جدايي و فاصله انداختن بين فهم مردم با فهم رهبر است/ غربيها با نظامهاي خود از جمله نظام تكثرگرايي، قصد ضربه به علمدار انقلاب و رهبر ما را دارند
چند آيه بخوانيم تا بفهميم راه تكثرگرايي فوقالعاده خطرناك است؟ اولين خطر تكثرگرايي، تحزبگرايي است. يكي از وحشتناك ترين آثار تحزبگرايي، قراردادن مردم در برابر رهبر است. فاصله انداختن، تباين، تضاد بين فهم مردم از فهم رهبر.
بزرگترين هدف تكثرگرايي اين است كه با درست كردن بازار مكاره و آنارشيم فكري در بين مردم، به جاي توجه آنها به شعارها و هشدارهاي رهبر كه براي كل جامعه مفيد است، آنها را به شعارهاي شخصي خودشان مشغول كند. تا آهسته آهسته فهم مردم از فهم رهبر جدا شده و فاصله بگيرد. وقتي فهم مردم از فهم رهبر فاصله گرفت، اختلاف و تضاد هم بين فهم مردم و فهم رهبر ايجاد ميشود. آنگاه كسي كه طبق نظر آن مردم حرف بزند، برنده خواهد شد. رهبر، دندانهاي تيز گرگها را ميبيند كه آماده هستند تا جامعه را تكه تكه كنند و لذا به مردم هشدار ميدهد، اما در آن هنگام، چيزهايي كه رهبر ميگويد، مردم نميفهمند. در اين زمينه به فرازي از سخنان مقام معظم رهبري اشاره ميگردد: «فوری ترین هدف دشمنان جمهوری اسلامی، تسخیر پایگاه های فرهنگی در کشور است، آنان درصددند بدین وسیله، باورهای اسلامی و انقلابی را که اصلی ترین عامل ایستادگی ملت ایران در برابر نظام سلطه استکباری است، از ذهنها و دلها بزدایند...»(بيانات معظم له در تاريخ 6 دي1380)
غربيها با نظامهاي خود از جمله نظام تكثرگرايي، قصد ضربه به علمدار انقلاب و رهبر ما را دارند. آنها ميخواهند با نظامهاي خود، مردم ما را مثل مردم كوفه كنند. در كوفه يك عده از مردم براي تنها گذاشتن حضرت مسلم(ع) و جنگ با امام حسين(ع)، وقتي مزد و پاداشي طلب كردند، و پول و طلايي در خزانه كوفه ديگر نمانده بود، به يك سبد خرما هم راضي شدند!
پاسخ استاد زاهدي به سوال يكي از اساتيد دانشگاه درباره تفسير حزب الله و حزب الشيطان در قرآن
استاد زاهدي در پاسخ به سوال يكي از اساتيد دانشگاه كه از طريق ايميل واصل شده بود، مبني بر «تفسير حزب الله و حزب الشيطان در قرآن» گفت:
در آيات مربوط به حزب الله و حزب الشيطان در قرآن، ولايت محور است. ولايت خدا يا ولايت شيطان. اما در تحزب گرايي غربي و سكولار كه منبعث از تكثرگرايي است، نفس تحزب محور است. فقط حزب درست كردن و تحزب گرايي ارزش است. براي آنها تكثر و تحزب و تنوع و فرقه فرقه كردن مهم است، نه محتوا. اصلاً با ولايت كاري ندارند. اين انديشه قرآن و اسلام نيست. يعني تكثرگرايي محض از ديدگاه قرآن باطل است.
البته اگر عدهاي علناً اظهار كنند كه ما ميخواهيم حزب طرفداران يزيد و شيطان را تشكيل دهيم، كسي به سراغ آنها نخواهد رفت. اما وقتي با بياني به ظاهر زيبا بگويند: "بياييد صداي خودتان را از طريق احزاب منتشر كنيد"، آنگاه همه ميآيند و يك بازار مكارهاي درست ميشود و هر كس صداي خودش را فرياد ميزند و كسي برنده خواهد شد كه صداي بيشتري داشته باشد. اينجاست كه دشمن با جذب صداهاي مختلف، صداي خود را فوق اين صداها قرار ميدهد، چراكه هر صدايي از جمله صداي قماربازان، قاچاقچيان، خائنان و... مورد قبول دشمن است. اما در اسلام چنين عملي پذيرفته نيست. بنابراين يك لشكر عظيم با هزاران پرچم در يك طرف ميدان تحت ولايت شيطان ايستاده است و يك طرف هم لشكري با عنوان لشكر حزب الله ايستاده كه پرچم خدا را برافراشته است. لذا از اول نميگويند كه بايد عضو حزب شيطان شويد، ميگويند كه خودِ تحزب و تكثر ارزشمند است. با ظاهري زيبا بيان ميكنند كه"همه فكرها عرضه ميشود، همه برنامهها عرضه ميشود، همه سليقهها مطرح ميشود. اين كه چيز بدي نيست". اما مي بينيم كه با زرنگي، از ولايتِ آن، چيزي نميگويند؟
از نظر قرآن، در صورتي همه نظرها ميتواند گفته شود كه ذيل «الله ولي الذين آمنوا» باشد. اگر ولايت خدا بود، هزار حزب هم كه درست شود عيبي ندارد. به عنوان مثال، مقام معظم رهبري از هيأتهاي مذهبي تعريف كردهاند. هم اكنون (در آستانه اربعين حسيني) در جادههاي منتهي به كربلا از كيلومترها دورتر و در بيابانها، موكبهاي فراواني راهاندازي شده است. هر موكب به منزله يك هيأت مذهبي است. اين هيأتها در تمام سال پول جمع ميكنند براي اين چند روز عزاداري ايام اربعين، كه از زوار امام حسين(ع) پذيرايي نمايند. هزاران موكب با پرچمهاي رنگارنگ وجود دارد. اما ذيل ولايت حضرت اباعبدالله الحسين(ع) هستند.
اينكه خدا حزب دارد، بدين معني نيست كه خدا به حزب بودن توجه دارد، بلكه بدين معني است كه به ولايت خودش توجه دارد. هر كس در پناه اين ولايت جمع شود، حالا اسمش هيأت باشد يا حزب، فرقي نميكند. اما اگر حزب بودن محور باشد، به معني تكثرگرايي، پلوراليسم، آنارشيم فكري و عقيدتي خواهد بود كه طبق مطالب مطرح شده، مشخص شد خيلي خطرناك است. ...
لازم به يادآوري است كه انشاءالله هر هفته پنجشنبه ها از ساعت 10 صبح تا اذان ظهر كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي برگزار مي شود.
سيدي هاي صوتي اين جلسات براي بهرهبرداري دانش پژوهان، تهيه شده و در اختيار آنان و ساير علاقمندان قرار ميگيرد.
ثبت نام و حضور در كلاسهاي دوره آموزشي نظام شناسي، براي عموم خواهران و برادران بلامانع است.
0 نظر