حرفها و حالاتی که از حضرت اباعبداللهالحسین ( ع) نقل شده، همهاش صحبت از غریبی و بی کسی است. آقا آن موقع از مفاسد دولت وقت خبر میدهند و این حرفها را پیش آگاهترین مردم، شریفترین عالمترین و آمادهترین مسلمانان مطرح میکنند.
در عرفات هیچکس مشغله شخصی ندارد و همه آماده هستند. حضرت از اوضاع زمان صحبت میفرمایند: فَلیَرحَم مَعَنا، ما میخواهیم قیام کنیم، هر کس میخواهد بیاید با ما بیاید. در حالیکه باید زلزله عظیم در امواج طوفانی حجاج راه بیفتد. اما اصلاََ در اخبار و روایات چنین حالی گزارش نشده است.
همین دعای عرفه که حضرت شروع کردند، باید خود این دعا زلزله ایجاد. حضرت در بازار حرف نزده، همه آماده شنیدن حرف حق باید باشند، همه معرفت شنیدن حرف حق را باید داشته باشند. وقتش را دارند، آمادگی دارند. هر کس که گزارش آن ایام را در روایات و در تاریخ میخواند، راحت میتواند حدس بزند حضرت شهادت خودش را قطعی میدانسته، نه در آینده همان جا هم خبر میرسد که با لباس احرام و همراه شمشیر و خنجر زیر لباس، آمدهاند با حضرت برخورد کنند. حال چطور بقیه اجازه میدهند این اتفاق بیافتد؟
به دلیل عدم لبیک در دعوت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به سوی قیام، نیامدند و طوفان و موج ایجاد نشد.
از همان لبیک نگفتنِ حجاج پیدا بود که اگر در عرفات هم خون فرزند رسول خدا ریخته شود، این حجاج حرکتی نمیکنند!
این خطر یک حقیقت تلخ را معرفی میکند که مردم دیانتشان آنچنان منحرف شده که این حجاج که با هزار خطر به حج آمدهاند، هنوز امام حسین(ع) را نمیشناختند.
امام حسین که ده بیست ساله نبودهاند، در جهان اسلام شناخته شده بودهاند و عارفترین و اعرف مسلمین بودهاند. اشرف مخلوقات عالم بوده، چون فرزند رسول خدا بودهاند. آنوقت این حجاج هیچ عکس العملی در دفاع از حضرت نشان نمیدادند!
بعضیها که دعای عرفه را میخوانند، اصلاَ معنی آن را بلد نیستند و نمیدانند که ماجرا چیست. همانگونه که حضرت اباعبدالله گریه میکردند، گریه میکنند، چون شنیدهاند آقا گریه میکرده، اما کسی دعای عرفهاش با دعای حضرت اباعبدالله الحسین به آسمان میرود که غربت حضرت را احساس کند. حضرت گلوی خودشان را در قتلگاه زیر تیغ دشمن حس میکردند و داشتند دعا میکردند. همه موجودیت دنیایی و جان و مال و خانوادهشان را برای خدا به حراج گذاشته بودند.
این غربت عظیم، این بی کسی وحشتآور، زمینه آن همه گریههای عجیب و غریب است، در غیر این صورت، آدم میبیند حضرت از این گریهها زیاد کردهاند، از این دعاها زیاد کردهاند، اما ایندفعه یک خبرهای دیگری است. ایشان به فکر خودشان که نبوده، بر غریبی اسلام گریه میکردند که نگاه کن آقازادههایی که پدرشان آیتالله العظمی بوده، جزء فرهیختگان جامعه بوده و هست، حالا دمش با دم دشمن گره خورده! مراقب است که یک سند یا قانون علیه آمریکا تصویب نشود. اما تا بخواهی شعار میدهد که هم عوام فریبی کند که ضد آمریکا معرفی شود اما در باطن دشمن را کمک کند.
از بین معارفی که ما در دعای عرفه باید یاد بگیریم، از همه مهمتر حالت و شرایط ولیّ ماست. حالت و شرایط امام حسین(ع) را بفهمیم تا بفهمیم دعای عرفه چیست.
اصطلاح آتش به اختیار یعنی هر کس هر کاری میتواند بکند. یعنی هَل مِن ناصِرِ یَنصُرُنُی. ایشان دارد به زبان سیاسی میگوید بلند شوید، هر کاری که از دستتان برمیآید انجام دهید. معطل نکنید.
آنچنان که طرفداران روحانی گفتند که آقا با این اصطلاح آتش به اختیار، مردم را به شورش دعوت کرده، نخیر این اعلام غریبی است، این اعلام بی کسی است، این اعلام هَل مِن ناصِرِ یَنصُرُنُی این معنیش این است که بجنبید، تلاش کنید، اگر کسی این را از رهبر احساس کند و خودش را جزو هوادارها، طرفدارها و ذوب شدگان در ذیل ولی فقیه بداند، امروز دعای عرفهاش، دعای عرفه است.
خدا با امام زمان(عج) محشورش میکند. حالا چه شهید بشود یا نشود. مهم این است که این حال منتقل شود. نرویم کورکورانه بشینیم ثواب ببریم و ذکر دعای عرفه بخوانیم. یا باید خودمان را به خریت بزنیم و بگوییم چون آقا گریه کرده ما هم گریه کنیم و دعای عرفه بخوانیم یا باید آنقدر بیدار شویم و موقعیت نائب امام زمانمان را در شرایط حضرت اباعبدالله الحسین ببینیم و بفهمیم و از درد گریه کنیم که انشاءالله در آن صورت قبول است.
اگر انشاءالله این اتفاق برای ما بیافتد مطمئن باشید اَلبَلاُءُ لِلبَلَاء اینجا معنی پیدا میکند.
آنگاه که سوخته دل شدید، باید یک جایی در جامعه حرفت را بزنی، آنجا دیگر نمیتوانی کلک بزنی، یا باید آنطرفی باشی یا اینطرفی، نفاق بورزی بیچارهای، آنطرفی باشی بیچارهای، اینطرفی هم باشی دنیایت خراب میشود.
در این دعای عرفه بر غریبی رهبر گریه کنید و دعا کنید خدا ایشان را از غریبی نجات دهد و فرشتگانش را برای یاری بفرستد و دعا کنید صف فشرده دشمن و منافقین نامرد بشکند، و دعا کنید ملت بیدار شوند، آنهایی که رای دادند بیدار شوند، دعا کنید خدا اسلام را پیروز کند و البته یکی از راههای پیروزی اسلام را خدا رُک و راست در قرآن فرموده مجاهده است. جان باید دهیم. مدام به فکر اینکه خانهمان فلانتر شود، زندگیمان بهتر شود و... نباشیم. رُک و راست باید جان را بگذاری وسط.
اصلاحات حقیقی میدانی یعنی چه؟ یعنی حالا اگر آقا اعلام جنگ کند، آمریکا دارد نعره میکشد و میگوید میخواهم از حقوق بشر دفاع کنم، اگه نکند این خائنین داخلی هیچ چیز از قرآن و اسلام باقی نمیگذارند.
من رستم و سهراب تو، این جنگ چه جنگیست
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ
رستم دچار همین مصیبت شد، روبرو شد با سهراب که فرزند خودش است، چه کار کند؟ اگر سهراب را بکشد باید در حسرت جوان مرگ شدنِ فرزندش زار بزند، اگر او را نکشد دچار شکست جبهه خودی و ننگ میشود. آقا باید با سهرابهای خودش بجنگد، همه ما باید با سهرابهای خودمان بجنگیم.
چکار کند آقا؟ اگر قیام کند آنهابچههای خودش بودند یک روز، مردم خودش بودند یک روز، بزند درد باید بکشد، بخورد ننگ باید بکشد.
در این موقعیت حساس دلها را آماده کنیم هر کسی را که میشناسید، هر کس حتی یک نفر را بیدار کنید که این دعای عرفه را با معرفت بخواند... .
۹۶/۶/۹
0 نظر